کیورد: خودکشی ، علل خودکشی ، آمار خودکشی ،suicide ، خودکشی زنان ، دلایل خودکشی نوجوانان ،امیل دورکیم ،خودکشی از نگاه آیات و احادیث و روایات ، جامعه شناسی خودکشی ، جرم شناسی خودکشی،انواع خودکشی،خشونت، شیوه های تربیتی خانواده ،نظريه روانشناختي فرويد درباره خودكشي،حدیث در مورد خوکشی ، خودکشی در قرآن و روایات،
zibaweb.com زیبا وب ،سایت پسران ودختران ایرانی
تهیه و تلخیص : حمید رضا ترکمندی
کنکاشی در عوامل خودکشی زنان
از بین انواع خشونت ها، خشونت روانی بیشترین ارتباط را با تمایل به
افکار منتهی به خودکشی و آسیب رساندن به همسر دارد
نتایج یک پایان نامه نشان می دهد زنانی که مورد خشونت قرار می گیرند باوجود اینکه
از حمایت های خانوادگی برخوردار بودند،اما تمایل به افکار منتهی به خودکشی و آسیب
رساندن به همسر داشتند.
براساس این تحقیق،تمایل به افکار منتهی به خودکشی و آسیب رساندن به همسر در زنانی
که دارای سطوح تحصیلی دیپلم و لیسانس به بالا بودند کمتر از زنانی بوده است که
دارای سطوح تحصیلی زیر دیپلم می باشند.
این تحقیق نشان می دهد درآمد و عوامل اقتصادی رابطه ای با تمایل به افکار خودکشی و
آسیب رساندن به همسر نداشته است.
دکتر"فاضلی" جامعه شناس معتقد است اعتیاد، همسرآزاری و آگاهی نداشتن نسبت به حقوق
اجتماعی و قانونی، بیکاری، رفتارهای خشونت بار، فروش اموال و جهیزیه زن و حتی سرقت
اموال خانواده توسط همسر، اجبار زن به انجام امور خلاف قانون برای کسب درآمد جملگی
از پیامدهای اعتیاد و از مشکلات زنان جامعه است .
وی می گوید:بسیاری از زنان حتی کمترین آگاهی از حقوق خود ندارند و با مراجعه به
مراجع قضایی شوراهای حل اختلاف پس از راهنمایی و مشورت به وظایف خود آشنا می شوند.
او ازدواج های نامناسب که تفاوت های سنی در آن فاحش است ، فرهنگ مردسالاری حاکم ،
نداشتن حق انتخاب همسر ، فقر و بیکاری مردان را از مقوله هایی می داند که به پدیده
خودکشی در میان زنان دامن زده است و می گوید:دراین شرایط پدیده خودکشی به عنوان
تنها راه آزادی و رهایی از رنج های انسانی بروز کرده و ادامه می یابد.
این استاد دانشگاه می افزاید:البته در این میان باید به ضرب و شتم زنان توسط
مردانشان و فقر اقتصادی آنان نیز در افزایش میزان خودکشی زنان اشاره کرد.اغلب این
مردان به دلیل بیکاری به آزار و اذیت زنان و کودکان خود می پردازند.بیکاری و فقر
مالی تا آنجا پیش می رود که مردان برای رهایی از آن به اعتیاد و فساد اخلاقی روی می
آورند.
وی چندهمسری را از دیگر عوامل خودکشی در میان زنان عنوان کرد و با اشاره به یک طرح
پژوهشی درسال 82 گفت:جامعه زنان به خصوص روستاییان به شدت در معرض خودکشی هستند.
براساس یافته های آماری این طرح پژوهشی که توسط سازمان بهزیستی انجام گرفته است این
خودکشی ها به لحاظ سنی بالاترین میزان در گروه سنی 20 تا 29 سال و سپس 10 تا 19 سال
در میان زنان است.
"محمد حسینی"کارشناس آسیبهای اجتماعی نیز در این زمینه می گوید:از مجموع 174 مورد
اقدام به خودکشی در یکی از استانهای کشور 7/74درصد به زنان و3/25 درصد به مردان
اختصاص دارد.
وی می افزاید:درفضای جامعه بخصوص روستاها وزنه اصلی مردان هستند و جایی برای شناختن
حقوق زنان و استفاده از سلیقه و عقیده آنان وجود ندارد.
حسینی گفت:از این تعداد خودکشی 43 درصد موفق و 57 درصد ناموفق بوده است و عمق مساله
آنگاه وحشتناک تر می شود که به نوع خودکشی ها توجه شود.
این کارشناس مسائل اجتماعی اضافه می کند:شیوه خودکشی زنان خشن تر و بی رحمانه تر
است به طوری که 98 درصد خودکشی های موفق به صورت خودسوزی بوده است.
در این میان خودکشی زنان متاهل 92 درصد گزارش شده است و ازدواج های اجباری ، فقر
مادی و فرهنگی و تعداد زیاد جمعیت خانواده از عوامل عمده این ناهنجاری به شمار می
رود.
دکتر "مینا ارشاد" ، روانشناس نیز معتقد است: مادامی که دختران 10 تا 15 سال به
دلیل فقر فرهنگی و معیشتی به ازدواج مردان بالای 50 سال یا افراد دارای 2 یا 3 همسر
درآیند وضعیت بهتر از این نخواهد بود.
آنان زنانی هستند آزار دیده و بریده از زندگی پرمخاطره و اجتماع و کسانی که از حقوق
خود بهره ای نگرفته و در طول زندگی از آنها استفاده ابزاری شده است و با رسیدن به
این تزلزل به جای خودسازی خودسوزی را انتخاب می کنند.
به گفته این روانشناس هیچ مرجعی مردان این زنان را مقصر نمی شناسد و هیچ برخورد
قانونی با مسببان این نوع حوادث صورت نمی گیرد زیرا زنان خود خواستند مرتکب چنین
عملی شده اند.
ارشاد گفت: این زنان جایگاهی برای بیان فشارهای زندگی و بروز زور و خشونت و یا
همدلی برای اظهار دردهای خود نمی بینند و پناهی برای مشاوره و گفت و گو تا یافتن
چاره ای برای زندگی حود نمی یابد بنابراین تنها راه رهایی از این همه مصیبت را
خودکشی می بیند.
او می گوید: این زنان در طول زندگی پرمشکل خود برای رهایی از زندگی حتی دستشان به
طلاق نمی رسد چه رسد به بازگشت به خانه پدری که نگاه آنها بدتر از خودسوزی است.
پایان نامه میترا خاقانی دانشجوی کارشناسی ارشد
دانشگاه الزهرا
علت و علل خودکشی
بررسی علت و علل خودکشی در افراد به عنوان نشانههایی از عدم احساس امنیت فردی از
آنجا که یکی از جرایمی است که در اروپا و امریکا رقم بالایی را در میان سایر جرایم
به خود اختصاص داده است، معضل پیشروی بسیاری از کشورهای جهان است. در آمریکا همه
ساله حداقل 30 هزار جوان به دلیل آینده نامعلوم و زندگی بدون هدف، دست به خودکشی
میزنند و در کشور فرانسه نیز روزانه 438 تن به دلایل مختلف اقدام به خودکشی
میکنند.
آسیبپذیری شخصیت در اقدام کنندگان به خودکشی؛ افسردگی، فقر، اعتیاد و اختلافات
خانوادگی همچنان قربانی می گیرد بررسی علت و علل خودکشی در افراد به عنوان
نشانههایی از عدم احساس امنیت فردی از آنجا که یکی از جرایمی است که در اروپا و
امریکا رقم بالایی را در میان سایر جرایم به خود اختصاص داده است، معضل پیشروی
بسیاری از کشورهای جهان است. در آمریکا همه ساله حداقل 30 هزار جوان به دلیل آینده
نامعلوم و زندگی بدون هدف، دست به خودکشی میزنند و در کشور فرانسه نیز روزانه 438
تن به دلایل مختلف اقدام به خودکشی میکنند. میزان اقدام به خودکشی در چند کشور
اروپایی دیگر از جمله سوئیس و سوئد حدود 18 تا 25 در یکصد هزار و در مجارستان 58 در
یکصد هزار تن گزارش شده است. به گزارش سرویس حوادث خبرگزاری دانشجویان ایران، هر
چند بنابر اعلام کارشناسان، خودکشی معضل اصلی جامعه ایرانی نیست، اما بررسی آمار
خودکشی در سالهای اخیر نشان میدهد که با آمار فزایندهای در برخی از استانها
مواجه هستیم، به طوریکه طبق نتایج بدست آمده از پژوهشهای صورت گرفته استان ایلام
بالاترین آمار اقدام به خودکشی و سمنان پایینترین شاخص اقدام به خودکشی موفق را به
خود اختصاص دادهاند. همچنین بنا بر تحقیقات انجام شده، بیشترین اقدام به خودکشی
در مردان بین سنین 20 تا 25 ساله و در زنان بین سنین 16 تا 20 ساله بوده است. به
عبارت دیگر گر چه مردان کمتر از زنان اقدام به خودکشی میکنند اما خودکشی واقعی در
بین آنها که منجر به مرگ شده باشد، سه برابر زنان بوده است. این موضوع بیانگر آن
است که گرچه مردان کمتر از زنان اقدام به خودکشی کردهاند ولی آن عده که به این عمل
مبادرت میورزند به واقع خواهان مرگ هستند. در حالیکه کارشناسان، «افسردگی» را
اصلیترین عامل خودکشی میدانند اما در برخی استانها «اختلافات خانوادگی» مهمترین
عامل ذکر شده است. همچنین افزایش خودکشی در میان جوانان حاکیست، احساس یاس، پوچی و
سرخوردگی به عنوان آفتی خطرناک، سلامت سرمایههای زرین کشور را تهدید میکند. تصمیم
برای ارتکاب رفتار خودکشی ممکن است تکانشی ، بدون اندیشیدن قبلی کافی بوده یا نتیجه
نشخوار ذهنی طولانی باشد . به گزارش ایسنا، برخی از جامعه شناسان انگیزههای اقدام
به خودکشی در افراد را در درون جامعه جست وجو کرده و بر این باورند که این امر تا
زمان تغییر مشخصات و مختصات اقتصادی، اعتقادی، بهداشتی و آموزشی وجود دارد و این
بدان معنا است که جامعه زمان زیادی بعد از این را نیز باید شاهد مرگ خودخواسته
باشد. در این میان به نظر میرسد، سالها تحقیق و پژوهش برای بررسی علل و عوامل
اجتماعی و روانی بروز رفتار اقدام به خودکشی و شناسایی محرکهای اصلی همچون
آسیبهایی همچون اعتیاد، فقر، اعمال خشونت شدید روانی و فیزیکی، افسردگی، اختلال
شخصیتی و اختلافات خانوادگی و... در شرایطی که فرد در معرض خودکشی، دچار احساس
ناکامی شده و در گذر از تئوری درماندگی، خود را بدون حامی مییابد، صدمه به خویشتن
و مرگ به عنوان آخرین گزینه از سوی فرد آسیب دیده انتخاب میشود. این در حالیست که
علیرغم تلنگرهای تحقیقاتی و زنگ خطر در پی بروز این پدیده که به گفته دکتر مرتضی
رهبر طارمسری متخصص پزشکی قانونی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، سومین عامل مرگ در میان
نوجوانان و هفتمین عامل مرگ در میان جوانان است، هنوز مسؤولان در پی چارهاندیشی در
خصوص پیشگیری از وقوع خودکشی به طور منسجم برنیامدهاند، به طوریکه طرح این پرسش
همچنان به اعلام راهکارهای مشاورهای ختم میشود، بیآنکه به صورت منسجم برای آن
برنامهریزی صورت بگیرد. دکتر افروز رییس سازمان روانشناسی ایران در گفتوگو با
خبرنگار «حوادث» ایسنا با تأکید بر اینکه افرادی که دارای شخصیت منفعل و
آسیبپذیری هستند، بیشتر دست به خودکشی و خودآزاری میزنند، افزود: بر این اساس این
عده به جای حل مشکل، سعی در حذف صورت مسأله میکنند، چراکه میخواهند با خودکشی
مشکل را متوجه دیگران کنند. به گزارش ایسنا، وی تصریح کرد: از این رو اینگونه
افراد، اغلب با انتخاب شیوههای جنجال برانگیز در خودکشی نسبت به آسیبهای و مشکلات
پیشرو اعتراض اجتماعی خود را بیان میکنند. افروز اضافه کرد: خودکشی زمانی رخ
میدهد که فرد علاوه بر عدم تجربه دلبستگی امن، در لحظات بحرانی زندگیش، خود را
تنها و بیحامی احساس میکند و چون از نظر توانایی شخصیتی، تحمل ناکامی و حل مشکل
را ندارد، با از دست دادن انگیزههای حیاتی، مثبت اندیشی و امیدواری به بنبست
خودکشی میرسد. وی گفت: این در حالیست که امروزه به دلیل پیچیدگیهای روابط
اجتماعی، یافتن راههای صحیح ارتباطی میتواند در کاهش بروز این آسیب اجتماعی نقش
مهمی را ایفاء کند. همچنین دکتر محمد تقی جغتایی، رییس دانشگاه علوم بهزیستی و
توانبخشی نیز در این باره به ایسنا گفت: نتیجه سالها تحقیقات پژوهشگران برای
شناسایی آسیبهای اجتماعی در وقوع خودکشی نشان میدهد برگزاری جلسات روانشناسی برای
افرادی که در فقر به سر میبرند یا خودشان و اعضای خانوادهاشان در گرداب اعتیاد
گرفتارند، نمیتواند تبدیل به راهکار شود، بلکه اقدام مؤثر، فقرزدایی و جلوگیری از
گرایش افراد به مصرف مواد مخدر است. وی راههای پیشگیری از وقوع خودکشی را وابسته
به عواملی همچون منطقه جغرافیایی، بررسی فرهنگی، روشهای برگزیده جمعی در اقدام به
خودکشی دانست و اظهار کرد: بر این اساس روانشناس و مددکار باید در جهت هدایت ذهنی و
روانی افراد در معرض خطر به منظور جلوگیری از وقوع حادثه وارد عمل شود. رییس
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به پدیده خودسوزی در میان زنان ایلامی به
عنوان یک نمونه آماری کشور اظهار میکند: عالیترین پاسخی که از اقدامات صورت گرفته
در ایلام به دست آمد، کاهش آمار خودسوزی زنان در طی ماههای فعالیت تیمهای مشاوره
در منطقه بود، به طوریکه فعالیت و تمرکز چند ارگان همچون استانداری، سازمان
بهزیستی و ... به پیشگیری از ادامه روند انجامید. وی مهمترین علل موفقیت در زمینه
پیشگیری از وقوع خودکشی در کشور را پذیرش خدمات مشاورهای از سوی افکار عمومی ذکر
کرد و افزود: در حال حاضر تنها راه پیشرو شناسایی و هدایت افراد آسیب پذیر در مقابل
پدیده خودکشی از طریق مشاورههای روانی است. هنوز امکان شناسایی افراد آسیب پذیر در
مقابل خودکشی و تمرکز خدمات مشاورهای وجود ندارد.www.zibaweb.com
دخترها بيشتر اقدام به خودكشي ميكنند
60 درصد اقدام به خودكشيها بين دختران 15 تا 19 ساله انجام ميشود.به گزارش ايسنا
تحقيقي كه در دانشگاه علوم پزشكي گيلان انجام شد، نشان داد حدود 23 درصد 240 فردي
كه خودكشي كرده بودند، مشكلات خانوادگي و عاطفي داشتهاند.گفتني است سومين عامل مرگ
نوجوانان و هفتمين دليل از دست رفتن جوانان خودكشي است
کمبود اعتماد به نفس و افسردگی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کمبود اعتماد به نفس دلیل قطعی افسردگي نیست اما بر اساس تحقیقات مختلف ثابت شده
است که این دو پا به پای هم پیش می روند و سازمان جهانی بهداشت نیز در توضیحات خود
فقدان اعتماد به نفس را به افسردگی نسبت داده است.
1- کمبود اعتماد به نفس باعث می شود که شما تبدیل به دشمن ارزش های شخصیتان شوید.
افکاری مانند: " اگر فقط کمی زیباتر بودم، اگر ورزشکار خوبی بودم، اگر جذاب و معروف
بودم، اگر از پس درست کردن این بر می آمدم و ... " باعث خراب شدن کل زندگی شما می
شوند. حتی اگر دیگران هم برای شما ارزش قائل شوند، صداهایی که دائما در گوش شما می
پیچند باعث از بین رفتن آن ارزش ها می شوند. درست مثل نوشته های جوليا رابرتز در
کتاب خود با عنوان "زن زیبا" که گفته افکار منفی خیلی سریع تر به درون ذهن شما نفوذ
می کنند
افکار منفی ملکه ذهن شما می شوند و شما به همین دلیل نسبت به مشکلات موجود بی توجه
می شوید و به صورت بخش جدانشدنی زندگی روزمره شما در می آیند. بر طبق آمار، سازمان
جهانی بهداشت و درمان اعلام کرده است که تنها 25 درصد از کل افرادی که در سطح جهان
مبتلا به بیماری افسردگی هستند تحت درمان مناسب قرار می گیرند.
2- کمبود اعتماد به نفس در نوجوانان را جدی بگیرید زیرا در موارد بسیاری منجر به
خودکشی می شود. در حال حاضر سومین عامل مرگ و میر در جهان خودکشی است که درصد عمده
ای از آن به دلیل فقدان اعتماد به نفس روی می دهد.
3- کمبود اعتماد به نفس نه تنها در زندگی شغلی بزرگسالان تاثیر منفی می گذارد و
قابلیت اجرایی آنان را کاهش می دهد بلکه در زندگی خانوادگی آنها نیز تاثیر گذاشته و
باعث می شود که نسبت به شریک زندگی خود بی میل شوند و از قبال وظایف خود نسبت به
فرزندان نیز در بمانند. فقدان اعتماد به نفس در کلیه امور زندگی انسان تاثیر می
گذارد. این امر باعث می شود که فرد متحمل فشار رونی زیادی شود.
http://www.mardoman.com
00000000000000000000000000
خودکشی از نگاه آیات و احادیث و روایات
به نام خدا
از ديدگاه اسلام مالك همه چيز از جمله انسان، خداوند است و اوست كه حق تصرف در جهان
و انسان را دارد. آن جا كه او رخصت دهد، مجاز و جايي كه او اذن ندهد، غيرمجاز است.
از جمله موارد، كشتن انسان است. در اين موضوع هيچ تفاوتي بين انتحار و ديگر كشي
نيست، چرا كه اين كار سلب حق حيات از خود و يا ديگري است. خداي سبحان انسان را از
اين امر برحذر داشته، ميفرمايد: "من قتل نفساً بغير نفس او فساد في الارض و فكانما
قتل الناس جميعاً؛ و آن كس كه انساني را بدون اين كه قاتل باشد و يا در زمين فساد
كند بكشد گويا همه مردم را كشته است". (1) 1. سوره مائده، آيه 32.
مرگ و حيات يك نفر، اگر چه مساوي با مرگ و حيات اجتماع نيست، اما شباهتي به آن
دارد، ازاينرو در جايي كه اذن خداوند نيست، انجام دادن آن حرام و گناه است. بعضي
از مفسران در توجيه اين آيه گفتهاند: كسي كه حاضر است شخصي را به ناحق بكشد انسان
و انسانيت در نزد او بيارزش است و اگر يك نفر را كشت مثل اين است كه همه انسانها
را كشته است.
در نگرش الهي، از آن جا كه خداوند خالق انسان است و تمام هستي او از خدا است، هيچ
كسي نه حق كشتن ديگري را دارد و نه حق كشتن خود را. اين بدان جهت است كه از ديدگاه
اسلام و همه مكاتب الهي، حيات موهبتي الهي و حقي خدادادي است. از اين رو هرگاه اين
حق وسيلهاي براي قتل نفوس ديگر يا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شايسته حاكم
بر جامعه شود و افرادي در صدد محاربه با نظام الهي برآيند، اين حق به نفع ديگران
سلب ميشود.(2) به طور كلي ميتوان گفت:
حيات، موهبتي خداوندي است و حق حيات براي همه انسانها تضمين شده است و همه
دولتها، جمعيتها و افراد مكلف به حمايت و دفاع از اين حقاند و كشتن هيچ كس بدون
مجوز شرعي جايز نيست.
استفاده از هر وسيلهاي براي نابودي چشمهسار حيات بشري، اعم از كلي و جزئي، حرام
است.
حفظ ادامه حيات بشري، تا آنجا كه مشيت الهي تعلق گيرد، واجب است؛ خواه محافظت هر
فردي بر حيات خود در مقابل تعدي ديگران و يا تعدي بر خويشتن (مانند خودكشي) باشد و
يا محافظت او درباره حيات ديگران.
نتيجه آن كه در نگرش الهي "حق حيات" عطاي الهي است كه مسئولانه به انسان عطا شده
است. پس بايد اولاً در حفظ آن مراقب بود؛ چه اين كه "حيات" فقط "حق" افراد نيست ،
بلكه حفظ آن "تكليف" آنان نيز ميباشد.
ثانياً: چون مالك اصلي اين حق خداوند متعال است و در مواردي كه اين عطاي الهي، باعث
سوء استفاده افرادي واقع شود، از آنان سلب ميشود (مانند حكم قصاص، رجم يا اعدام كه
خشونتهاي قانوني ميباشند). هم او كه "حيات" را داده است ميگويد: در اين موارد
"بايد سلب نمود".
با توجه به تحليل مذكور به يك آيه و دو حديث شريف درباره حرمت شديد "خودكشي" اشاره
ميشود. خداوند ميفرمايد: "ولا تقتلوا انفسكم ان الله كان بكم رحيما و من يفعل ذلك
عدوانا و ظلما فسوف نصليه نارا و كان ذلك علي الله يسيرا؛ و خود را مكشيد زيرا
خداوند به شما مهربان است و هر كس چنين كاري را از روي عداوت و ستم انجام بدهد، به
زودي او را در آتش مياندازيم و اين كار براي خدا آسان است". (3) 3. سوره نساء،
آيات 29 و 30.
گرچه برخي از مفسران احتمال دادهاند كه مقصود از "انفسكم" نفوس مردم اجتماع
ميباشد. بنا بر ان معناي آيه چنين ميشود كه "همديگر را از روي عداوت و ستم مكشيد"
لكن اولاً، آيه شامل هرگونه قتل نفس ميشود و به مقتضاي آيه 32 سوره "مائده" هر كس
كه بيگناهي را [بدون عنوان قصاص يا افساد در روي زمين] بكشد، مانند آن است كه همه
انسانها را كشته است. ثانيا، امام صادق(ع) با استناد به همين آيه ميفرمايد: "هر
كس عمدا خودكشي كند، هميشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد" "من قتل نفسه متعمدا فهو في
نار جهنم خالدا فيها قال الله عز وجل: "ولا تقتلوا انفسكم...". (4) البته مفسران
براين اعتقادند كه مقصود از خلود و دوام در عذاب در مورد قتل نفس ، مدت طولاني نيست
و اين با خلود كافران متفاوت است.
افزون بر اين، امام باقر(ع) نيز فرمودهاند: "مؤمن به هر بلايي مبتلا ميشود و با
هر نوعي مرگ ميميرد ولي خودكشي نميكند" "ان المؤمن يبتلي بكل بلية و يموت بكل
ميتة الا انه لايقتل نفسه". (5)
زيانهايي كه در كشتن ديگران هست در خودكشي نيز وجود دارد از جمله:
خودكشي نافرماني و سرپيچي از دستور خدا است و كسي كه دستور خدا را ناديده انگارد و
سرپيچي كند مستحق عذاب ميگردد.
خودكشي دليل بر عدم ايمان و ياس و نا اميد شدن از خدا ميباشد و ياس و نااميدي از
خداوند از بزرگترين گناهان است كه گاهي در رتبه شرك و كفر قرار مي گيرد.
كسي كه دست به خودكشي زده همانند كسي كه ديگري را كشته ، انسان و انسانيت در نظر او
بيارزش شده است. از اين جهت بين خودكشي يا كشتن ديگران فرقي نيست و همانگونه كه
هر كس ديگري را كشت ، مستحق عقوبت و عذاب ميگردد ، انساني كه خودكشي كرده نيز
مستحق عقوبت و عذاب الهي ميگردد و اين با عدالت خدا هيچگونه منافاتي ندارد.
در نظامهاي حقوقي جهان نيز اساسا خودكشي نوعي بزهكاري و جرم تلقي ميشود، ازاينرو
شخصي كه به خودكشي كننده در جهت انتحار كمك كند، شريك جرم شناخته شده و مجازات
ميشود و اين فرع بر جرم بودن خودكشي است
نتيجه : خودكشي گناهي كبيره است؛ اما اين كه عقوبت آن دقيقا چيست و آيا موجب عذاب
ابدي است يا نه اطلاعي نداريم و چه بسا نسبت به افراد و شرايط آنها نيز مجازاتهاي
متفاوتي داشته باشد. هما ن گونه كه در مورد كارهاي خلاف و گناهان ديگر شرايط انسان
ها با هم متفاوت است وبر طبق قانون عدل الهي در پاداش و جزا ، شرايطو عوامل غير
ارادي منظور مي شود، در مورد گناه خود كشي نيز اين مسئله رعايت مي شود ؛ اما به هر
حال خودكشي عملي نادرست است و از گناه بودن ساقط نمي شود و فشار و سختي هر قدر كه
باشد ، اختيار و ارداه را از انسان سلب نمي كند. در هر حال هيچ انساني در شرايط
عادي دست به خود كشي نمي زند و مطمئناً شرايط براي شخص بسيار سنگين و ناگوار بوه كه
دست به خود كشي زده است و دين و شريعت نيز با در نظر گرفتن همين شرايط است كه انسان
را از اين عمل باز داشته و آن را گناه دانسته است ، پس گناه بودن آن نمي تواند به
همين شرايط استثنا شود.
در عين حال مي توان گفت ، اگر چه اين انسان گنه كار است ، اما بالأخره انواع خيرات
از جمله صدقات كه به نيت او داده مي شود ، در تخفيف مجازاتش بي تأثير نخواهد بود و
اميد نجات از عذاب ابدي براي او وجود دارد .همانطوري كه ممكن است شرايط شفاعت
اولياي خداي متعال نصيبش كرد. به هر حال، انسان در زندگي هيچ گاه نبايد از رحمت
الهي نا اميد شود و تنها راه خروج از بن بست و مشكلات زندگي، اميد و توكل بر خدا،
دعا و توسل و توبه است كه همه ناممكن ها را ممكن مي كند و راه رهايي را به روي
انسان مي گشايد. بهترين شاهد هم زندگي بنده گان مؤمن خدا است كه اگر چه مشكلات
بسيار زيادي را متحمل شده اند ، اما هيچ گاه مأيوس از خدا نشدند. به تجربه ثابت
شدهكه ايمان به مبدأ و معاد، سرمايه اصلي سعادت دو گيتي به شمار مي رود كه اگر درست
و منطقي براي آدمي پيدا شود راه پوچ گرايي و بيهوده انگاري كه پايه تصور شيطاني يأس
و نااميدي به شمار رفته و احيانا افتادن در دام خودكشي را به همراه دارد، براي
هميشه از بين مي رود و شكوفه هاي شفابخش و اطمينان آفرين در زندگي پديدار مي شود.www.zibaweb.com
1. سوره مائده، آيه 32.
2. ر.ك: آيات 32 و 33 مائده - 178 و 179 و 217 بقره.
3. سوره نساء، آيات 29 و 30.
4. الحر العاملي (الشيخ) محمد بن الحسن، وسايل الشيعه، ج 19، بيروت، داراحياء
التراث العربي، باب تحريم قتل الانسان نفسه، ص 13، ح 2 و 3 .
5. همان.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=8678
00000000000000000000000
جامعه شناسی خودکشی
سودابه قیصری
مقدمه: آنچه در این تحقیق آمده است شرحی بسیار اجمالی در مورد خودکشی و علل آن می
باشد. دراین تحقیق برآن بودیم تا درابتدا تعریف مختصری ازخودکشی،علل آن وراه های
پیشگیری از خودکشی را ارائه دهیم
،نظریات جامعه شناسان را بررسی کنیم و سرانجام نگاهی اجمالی به پدیده ی خودکشی
درایران داشته باشیم و به همین منظورمطالب را به دوبخش نظری خودکشی و بررسی تجربی
خودکشی تقسیم کردیم .
بخش اول : بررسی نظری خودکشی
1- خودکشی
پدیده خودکشی که ازعوارض مهم دنیای صنعتی عصرحاضراست بیشترمتأثر از نا به سامانی
ها ،اختلال های روانی و نابرابری های اجتماعی است . دورکیم درکتاب " تقسیم کار "
خود براین اعتقاد است که " خودکشی همراه با تمدن ظاهر می شود و یا حداقل آن چه به
شکل خودکشی در جوامع فروتر ملاحظه می شود ، خصوصیات ویژه ای دارد ..." . (دورکیم
، 1359: 284) (ستوده ،1378 : 236)
در سال 1737 دفونتن برای نخستین بار کلمه Suicideدرفرانسه به کار برد که بعداً
آکادمی علوم فرانسه در سال 1762 آن را پذیرفت . (اسلامی نسب ،1371 :73)
باتاموردراثر خود "جامعه شناسی" ،آورده است که دورکیم درتحقیق خود قصد آن داشته
که بین میزان خودکشی و درجه ی پیوستگی افراد درگروه های اجتماعی ( همبستگی و
انسجام اجتماعی) رابطه برقرارکند ومعتقد است که هدف دورکیم این بود که میزان خودکشی
در گروه های مختلف اجتماعی را به خصایص مشخصه ی این گروه ها ربط دهد و به این طریق
علل اجتماعی خودکشی را کشف نماید .( باتامور، 2535 : 51,25 )
دورکیم طبیعت بشر را با رجوع به مفهوم واقعیت های اجتماعی تبیین می کند . به نظر وی
واقعیت های اجتماعی طرق عمل کردن ، فکر کردن و احساس کردن است که تا حدودی بین
شماری از مردم مشترک است که این واقعیت ها نسبت به افراد اموری خارجی و بیرونی
محسوب می شوند و بر وی اقتدار آمرانه ای را اعمال می کنند. ( محسنی تبریزی ،1373 :
120 )
درزندگي شهرنشيني كنوني، جمعیت بسیار زیاد درشهرها وعدم تجانس افراد با هم واحساس
غربت ، تنهایي وكم شدن تعداد افراد خانوادهها و كاهشيافتن محبت خانوادگي ،افزایش
استقلال فردی ،همچشميها و پيداشدن آرزوهاي دور و دراز زندگي مادي ، خواستنها و
نتوانستنها، فرارازخانواده و پناهبردن به اجتماع نا آشنا ، سرگشتگي درميان
ارزشهاي متضاد زندگي شهري جديد، ناتوانی درمبارزه با دشواري ها وشكستها و
نوميديها، محروميت درعشق توام با فقر مادي وسرانجام ضعف يا رنجوري شخصيت آن چنان
ناراحتيهایي ايجاد مي كند كه فرد خود را در نابودي وپوچی جستجو مي كند و دست به
خودكشي ميزند.
(پایان نامه: TH30015ff, http://www.irandoc.ac.ir/Database/The-int.htm )
تعریف خودکشی
خودکشی از آسیب های مهم فردی و اجتماعی است که به طور متوسط در میان معتادان و
بیماران روانی بیشتر است .فرد خودکش بر این باور است که در زندگی به اهداف و امیال
خود نرسیده است و زندگی مفهوم خود را از دست داده است ومرگ بهترازآن قلمداد می
شود. ( قائمی، 1364: 113-112)
خودکشی در لغت نامه ی دهخدا به معنای " خود را به وسیله ای کشتن ، انتحار ، کار
زیاد کردن ، کوشش بسیار " آمده است.( لغت نامه ی دهخدا ،1347: 848 )
امیل دورکیم (1917-1858) دراثر معروف خود به نام خودکشی آن را پدیده ای اجتماعی
به شمار آورده و چنین تعریف می کند :
"خودکشی عبارت است ازهرنوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت
خود قربانی است که می بایست چنان نتیجه ای به بار آورد ." (دورکیم ،1378 :6)
هم چنین می توان به تعریف دشه اشاره کرد که می گوید : " اقدامی معمولاً از روی
آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد ." (ریئس
دانا ،1380 :172)
آشیل دلماس نیز خودکشی را عبارت می داند از " عملی که به وسیله ی شخص برای معدوم
ساختن خود انجام می دهد ، در حالی که اختیار مرگ و زندگی در حیطه قدرت اوست و از
لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد . " (اسلامی نسب ،1371 :73,74)
مین جر روانشناس ، میل به مرگ را نزد فرد خودکش آرامشی می داند که دراثر تنشهای
جامعه - محدودیت های اجتماعی واخلاق ،که توانسته مانع ازرهاشدن انرژی پرخاشگری و
جنسی فرد شود ودر نهایت فشار داخلی پدید می آورد - به آن دست پیدا کرده است.(ریئس
دانا ،1380 :178)
ژان باچلر در کتاب خودکشی خود در مورد خودکشی گریز کرایانه می نویسد که " انسان با
خودکشی کردن سعی می کند از روبرو شدن با شرایط غیر قابل تحمل زندگی فرار کند." به
عبارت دیگر وی خودکشی را خروج از شرایط نامساعد ودشوار زندگی می داند .(اشنایدمن
،1378 : 178)
پس در مجموع می توان نتیجه گرفت که خودکشی عملی است آگاهانه و کاملاً ارادی که فرد
برای پایان دادن به زندگی خویش انجام می دهد .Suicide به معنی خودکشی دال بر همین
عمل است که دفونتن اولین بار آن را به کار برد ؛ به اعتقاد " ریمون آرون" کردار
مثبت مثل عمل فردی که برای خاتمه دادن به زندگی گلوله ای درشقیقه اش خالی می کند و
کردارمنفی عمل فردی است که خانه درحال سوختن را ترک نمی کند . فردی که اقدام به
خودکشی می کند از نتیجه عمل خود آگاهی دارد و این مهم ترین مسئله در تشریح و تبیین
پدیده خودکشی است. برخی مانند ارسطو خودکشی به منظور فداکاری ( دگرخواهانه ) را
خودکشی محسوب نمی کنند ؛ ارسطو خودکشی را عملی برای معدوم ساختن فرد توسط خودش می
داند که" به منظور فداکاری نمی باشد ،یعنی فرد برای قربانی شدن به انتحار دست نمی
زند ". اما اسکیرول که دورکیم در کتاب خودکشی به نظر وی اشاره کرده نظری عکس
نظریات یاد شده دارد ، اسکیرول معتقد است که "در خودکشی تمام خصوصیات دیوانگی
دیده می شود ." او با استناد به این نظر نتیجه می گیرد که خودکشی عملی غیر ارادی
است و نباید تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد . دانامردیث لیزاردی در رساله ی دکترای
خود معتقد است که اگرچه بسیاری از تحقیقات نشان دهندی این است که اکثر افرادی که
اقدام به خودکشی می کنند ،ذهن بیمار دارند اما این نظریات را نمی توان به همه ی
بیماران روانی تعمیم دادو معتقد بود که آنها در طول بیماری خود حتماً یک بار به
خودکشی اقدام می کنند. انستیتو ملی بهداشت روانی امریکا "خودکشی را تلاشی آگاهانه
برای خاتمه دادن به زندگی شخصی توسط خودش می باشد که ممکن است این تلاش به اقدام
تلاشی فقط به شکل احساسی در فرد بماند .(انستیتو روانشناسی ایران ) (آرون ، 1381
:376 )(اسلامی نسب ،1371 :73) (نصرآبادی ،1382 :4) (دورکیم ،1378 :22)
2-1- رفتار های قبل ازخودکشی
معمولاً افرادی که اقدام به خودکشی می کنند دارای برخی خصوصیات رفتاری مشترک هستند
؛ اغلب در سطح اقتصادی پایین جامعه قرار دارند و یا این که دچار افسردگی می باشند .
اضطراب مزمن ، افسردگی ، تهدید به خودکشی و ... از نشانه های مهم رفتاری هستند که
منجر به خودکشی می شوند . این افراد اغلب تصور می کنند که با مشکلی بزرگ وغیر قابل
تحمل روبه رو هستند که تنها چاره باقی مانده مرگ است .( تایلر ،1376 :46,45 )
رفتارهای خودکشانه نتیجه تعامل پیچیده عوامل پزشکی – اجتماعی و خانوادگی می باشد .
تغییرات اجتماعی که ممکن است با افزایش خودکشی جوانان مرتبط باشد عبارتند ازعوامل
افزایش دهنده ی افسردگی کودکی ، کاهش ثبات خانوادگی و افزایش دسترسی به سلاح .
(طباطبایی ،1384 : 27)
دراروپا بزرگترین موج خودکشی جوانان طی جنگ جهانی بودو ازدلایل آن می توان به
بیکاری دسته جمعی ، ناکامی های ناشی ازآن حتی در بین افراد با تحصیلات بالا ، کاهش
اعتقادات مذهبی ،مدارا با رفتارهای بحرانی در خرده فرهنگ جوانان و اثرات طلاق بر
کودکان اشاره کرد .( محمدی ، 1383: 214 )
عوامل بسیاری به نسبت های خودکشی بستگی دارند مانند جنس مذکر ، بیوه گی ، مجرد یا
مطلقه بودن ، تمرکز جمعیت ، بحران های اقتصادی ، سکونت در کلان شهرها و شهر های
بزرگ ، سابقه اختلافات خانوادگی در زمان کودکی ،اختلالات روانی و بیماری های جسمی .
( استنگل ،1347 :23 )
می توان عومل مؤثر برشیوع خودکشی را به صورت زیر دسته بندی کرد :
جنس: در تمام سنین مردها سه برابر زن ها خودکشی موفق داشته اند در حالی که زن ها سه
برابر مردها اقدام به خودکشی می کنند .
سن :خودکشی و بیشتر از آن ژست و فکر خودکشی در نوجوانان افسرده دیده می شود .
(خودکشی سومین عامل مرگ ومیر نوجوانان است .)
مذهب:میان یهودیان و کاتولیک ها ، خودکشی نسبت به پروتستان ها کمتر است ومیان
مسلمانان به خصوص طبقات مذهبی که ازایمان بیشتری برخوردار باشند تصورمی شود از
تمام مذاهب کمتر باشد.
وضعیت تأهل : خودکشی میان افراد مجرد دوبار بیشتر از افراد متأهل است و برای مطلقه
وبیوه چهار تا ده بار بیشتر از کسانی است که با همسر خود زندگی می کنند.
شغل
نژاد : در امریکا اغلب خودکشی سفیدپوستان از سیاه پوستان بیشتر است.
شرایط اقلیمی : اثربادهای خنک مثل " فون" دردرههای کوه آلپ وحتی در شمال ایران ،
به ویژه درگرگان ، باعث حالت تهییج و تشویش بالایی میشود .خطرات خودکشی در هوای
خشک قارهای، یا در بهار هنگام افزایش فشار جوی افزایش مییابند.
سلامت جسمی وروانی
محیط زندگی : زندگی در شهرهای بزرگ خطر اقدام به خودکشی را افزایش می دهد. (اسلامی
نسب ،1371 :87-85) (اشراقی ،مجله جغرافیای ایران)
1-2-1 شاخص های مهم رفتاری قبل از خودکشیwww.zibaweb.com
افسردگی ؛ افسردگی به معنی Depression و افسردگی به معنی Melancholy ( غمزدگی )
گیسختگی در روابط صمیمانه ی شخصی
سابقه ی خودکشی در خانواده
سابقه ی اقدام به خودکشی فرد
انزوای اجتماعی
الکلسیم و اعتیاد
فقر ومحرومیت مزمن
رفتارهای پرخاشگرانه در خانه یا محیط اجتماعی
صحبت مستقیم یا غیر مستقیم درباره ی خودکشی
تغییرات ناگهانی در رفتار مانند بی قراری غیرعادی ، ناآرامی و یا انتقال از افسردگی
به حالت خوشی و شادمانی که باعث پوشاندن حالات روانی اصلی می شود
بیماری های روانی
از دست دادن ،همسر ،والدین ،فرزندان ،نزدیکان و دوست صمیمی
سابقه بستری شدن در بیمارستان روان پزشکی
آزار و رنجیدگی از نوع غیر قابل تحمل برای فرد (طباطبایی ،1384 : 28) (تایلر ،1376
:46,45 ) (اسلامی نسب ،1371 :260 )
2-2-1- افسردگی
همان طور که قبلاًاشاره شد افسردگی از مهم ترین رفتارهای منجر به خودکشی است ؛
احساس بی ارزشی، احساس گناه و اندیشیدن درباره مرگ،خودکشی یا اقدام به خودکشی از
شایع ترین نشانه های افسردگی است ؛ فاربر و ولیمتن (1970) بیان کرده اند که هنگام
افسردگی شدید ،شخص معمولاً دوراندیشی خود را از دست داده و از لحاظ عاطفی ، توانایی
حل مشکلات را نداشته وبه دلیل محدودیت جریان فکری قادر به انتخاب راه حلی جز خودکشی
نیست .(کلمن،1376:677)
و نیز گفته شد که منظور افسردگی به معنی Depression و افسردگی به معنی
Melancholy است .
علایم Depression عبارتند از : اختلال در اشتها ، اختلال در خواب ، فقدان انرژی
،احساس بدبینی ،هیجان روانی و حرکتی ، گاهی غمگین و گاهی شاد وهیجانی اشتغال ذهنی
در مورد مرگ و خودکشی ،خستگی پذیری .
واز علایم Melancholy می توان به بی خوابی ،سوءهاضمه ،منزوی و غیر فعال شدن
،خودداری از حرف زدن و خوردن ،احساس شدید تقصیر و گناه و بیچارگی، اضطراب و گریه
بی اراده ، اعتراف نکردن به افسردگی اشاره کرد که درنهایت فرد تصورمی کند درد اوغیر
قابل علاج است وتنها راه چاره خودکشی است .(دانش ،1379 :184,183 ) (محمد خانی
،1381: 38 ) ( ریئس دانا ،1380: 185-179)
3-1- شیوه های خودکشی
وسایل خودکشی بسته به سهولت ،تقلید و هنجارهای اجتماعی وزمانی، تقلید می کند . روش
های خودکشی درغرب نسبت به سال های 1960 که از گازهای مخرب و سمی استفاده می شد
تغییر کرده است . شایع ترین روش خودکشی در امریکا ،اسلحه گرم است .( ریئس دانا
،1380 :176) (اسلامی نسب ،1371: 103 )
شایع ترین روش خودکشی درایران خودسوزی و پس از آن دارآویختگی است.
به طور کلی از 50 سال قبل تا کنون می توان روش های خودکشی را چنین برشمرد : حلق
آویز کردن ،مسموم کردن ، به کاربردن اسلحه های سرد ،غرق کردن ،پرتاب ازبلندی ،خود
را به زیروسایل موتوری سنگین انداختن و بالاخره خودسوزی و استفاده از سلاح های گرم
.
• شیوه های خودکشی به موارد ذیل قابل تقسیم هستند :
• شیوه های رنج آور : سقوط از بلندی ،سلاح گرم و سرد ،تصادف عمدی و خودسوزی .
• شیوه های خفه کننده : غرق شدگی ، خفگی با گازها و دود ذغال و حلق آویز کردن .
• شیوه های مسموم کننده : املاح آرسنیک ، داروهای خواب آور ، الکل و سموم
شیمیایی .
• و برخی شیوه های مشکوک که به تشخیص پزشکی قانونی بستگی دارد مانند ضربات
چاقوی مشکوک ،خفگی های مشکوک و غیره .
امروزه عامل تقلید ،پیچیدگی های شخصیتی و روانی ،تأثیربربازماندگان شیوه های مرگ
گوناگونی را نزد فرد خودکش به همراه دارد .(اسلامی نسب ،1371 :104,106, 103 )
(ریئس دانا،1380 :176 )
(محمدی،1383 :216 )
2- انواع خودکشی
نظریه پردازان تقسیم بندی های مختلفی از انواع خودکشی ارائه داده اند که مشهورترین
آن تقسیم بندی دورکیم است .
1-2- انواع اجتماعی خودکشی (طبقه بندی دورکیم )
دورکیم استدلال کرد که هرچه فردخود را از زندگی اجتماعی منفک سازد ، اجتماع
یکپارچگی خود را از دست می دهد ودرنتیجه با ضعیف و ناتوان شدن گروه های اجتماعی که
فرد بدان ها وابسته است ، فرد کمتر به آنها وابستگی پیدا می کند و به خود وابسته می
شود و" تنها قواعد رفتاری را که برمبنای منافع شخصی اش استوارباشد ،می پذیرد ". و
سرانجام درنتیجه این خود فردی دربرابرخود اجتماعی ،فرد به خود خواهی یا فردگرایی
افراطی خواهد رسید. دورکیم خودکشی را به چهار دسته تقسیم کرده است
1-1-2- خودکشی خودخواهانه:
دورکیم این نوع خودکشی را خاص جوامع و اجتماعاتی که دارای فلسفه وسنت فرد گرایی
،استقلال طلبی افراد،خوداتکایی و خودکفایی می باشند ،می داند .
در چنین جوامعی به واسطه ی میزان کنترل اجتماعی و فشار جمعی بسیار کم ،تضعیف روح
جمعی ،بی طرفی سازمان های اجتماعی در مسئولیت های فردی ، غلبه مناسبات و روابط
ثانویه و رسمی بر روابط اولیه ونخستین و عدم تعلق عمیق فرد به گروه ،کمبود یا
اختلال شدید همانند سازی با گروه های اجتماعی و عدم پشتیبانی اجتماعی و سرپرستی
عاطفی و روانی سازمان ها از فرد سبب افزایش تمایل او به خودکشی در شرایط بحرانی می
گردد. در این جوامع افراد شدیداً به اراده خود وابسته اند و رفتار خود را بنا به
میل شخصی اشان تنظیم می کنندو ارزش های حاکم بر جامعه در انتخاب آنها تأثیری ندارد
البته این میزان فردگرایی بسته به جوامع متفاوت ، تغییر می کند .
دورکیم برای توجیه خودکشی خودگرایانه به مسایل روانی توجه نمی کند ، "اگر چه توضیح
علل خودگرایانه خود به معنی پذیرش نوعی علل روانی است ولی دورکیم بررسی روانی آسیب
های اجتماعی را ازمطالعاتش دورمی کند " .
خودکشی خودخواهانه ،خود نیز به دو قسم است ؛ نوع مالیخولیایی که با نوعی سستی و
احساس فتورهمراه است وحالات افسردگی و انفعال شدید درافراد دیده می شود . نوع
اپیکوری که با احساس بی میلی و بی اشتهایی به صورت امری واقعی وغیرخیالی درفرد به
شدت راه یافته است ،اورا نسبت به هرچه در پیرامون است بی میل ،بی تفاوت و خونسرد می
سازد .
(تنهایی ، 1374 : 142- 141 ) (دورکیم ،1378 :323-161 ) (محسنی تبریزی ،1373
:132-131 ) ( شیخاوندی ،1373 : 69 )(قائمی ،1364 : 113)
ویتنی پوپ استدلال دورکیم رادرباره ی خودکشی خودگرایانه به اختصار زیر جمع بندی می
کند :
" هر چه میزان کنش متقابل اجتماعی کم تر باشد ، احساسات جمعی ضعیف تر است ؛هرچه
احساسات جمعی ضعیف تر باشد ،یگانگی اجتماعی ضعیف تر است ؛هر چه یگانگی اجتماعی ضعیف
تر باشد ،افراد کمتر به منافع اجتماعی نظر دارند ؛ هر چه افراد کم تر به منافع
اجتماعی نظر داشته باشند ،در زندگی معنای کم تری می یابند و میزان خودکشی اجتماعی
زیادتر می شود . " (کیویستو ،1380 : 140 )
2- 1-2- خودکشی دگر گرایانه :
خودکشی دگر خواهانه بیشتردرجوامع ابتدایی و به صورت یک وظیفه اجتماعی تجلی پیدا می
کند ؛ مثل رسم ساتی هندوان یا خودکشی مردان درآستانه سالمندی وافراد بیماردرقبایل
فیجی ومانگا . خودکشی خوخواهانه عموماً متلعق به دنیای جدید و با رشد تکنولوژی وفرد
گرایی ارتباط دارد .(دورکیم ،1378 :254-253 )
در این گونه جوامع میزان کنترل و فشار گروهی به شدت بالا ، تعلق گروهی بسیار عمیق و
همانند سازی با گروه بسیار شدید است تا حدی که موجودیت فردی مستقل از موجودیت گروهی
نامفهوم قلمداد می شود وکه درمجموع می توان گفت که دراین گونه جوامع ،تقسیم کار
محدود ، احساس همبستگی بالا و پیوند و احساس یگانگی به علت همانندی شرکت درآداب و
رسوم مشترک می باشد و قابل تقسیم به سه دسته ی اجباری ،اختیاری و هوشمندانه است .
در نوع اجباری خودکشی به عنوان یک وظیفه ی اجتماعی محسوب می شود ؛خودکشی دگرگرایانه
ی اختیاری به گونه ای اطلاق می شود که فرد داوطلبانه به استقبال مرگ می رود اما در
نوع سوم کناره گیری فرد از خود و چشم پوشی از دنیا به دلیل تمجید وستایش فرهنگ
جامعه از این عمل است.(محسنی تبریزی،1373 : 134 )
3- 1-2- خودکشی آنومیک:
خودکشی آنومیک معلول عدم تعادل ،دگرگونی ساختاری ،وقفه ناگهانی شدید یا تغییرات
عمیق و سریع سازمان ها ونظام های اجتماعی است که خوداین عوامل معلول کسادی سازمان
اقتصادی ،ازهم پاشیدگی ارزش های سنتی ، تورم ،تغییر حکومت وانقلاب و.. است . و کنش
افراد به وسیله ی هنجارهای روشن و قاطع ، تکوین نیابد . چهار شاخص در بوز این نوع
خودکشی مؤثر است :تغییرات سریع اجتماعی، آشفتگی در نظام جمعی و نظم عمومی جامعه ،
داشتن مشاغل حرفه ای و لیبرال، طلاق و در نتیجه ی آن اغتشاش در روابط بین هدف
ووسیله ی خانواده.(محسنی تبریزی ،1373 :137- 135) ( شیخاوندی ، 1373 : 69 )
4- 1-2- خودکشی تقدیرگرایانه :
این خودکشی نوعی عکس العمل به بازبینی ،کنترل و تنظیم اجتماعی جامعه است ؛زمانی که
جامعه به حد مفرط و شدیدی دست به " ایجاد نظمی دستوری " می زند و( فرد به شدت تحت
انقیاد و تقلید اجتماعی قراردارد وهرچیزی تحدید شده ،کنترل شده ،منظم ،خشک و بی روح
است ). دراین مواقع حق گزینش از افراد سلب شده و فرد تحت شرایط اجباری ، نمی تواند
اهداف و راه های رسیدن به آنها را فراهم کند و سرانجام به قضا و قدر تن دهد.
(محسنی تبریزی ،1373 :137) (شیخاوندی ، 1373 :70 )
آسیب شناسی جامعه شناسی دورکیم عمدتاً دو حالت دارد : مشکل درنظام اجتماعی ومشکل
درگروه های کوچک داخل اجتماع و یا افراد . به طورکل می توان گفت که " خودکشی دگر
گرایانه و خودگرایانه ، ازپیوستگی شدید و پیوستگی ضعیف افراد ناشی می شود در حالی
که خودکشی ناشی ازبی هنجاری (آنومیک ) وخودکشی تقدیرگرایانه ،ازدخالت ونظارت بیش
ازحد ناشی می شوند ".
( تنهایی ،1374 :142-141 ) (تایلر ،1376 : 16 )
2-2- انواع روانی خودکشی
اسکیرول معتقد است که در جنون تمام علایم دیوانگی دیده می شود .اما نمی توان گفت
که خودکشی نوعی خاص از دیوانگی است ولی درعین حال این امکان نیز وجود دارد که " خود
کشی جز در حالتی از جنون رخ نمی دهد " . (دورکیم ، 1378 :22, 34-29 )
• دورکیم با توجه به تحقیقات ژوسه و موردوتور انواع خودکشی ناشی از بیماری
روانی را به چهار دسته طبقه بندی می کند :
• خودکشی ناشی از مالیخولیا : این نوع خودکشی یا مربوط به وهم و خیال است یا به
تصورات هذیان آمیز بیمار به خاطر فرار از یک خطر تصوری یا شرمساری خیالی ویا اطاعت
از یک دستور مرموز که از بالا دریافت کرده است ،خود را می کشد.
• خودکشی مالیخولیایی ناشی از حزن واندوه : از حالت کلی افسردگی مفرط و اندوه بی
پایان ناشی می شود که به سبب آن بیمار روابطی را که با اشخاص دارد ،افراد و چیزهایی
که او را احاطه کرده اند ،نتواند به صورت سالم و به درستی ارزیابی کند و در این
حالت توهمات و هذیانها مانند حالت کلی آن ثابت هستند.
• خودکشی ناشی از وسوسه : هیچ انگیزه ای –نه حقیقی و نه خیالی –موجب خودکشی نمی
شود ،بلکه تنها ایده ای ثابت مرگ بدون دلیل قابل بیان ،فکر بیمار را به اعلاء درجه
تسخیر می کند گویی این یک نیاز غریزی است که تفکر و استدلال بر آن تأثیر ندارد .
• خودکشی ناشی از انگیزه آنی با غیر ارادی : خودکشی حاصل یک فشار درونی غیر
ارادی است وناگهانی که بی مقدمه هر گونه مقاومت را از او سلب می کند و نه در واقعیت
و نه در مخیله مریض هیچ علت وجودی پیدا نمی کند . (دورکیم ،1378 : 34-29 )
این طبقه بندی با مطالعه برروی بیماران روانی انجام شده است . اما لومبرزو خودکشی
را به چهرنوع مستقیم ، غیر مستقیم، ساختگی ومضاعف طبقه بندی می کند؛
نوع مستقیم عبارت است ار ارتکاب عملی که اتمام آن ،مرگ فرد را به دنبال دارد.
نوع غیر مستقیم به عمل فردی اتلاق می شود که ابتدا به دلیل ترس و بیماری های متعدد
، افراد دیگر را می کشد و به اعدام محکوم می شود .
نوع ساختگی به عمل افرادی گفته می شود که تظاهر به داشتن میل شدید به خودکشی دارند
ولی بعد از اقدام به خودکشی فقط زخمی می شوند .
ونوع مضاعف که عبارت است از مجموعه ی قتل و خودکشی یا دو خودکشی در یک مکان وزمان
.(اسلامی نسب ، 1371 : 115-114)
می توان گفت که به دو دلیل شیوع خودکشی دربیمارستان های روانی بیشتر ازعامه مردم
است : اول اینکه استعداد بیمار روانی آشکارا بالاترازحد متوسط است و دوم اینکه
تمام بیماران بستری در بیمارستان شدیداً تحت مراقبت هستند تا اعمال خودکشانه پیدا
نشود .(استنگل ،1347 :74 )
3- اهداف خودکشی
علیرغم اینکه تصور می شود خودکشی یک اقدام خصوصی است ،خودکشی ناشی از یک برخورد
اجتماعی عمیق است؛" گرچه هدف خودکشی منحصراًنابودی فرد است ،لیکن هم چنین عمل تجاوز
کارانه ایست علیه افراد دیگر " . (اسنتگل ،1347 :11 )
• برخی صاحب نظران معتقدند که اقدام به خودکشی دارای اهدافی همانند میل به
انتقام جویی ، احساسات توأم با نومیدی ، خیال پردازی های پیوستن به هم و یکی شدن
مجدد( خودکشی در سالگرد های فوت نزدیکان ) و میل به کشتن ومیل به مردن است و می
توان ازچهار مفهوم در مورد رفتار خودکشانه از نظر بیچلر نام برد:
• گریزنده : هنگامی که خودکشی به عنوان فرار از وضعیتی تحمل ناشدنی ،تلقی می شود
.
• پرخاشجو : هنگامی که شخص منتحر ،قصد آزار یا جلب توجه دیگران را دارد .
• ایثارگرانه : خودکشی معطوف به برخی عقاید سیاسی یا اخلاقی است.
• مضحک : هنگامی که فرد خودکش با زندگی ومرگ به قمار بپردازد
.
• (تایلر ،1376 :57 ) (اسلامی نسب ،1371 :80-79)
4- علل خودکشی
دورکیم برای تبیین علل خودکشی نخست مطرح کرد که "به هم پیوستگی اجتماعی در هر جامعه
ای یا در میان هر دسته ای ازمردم ممکن است عادی یا آسیب شناختی باشد" و ویتنی پوپ
می گوید این حالات " به وضعیت گروه ها یا شرایط اجتماعی که باعث می شوند افراد
خودشان را بکشند " اشاره دارد. (کیویستو ،1380 :137 )
دورکیم با توجه به آمارهای قرن 19 در اروپا به این نتیجه می رسد که خودکشی یک پدیده
اجتماعی است و "خودکشی را حاصل جمع شدگی عوامل گوناگون ،تأثیرات خانوادگی ، اجتماعی
،دینی وهمه ی واقعیت های اجتماعی و ناشی ازدرهم ریختگی قوالب وازهم پاشیدگی نظام
اجتماعی و گسستگی روابط در جامعه و در نتیجه احساس تنهایی و مطرود بودن فرد می داند
. " عواملی هم چون علل آسیب شناختی روانی شامل بیماریهای جسمی و روانی نظیر افسردگی
،علل اقتصادی نظیر بیکاری ،اخراج از کار ،ورشکستگی و یا از دست دادن پایگاه اجتماعی
، علل عاطفی و اختلاف ها و درگیری های خانوادگی ازمهم ترین علل اقدام به خودکشی و
خودکشی محسوب می شوند ،اما برخی معتقدند که ازمهم ترین علل خودکشی می توان به موارد
ذیل اشاره کرد :
• احتیاج به جلب توجه و کسب شهرت
• احتیاج به تنبیه دیگران
• فرار از مشکلات در زندگی فردی و اجتماعی
• شک در ارزش وجودی یا به عبارت دیگر احساس بی ارزشی (محسنی تبریزی،1373
:120)(مسکنی ،1383 :23-21) ( قائمی ،1364 :114 )
خصوصیات مشترک انواع خودکشی
(اشنایدمن، 1378 :157)
1-4- بررسی انگیزه های خودکشی
دورکیم نشان داد که تغییرات در میزان خودکشی از طریق روان شناختی و زیست شناختی
قابل تبیین نیست و چگونگی تفاوت میزان های خودکشی را بیان نمود و براین باور بود که
خودکشی بیماری اجتماع در حال تغییر است و نشانهی تضعیف هنجارهای تنظیم کننده ی
رفتار است . و نرخ بالا در کشورهای در حال صنعتی شدن رابه دلیل وجود "آنومی " یا
تضعیف هنجارهای نظم دهنده به رفتار می دانست .دورکیم و فروید علی رغم تفاوت های
بسیاری که درنظریات خود با یکدیگردارند دریک زمینه اشتراک عقیده دارند . هردواعمال
فرد را درنتیجه ی نیروهای پرتوانی که فرد کنترل محدودی روی آنها دارد ،می دانند
.دورکیم این نیروها را در "اجتماع " وفروید آنها را در "ضمیر ناخودآگاه " جایگزین
می دانست ؛ البته دورکیم دو دسته علت فرااجتماعی را نیز بر می شمرد که عبارتند از
آمادگی های اندامی –روانی وخصوصیات محیط طبیعی .وی معتقد به وجود تمایل به خودکشی
درسرشت انسان است واشاره می کند که تأثیر آب وهوا که غیر مستقیم بر اندام ها اثر
می گذارند را نباید نادیده گرفت . (استنگل ،1347 :63) (دورکیم ،1378 :22-21 )(سخاوت
،1382 : 65)
علل خودکشی را می توان در پنج مقوله ی مورد بررسی قرار داد :
• شخصیت و تجربه های مراحل اولیه کودکی
• عوامل فرهنگی
• یگانگی اجتماعی
• شرایط اقتصادی
• تجدد طلبی (ستوده ،1378 : 233-230 )
1-1-4- عوامل روانی
1-1-1-4- تجربه های اولیه ی کودکی :
برخی از انواع خودکشی دوران بزرگ سالی را می توان به تجربه های خانوادگی و بعضی
ویژگی های شخصیتی چون از دست دادن یکی از والدین ،طرد عاطفی دراز مدت ، فرزند ارشد
بودن و اقدام به خودکشی بستگان نسبی مربوط دانست .
البته علت های دیگری نیز دست اندر کارند مانند افسردگی خودانگیختگی ، بدبینی ،
خودپنداری منفی ، انفعال ،درون گرایی و تضاد فکری .(ستوده ،1378 : 233-230)
کودکانی که به خودکشی تمایل دارند وعموماًفرزند ارشد خانواده اند ؛پدرو مادر معتاد
به مواد مخدر و الکل دارند و زیر فشارهای بیشتر و فزاینده تری قرار داشته که این
فشار در اوان نوجوانی شدت می یابد.البته برخی عوامل هم چون کاتالیزور در سرعت
بخشیدن به این اقدام مؤثر هستند ؛ مرگ پدر بزرگ یا مادر بزرگ ،طلاق والدین ،
فروپاشی خانواده و یا ازدواج مجدد والدین از این دسته اند .این فشارهای روانی به
گزینش راه کار های متفاوت نزد افراد گوناگون می گردد که پاسخ دراغلب زنان ،نوجوانان
، اقشار پایین تر اجتماع به صورت خودکشی با مصرف زیاد دارو بروز می کند.( نلسون
وایرزائل ،1376 :318)( کوکرین ،1376 : 192 )
2-1-1-4- انگیزه های روانی :
دکتر ادوین اشنایدمن پنج گروه نیاز روانی که منجر به خودکشی می شود را این گونه می
داند:
- برآورده نشدن نیاز به عشق ،مقبول واقع نشدن ،تعلق و عضویت در گروه
- عدم کنترل ،پیش بینی ناپذیری و بی نظمی
- خودانگاره ی نامطلوب و اجتناب از شرم ،شکست و سرخوردگی
- قطع روابط مهم و حساس
- عصبانیت ،خشم و نفرت ( اشنایدمن ،1378 :40)
برای بررسی زمینه های روانی دیگر خودکشی چهار حالت زیر را به نقل از پیکل ، پروسوف
و مایرز (1975)بر می شمریم :
الف- بحران های ارتباط بین فردی :تعارض و قطع ارتباط بین فرد که از طریق اختلافات ،
جدایی ،طلاق یا شکست در عشق به علت مرگ که منجر به تمایل فرد به خودکشی می شود .
ب- شکست و خودکم ارزشی:اغلب خودکشی ها در اثراحساس بی ارزشی در فرد ایجاد می شود .
ج- تعارض درونی : فرد خودکش به علت تعارض درونی و جدال فکری در شخص به دلیل مشکلات
بین فردی و شکست در امور زندگی و عدم درک معنی زندگی و مرگ ایجاد میشود و فرد دچار
اضطراب دائمی است.
د- از دست دادن معنی و امید : ناامیدی و گسترش آن در تصورات ذهنی فرد ، باعث احساس
بیهودگی در زندگی وی می شود . (کلمن ،1376 : 677-676 )
گلدر در الگوی علت شناسی خودکشی خود سه دسته از عوامل مؤثر بر خودکشی نام می برد
بدین شرح :
• عوامل زمینه ساز : عواملی که بسیاری از آنها از اول در زندگی وجود داشته و
موجب آسیب پذیری فرد در مقابله با عواملی که در زمان شروع بیماری اثر می گذارند ،می
شوند و شامل زمینه ها ژنتیکی، عوامل فیزیکی ،روان شناختی واجتماعی در شیرخوارگی و
کودکی نیز می شوند .www.zibaweb.com
• عوامل آشکار ساز : وقایعی هستند که در مدت کوتاهی قبل از وقوع یک بیماری یا
اختلال رخ می دهند و به عنوان عامل تسریع کننده آن ظاهر می شوند ؛این عوامل ممکن
است فیزیکی ،روان شناختی یا اجتماعی باشند و شامل مسایل روزمره نیز می شود .
• عوامل تداوم بخش: دوره ی اختلال یا بیماری را پس از وقوع آن طولانی می سازد و
در پیشیری و درمان لازم است به این عوامل توجه شود .( محمدخانی ،1381 : 22)
دکتر روس بیان می کند که افسردگی ،الکلیسم ، اعتیاد دارویی ، اسکیزوفرینا و
اختلالات شخصیتی ازعلل عمده در اختلالات روان پزشکی خودکشی است .(اسلامی نسب ،1371
: 79 )
احساس فقدان از عوامل بسیار مهمی است که دکتر بک (1989)بدان ها اشاره کرده است :
• دختری که به علت سوختگی زیبایی خود را از دست داده است .
• مرد جوانی که به علت قطع آلت تناسلی یا ضایعه ی نخاعی و یا به طور مادرزادی از
قدرت جنسی کافی برخوردار نمی باشد و ناتوان ازارضای همسربعد ازازدواج است .
• رسوایی اجتماعی
• انحرافات جنسی و اخلاقی
• ورشکستگی مادی
• شکست تحصیلی
• وغیره . ( اسلامی نسب ،1371 :275,270 )
2-1-4- عوامل فرهنگی
اگر خودکشی رانوعی آنومی بنامیم ،دیاگرام زیر بیانگر ایجاد آنومی در جامعه است :
رشد سریع اقتصادی← ثروت ناگهانی ← ثروت / فقر← فقر غیر قابل تحمل ← تصویر/ قول
آرزوهای بلند پروازانه← آرزوهای بی حد ← از هم پاشیدگی هنجارهای سنتی ← عدم ارضای
نیازهای بی حد ← نارضایتی اجتماعی که سرانجام به آنومی منجر می گردد.( رفیع پور
،1378 :19)
دورکیم و کونیک در رابطه با ارتباط خاص فقر و ثروت اشاره کرده اند که با رشد سریع
اقتصادی – اجتماعی ،ساختار پایدار نیاز اقشارمتحول شده و آنومی پدید می آید .(همان
)
مذهب از علل فرهنگی در مطالعه خودکشی است ؛نرخ خودکشی در افرادی که به طور دائمی به
فکرخدا و عبادت هستند، بسیار از لائیک ها پایین تر است و شاید بتوان این گونه
توجیح کرد که مشغله و باور ذهنی درباره ی خدا ، از" ورود آگاهی های مزاحم به فضای
درونی فرد " جلوگیری می کند و فرد به مسائلی از این قبیل بی اعتنا می ماند و از
میزان خودکشی اش به طرز قابل توجهی کاسته می شود .(ریئس دانا ،1380 :168 )
شاید عامل مذهب در کشورهای مذهبی تر (کاتولیک و مسلمانان ) به این دلیل عامل
بازدارنده باشد که خودشی فردبرای خانواده یک ننگ و رسوایی قلمداد شود و فرهنگ مذهبی
جامعه آن را عملی مذموم و نکوهش شده بداند و مردم نیز از اعلام خودکشی افراد
خانواده خود خودداری کنند .(اسلامی نسب ،1371 :147 )
بی شک مهم ترین شاخص فرهنگی در مطالعه خودکشی رویدادهای منفی و اختلالات خانوادگی
است که اهم آنان را می توان این گونه ذکر کرد : انتظارات بسیار بالا یا پایین
والدین ،انعطاف ناپذیری خانواده ،طرد شدگی و بی توجهی و برخورد مسایل عاطفی کودکان
و اقتدار طلبی نامناسب یا افراطی آنان.( محمدخانی ،1381 :25 )
3-1-4- عوامل اجتماعی که این علل قابل تقسیم به دو گونه علل اجتماعی – طبیعی و علل
اجتماعی-انسانی می باشد.
1-3-1-4- علل اجتماعی – انسانی
دورکیم نخستین کسی بود که علت های زیستی ،اقلیمی وروانشناختی رابرای تبیین رفتارهای
اجتماعی رد کرده و طرق جامعه شناختی را برای درک واقعیت های اجتماعی ارائه داد .
منشأ جریان های خودکشی نه ازفرد که ازجامعه است که درواقع علل واقعی وحقیقی خودکشی
اند ؛ نیروهای اجتماعی از جامعه ای به جامعه دیگر و از گروهی به گروه دیگر ،ازمذهبی
به مذهب دیگر فرق می کند و " این علل ازگروه بر می خیزد نه از افراد تک تک " .(
ستوده ،1378 :223 ) ( سلیمی و داوری ،1380 : 384 )
اعتقاد اساسی دورکیم این بود که حقایق اجتماعی را باید به عنوان واقعیت های خارجی
نسبت به فرد درنظرگرفت و مطالعه کرد . مؤسسات اجتماعی مانندگروه های خانوادگی و
مذهبی که نیروهای خارج از فرد محسوب می شوندو جامعه شناس از آنجایی که با واقعیت
های معینی روبه رو بود ،می بایستی اجباراً عینی باشد ؛خودکشی یکی از این واقعیت
هاست .(استنگل ،1347 : 54 )
خودکشی می تواند به علت انسجام اجتماعی در جوامع یا نظم اجتماعی ایجاد شود که در
صورت فشار بی حد هریک از این ویژگی ها شاهد شکل گیری یکی از انواع خودکشی هستیم
خودکشی گرچه آشکارا یک عمل کاملاًشخصی بود ،اما فقط با بررسی کم وکیف جامعه ای که
شخص به آن تعلق دارد،می تواند توجیه شود و بدین ترتیب هر جامعه ای دارای نوعی تمایل
مشترک به خودکشی بود که با نسبت خودکشی بیان می گردد وتا زمانی که مشخصات جامعه
تغییر نکند ،ثابت باقی می ماند . این تمایل مشترک جامعه فرد را تحت تأثیر قرار می
داد و می توانست او را وادار به خودکشی کند.هراندازه فرد وابستگی نیرومندتری به
گروه های اجتماعی داشته باشد ، احتمال وقوع خودکشی کمتر است .( استنگل ،1347 : 54 )
تبیین دورکیم از نظم اخلاقی و اجتماعی این بود که نظم اجتماعی تحقق پذیر است و طبق
نظریات دورکیم جامعه ازطریق پیوند دادن افراد به ارزش ها وهنجارهای گروهی ،آن ها را
یک پارچه می کند و یا ازطریق تعیین اهداف و راه های رسیدن به آنها به تعدیل امیال
و آرزوهای بالقوه ی نامحدود افراد می پردازد . (تایلر ، 1376 : 15 )
" هر فردی به طور جمعی دارای تمایل به خودکشی است وبه میزانی که گروه های اجتماعی
که فرد جزیی از آن هاست هماهنگ و یکپارچه و متشکل ومنظم و باقاعده باشد ،خودکشی
کمتر است " . نرخ خودکشی اجتماعی مدلی برای پیش بینی علل خودکشی فردی است تا مدلی
برای تبین انگیزش های فردی . (محسنی تبریزی ، 1373 :141 )
دورکیم بعد ازکشف این واقعیت که علت برخی ازانواع خودکشی را می توان دربی هنجاری
یافت ، خودکشی ناشی از بی هنجاری را به عنوان شاخص درجه ی معمولاً غیرقابل اندازه
گیری یکپارچگی اجتماعی به کار برد . استدلال دورکیم به این شرح بود که: " این امر
خود نشان می دهد که خودکشی را باید یک رخدادبه هنجار و عادی قلمداد کرد اما افزایش
ناگهانی میزان خودکشی در برخی از گروه های جامعه و یا کل جامعه یک رخداد نا به
هنجار و نشان دهنده ی اختلال های نوپدید در جامعه است ". ( کوزر ،1380 :193 )
دورکیم مفهموم بی هنجاری را برای اشاره به این فرض به وجود آورد که در جوامع امروزی
معیارها و هنجارهای سنتی بی آنکه توسط هنجارهای جدیدی جایگزین شوند ، تضعیف می شوند
. بی هنجاری هنگامی وجود دارد که معیارهای روشنی برای راهنمایی فرد در حوزه ی معنی
از زندگی اجتماعی وجود ندارد؛در این شرایط به عقیده ی دورکیم مردم احساس از دست
دادن حس جهت یابی ونگرانی می کنند که ازعواملی اجتماعی است که بر تمایل به خودکشی
تأثیر می گذارد. ( گیدنز ،1383 : 159 )
آشکارا خودکشی را نمی توان کجروی نامید اما بی هنجارهای جامعه وانحرافاتی که در
جامعه رخ می دهد ، بستری مناسب برای بروز آن است .
اختلال های زیر زمینه های اجتماعی پیدایش کجروی است :
• قطبی شدن هنجاری: تمرکز فشارهنجاری بر بخش خاصی از جامعه ،ضعف و یا فقدان آن
نسبت به بخش های دیگر که احساسی را مبتنی ر ضروری نبودن پای بندی به هنجارها در
افراد آن بخش ایجاد می کند .
• تضاد هنجاری : وجود هنجارها یا مجموعه هنجارهای متضاد در خصوص برخی امور
اجتماعی که از پیامدهای آن تقسیم شدن نیروهای کنترل کننده ی اجتماعی به دو گروه و
خنثی شدن نیروهای هنجاری هر یک در مصاف با دیگری است .
• بی هنجاری: وضعیتی که اموراجتماعی بدون امکان درنظرگرفتن هر گونه هنجاری ،صورت
می پذیرد که افراد بی حد و حصر ،کنترل ناپذیرند . (سلیمی و داوری ،1380 :226)
صفت آمرانه بودن و بازدارندگی جامعه از ان جهت است که کلاً زندگی اجتماعی یک زندگی
نومیک و به هنجار است و این بازدارندگی به دو صورت انجام پذیر است :
الف - روح یا وجدان جمعی که در انسجام مکانیکی قانون تنبه گرا ومناهی تجلی یافته
است .
ب - میان بستگی متقابل که محصول افزایش تفکیک اجتماعی است ودر انسجام ارگانیکی
قانون تصحیح گرا متجلی است . ( محسنی تبریزی ،1373 : 141-140 )
در خودکشی ناشی از فشارهای اجتماعی که از مرز توان روحی وشخصیتی فرد گذشته و اورا
از پای در می آورند دو بحث وارد است :
رفتار وراثتی انتحاری : خودکشی را نمی توان پدیده ای دانست که از راه وراثت و از
والدین به فرزندان منتقل می شود ،اما رفتارهای پر تنش والدین ،فشارهای خانوادگی
،اقدام به خودکشی والدین یا یکی از نزدیکان به عنوان زمینه های اقدام به خودکشی
تلقی شود .
تقلید کردن فرد از دیگران : سرایت را می توان بین افراد مشاهده کرد و یا حتی آنرا
نمودی فردی دانست . ( مثل سرفه کردن در طی یک مجلس سخنرانی )
در عوض واگیری که از طریق سرایت منتقل می شود ،نمودیست جمعی که بستر تمامی جامعه
است . تقلید صرفاً یک پدیده ی روانشناسی است زیرا حتی بین افرادی که هیچ ارتباطی با
هم ندارند نیز دیده می شود و در واقع اشاعه تقلید به تنهایی توانایی آن را ندارد
که آنها را به یکدیگر پیوند دهد . برای تقلید لازم نیست بین آن ها وجه اشتراک فکری
یا اخلاقی یا تبادل خدمات یا حتی زبان مشترک وجود داشته باشد .( دورکیم ، 1378 :117
)
سرایت ← نمودی فردی واگیر← نمودی
جمعی
(آرون،1381: 379 ، ریئس دانا ،1380 :172 )
از نظر دورکیم نظام تقسیم کار در جامعه دو وجه دارد : 1- تفکیک یا تمایز اجتماعی
2- میزان همبستگی یک عنصر با عنصر دیگر و شکل گیری پدیده ای به نام خودکشی در جامعه
به وجه دوم نظام تقسیم کار بستگی دارد و می دانیم که دورکیم همبستگی را به دو نوع
مکانیکی و ارگانیکی تقسیم می کند؛ که نوع اول در جوامعه ساده و بدون تقسیم کار یا
با تقسیم کار محدود وجود دارد و نوع دوم خاص جوامع پیشرفته و دارای تقسیم کار
پیچیده است . ( کارکنان نصر آبادی ، 1382 : 4 )
نرخ خودکشی اساساً یک پدیده ی اجتماعی است ونه فردی و بستگی به علل بیرونی دارد که
بر فرد سلطه دارد. به نظر دورکیم در واقع تمایل اخلاقی فرد خودکش به ارتکاب عمل یک
عامل و متغییر کلیدی در خودکشی است ،نه تجارب فردی و شخصی وی . (محسنی تبریزی ،1373
:141 ) . به نظر دورکیم ،فردگرایی محصول جامعه است ،نتیجه ویژگی های معین جوامع
صنعتی مدرن که در نهایت از رشد تقسیم کار ناشی می شود . وی در معنای کلی تر استدلال
می کند که تغییرات ساختاری اجتماعی که در نتیجه گسترش تقسیم کار پدید می آمد به
خودی خود برای به وجود آوردن اساس جدید همبستگی اجتماعی کافی نیست .( کیویستو ،
1380 : 145-144 )
زمانی که حمایت از باورها ،نگرش ها و ارزش های شخصی از طریق در انزوا قرار دادن و
جدایی او از گروه ونیز نابود کردن رشته هی دوستی وی سلب می شود ،او دیگر نمی تواند
از طریق تعامل چشم گیر با دیگران به آنها ببخشد . فرایندهای روانی در رابطه با فرد
وگروه یعنی وضعیتی که در آن اقدامات فرد در تماس مستقیم با دیگران بر وی فشار وارد
می کند تا هماهنگ با آنها قضاوت کرده ،باور نموده یا عمل نماید و تأثیر آنها را
بپذیرد را در تداوم عام "هم آوایی " خطاب می کنند . طبق یافته های محققان ،هر گاه
فردی برد وهنجار خود را توسعه داده و هنجارها تمایل به همگرایی دارند ،همگرایی
چندان بزرگ نیست و هر گاه افراد به عنوان اعضای یک گروه برای نخستین بار همان
وضعیت بی ثبات و غیر نظام مند روبه رو می شوند ،آنها تشکیل برد ومعیار عجیبی برای
گروه می دهند و هر گاه بعداً در قالب فرد با همین وضعیت روبه رو شوند ، آن ها آن را
براساس برد و معیاری که با خود ازگروه می آورند ،درک می نمایند .( کوهن ، 1377 :
125,121)
"به هر حال خودکشی با تمدن ظاهر می شود یا حداقل آنچه به شکل خودکشی در جوامع فروتر
ملاحظه می شود ،خصوصیات ویژه ای دارد و تیپ مخصوصی از این خودکشی را می سازد " و
بنابراین ارزش ین دو نوع از نظرگاه نشانه شناسی یکسان نمی شود . در میان اقوام
فروتر ،خودکشی یک عمل نا امیدانه نیست بلکه نوعی از خودگذشتگی است . به عکس خودکشی
واقعی و اندوه بار بیمارگونه در میان اقواام متمدن یافت می شود و حتی توزیع آن از
جنبه ی جغرافیایی نظیر توزیع تمدن است .(دورکیم ،1359 : 284 )
خودکشی از عوارض مهم دنیای صنعتی عصر حاضر شناخته شده وبیشتر معلول نا به سامانی ها
و اختلال های روانی و نابرابری های اجتماعی است . دورکیم از نابه سامانی به مفهوم
فقدان یا از هم پاشیدگی هنجارها سخن می گوید و این مفهومی است که در بررسی های
خودکشی نقش مهمی را بازی می کند .( ستوده ،1378 : 236 ) پدیده های اجتماعی همانند
بحران های اقتصادی ،تطبیق نارسای کارگران با شرایط کار ،خشونت و دعاوی افراد در
برابر اجتماع رانیز می توان در این امر مؤثر دانست و خودکشی یکی از ده عامل عمده
مرگ در جهان صنعتی امروز شناخته شده است ( همان ). در فرا راه رشد و توسعه ی
اقتصادی ، هرچه بر پیچیدگی روابط و مناسبات اجتماعی افزوده می شود ،فاصله ی طبقاتی
از هم بیشتر می شود وسرخوردگی ها فزونی می یابد ودرنهایت به افزایش تعداد خودکشی
منجرمی شود ؛ ازهم گسیختگی پیوندهای سنتی وهمبستگی های اجتماعی و نیز بیگانه شدن با
ارزش ها و هنجارهای جامعه خودی ،موجب فزونی نرخ خدکشی در جامعه ها به ویژه در جامعه
صنعتی گردیده است .( ستوده ،1378 : 222 )
در کشور های کمتر توسعه یافته ،میزان خودکشی به تناسب رشد سریع شهرنشینی و بحران
های اجتماعی – اقتصادی ناشی از آن بالا رفته است . شهرنشینی و گشودگی به سوی دنیای
امروزی ،ضروری است که وقتی خارج از اراده و منافع عمومی و به دوراز رهبری و خرد
وفادارانه به توسعه ی انسانی و پایداری و همگانی شکل می گیرد ،تناقض آفرین می شود و
غمباری اجتماعی و فردی را به جای آن می نشاند . ( ریئس دانا ، 1380 : 165-163 )
هر چه جوامع صنعتی تر ،شهری تر ،بزرگتر و متمرکز تر و در عین حال فردگرا تر و منفعت
طلب تر و عقل گراتر می شوند ،میزان خودکشی بالا می رود ،گر چه این رقم ممکن است با
نوسانات و تغییرات همراه باشد . در محیط های صنعتی تر ،فرد منزوی تر و محیط ِ
"ناسازگاری بخش " و موجد روان پریشی فردی است و فرد پا به مرحله ی بحرانی می گذارد
که در آن احساس بیهودگی و ابهام بیشتری می کند . ( ریئس دانا ،1380 : 163 ).
خودخواهی و هنجار گسیختگی از عوامل اصلی خودکشی در دنیای مدرن است ؛هنجار گسیختگی
به معنای ضعیف بودن قانون یا نبودن هنجار است و قابل تقسیم به دو دسته است: 1-
هنجار گسیختگی مزمن ؛که به دلیل ضعف تدریجی کنترل اجتماع به وجود می آید.
2- هنجار گسیختگی بحرانی : به علت تغیرات ناگهانی در وضعیت فردی خاص(طلاق ،از دست
دادن همسر یا فرزند) به وجود می آید یا در نهاد های اجتماعی (رکود و رونق اقتصادی )
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی ،ایران به عنوان کشوری که در حال گذار به جهان صنعتی
است ،دچار تضاد شدید بین باور ها و واقعیت ها شدن ،انگیزه ی خودکشی در افراد را
بالا می برد و افرد در مرحله صنعتی شدن دچار دوگانگی می شوند .( استونز،1383 :82)
2-3-1-4- علل اجتماعی- طبیعی
نظر " لمبرزو " این است که گرما فرد را به خودکشی تحریک می کند و نه فرا رسیدن
نخستین گرما یعنی اختلاف و تضاد بین رفتن فصل سرما و شروع فصل گرما . دورکیم
استدلال می کند که این نظریه از اساس بی اعتبار است زیرا در صورت صدق نظریه ،منحنی
تغییرات ماهانه خودکشی می بایست در پاییز وزمستان به صورت افقی باقی بماند و در
زمان معین ناگهان با بروز اولین علایم فصل گرما بالا رود و همان طور هم ناگهانی
پایین آید . ( دورکیم ، 1378 : 103)
دورکیم بر این اعتقاد است که محیط طبیعی به طور مستقیم بر زندگی اجتماعی تأثیر
ندارد و "مخصوصاً طبیعی نیست که محرک برای رفتار خودکشی است ". و بنا بر تحقیقات وی
دلیل آن که از ژانویه تا ژوئیه ،مرگ های ارادی بیشتری رخ می دهند ،اثر مخرب گرما بر
اندام ها نیست بلکه به علت تراکم و فشردگی زندگی اجتماعی است .( همان : 115 )
عملکرد انسان در شرایط آب وهوایی گوناگون ،متفاوت است.ازنقطه نظر روان شناسی ،انسان
در هوای آفتابی بیش از هوای بارانی احساس راحتی می کند.، خطرات خودکشی در هوای خشک
قاره ای یا دربهارهنگام افزایش فشار جوی افزایش می یابد.( اشراقی ، "تاثیر
فزایندهی آب و هوا بر خودکشی افراد در فصول مختلف " : نشریه ی الکتریکی جغرافیای
ایران )
ممکن است گرمای بیش از حد و ناتوانی در حل وتخفیف آن وقتی نوع پوشش خاصی اجباری شود
،تمایلات خودکشانه بر انگیزد. در این مورد گرمای سخت برای فرد غیر قابل تحمل می شود
و موجب رنجش وآزردگی را در فرد فراهم می سازد و سرانجام می تواند به خودکشی منجر
شود . ( ریئس دانا ،1380 : 183 )
چندی پیش محققان بریتانیایی اعلام کردند که آفتاب بهاری از عوامل افزايش دهنده ی
ميزان خودکشی در اين فصل است. مطالعات در کشورهای اسکانديناوی و کانادا نشان داده
است که ميزان يک نوع ماده شيميايی موسوم به "سروتونين" در مغز که احساس شادی به
همراه می آورد، در افرادی که خودکشی می کنند بسيار کم است.ساير مطالعات نشان داده
است که فرد هرچه بيشتر در معرض آفتاب قرار گيرد، ميزان توليد سروتونين نيز در مغز
او افزايش می يابد. ( اشراقی ، "تاثیر فزایندهی آب و هوا بر خودکشی افراد در فصول
مختلف " : نشریه ی الکتریکی جغرافیای ایران)
همچنین اثر مخرب الاینده های شیمیایی را در افزایش نرخ خودکشی نمی توان نادیده
گرفت. به نوشته ی پایگاه اینترنتی دانشگاه کارولینای شمالی ، بسیاری از صنایع ،
مواد آلاینده ی خود را وارد محیط می کنند که می تواند افزون بر ایجاد عوارض جسمی
،اختلالات روحی را نیز درساکنان مناطق اطراف خود ایجاد کنند که ازمهمترین این گازها
، گاز سولفید هیدروژن است که با افزایش آن موارد خودکشی نیز افزایش خواهد داشت
.(مرکزاطلاعات فنی ایران:
http://www.tici.info/default.aspx?dir=Learn_min&file=al%2084-htm)
4-1-4 - عوامل اقتصادی
نارسایی های اقتصادی درافزایش و شیوع نرخ خودکشی تأثیر به سزایی دارند. آ. هنری و
جی . شورت دریکی از بنیادی ترین مطالعات درباره ی میزان های خودکشی دریافتند که
خودکشی دردوره های کساد اقتصادی اقزایش می یابد ؛ خودکشی درمیان گروه های متعلق به
پایگاه بالا ، نسبتاً شایع تراست و حال آن که قتل عمد به طورنسبی درمیان گروه های
پایین تررواج دارد. ( تایلر، 1376 : 27 )
بیکاری ،اخراج از کار ، ورشکستگی مالی ، فقر و تنگ دستی از علل اقتصادی مهم در
رابطه با افزایش خودکشی هستند . بیکاری دسته جمعی و ناکامی های ناشی از آن از شاخص
های عمده در بزرگترین موج بیکاری بعد از جنگ جهانی در بین جوانا 15 تا 24 ساله در
کشورهای صنعتی بود . ( محمدی ، 1383 : 214 ) ( اسلامی نسب ، 1371 : 275 )www.zibaweb.com
هنری و شورت معتقدند که در دوره های کساد اقتصادی شاهد افزایش نرخ خودکشی در میان
افراد در پایگاه های بالاتر هستیم . ( تایلر ، 1376 : 27 )
5- تبیین خودکشی : نظریه جامعه شناختی خودکشی
دورکیم در مطالعات خود به این نتیجه رسید که در کشورهای کاتولیک مذهب خیلی کمتر از
کشورهای پروتستان مذهب ودر کشورهایی با مذهب مختلط ،حد وسط این دو میزان است و این
به دلیل این نیست که مذهب پروتستان کمتر از کاتولیک ،خودکشی را مذموم دانسته بلکه
به دلیل رشد فردگرایی درجوامع پروتستان مذهب است و افراد این جوامع که دارای روحیه
ی پرس وجوگری هستند در حالی که کاتولیک ها با حفظ سیمای سنتی خود از انسجام و
یپارچگی بیشری برخوردارند ,به عبارت دیگربا کاهش سطح همبستگی اجتماعی ،خودکشی
افزایش پیدا می کند . ( توسلی ،1374 : 146 )
استنتاج کلی دورکیم این است که نرخ خودکشی اجتماعی هرجمعیتی تنها با عطف به نتایج و
آثار میزان تغییرات دردرجات انسجام اجتماعی و یکپارچگی گروهی قابل تبیین است . وی
هم چنین در صدد بود نرخ خودکشی را بدون کنترل متغییرهای سن وجنس توضیح دهد. روش
دورکیم جهت حصول به متغیر های علّی ِ تعیین کننده ی نرخ خودکشی عبارت است از :
1- حذف عوامل فوق اجتماعی از رابطه ی علّی
2- اقدام به نوعی تعمیم اخص درباب ارتباط بین نرخ خودکشی اجتماعی و میزان همبستگی و
تشکل اجتماعی
در سخن دورکیم ،منش اجتماعی شامل کیفیت هایی مانند "چگونگی عمل ، تفکر و احساس " به
حساب می آیند . البته ا در نظر گرفتن عناصر ی "واقعه اجتماعی " ،آن هم بدان سب که
دورکیم مانند وبر خصوصیات این پدیده را صرفاً د رحالات ذهنی شخص جستجو نمی کند و به
واقعیت های خارجی که خود را بر فرد تحمیل می کند هم ،توجه دارد. ( سلیمی و داوری ،
1380 : 209 )
تارد معتقد بود که رفتار و اعمال هر فرد در اجتماع ناشی از تقلید است و افراد با
تقلید از عادات و رفتار دیگران ،روابط اجتماعی خود را برقرار می کنند. دورکیم
همچنین به انتقاد ازنظریات تارد پرداخته است و تقلید دررفتارهای اجتماعی را رد می
کند وبا واضح سازی اهداف و روش های جامعه شناسی به آن جنبه ی علمی داده و عقیده
دارد که افکار و رفتار افراد تابع نمودهای اجتماعی است مه ناشی از مجموعه ی تجربیات
و آرمان های جامعه است که عقاید و اسلوب های انسان به طور ناخود آگاه بدان وابستگی
دارد . ( دانش ،1379 :306-304 )
از دهه ٧٠ میلادی به بعدنظریه دورکیم پیرامون خودکشی،به ویژه آنجاکه مسأله ارتباط
میان خودکشی ومذهب مطرح است،به لحاظ تئوریک و تجربی وروش شناختی موردسؤالات جدی
قرارگرفته است.
فرانک ون در مقاله ای با عنوان "Denomination , Religious Context, and Suicide:
Neo- Durkheimian Multilevel Explanation Tested with Individual and Contextual
data"دراین قسمت به برخی ازاین ایرادات اشاره می شود:
١- نظریه دورکیم"پروتستانها بیشترازکاتولیکها خودکشی می کنند" بعد ازوی بصورت یک
قانون عام فراگیروهمیشگی جامعه شناسی درآمد. این درحالی است که نتایج برخی تحقیقات
خلاف آن را نشان می دهد.تحقیقات انجام شده پیرامون"خودکشی" درکشورهلند برای مدت
١٩٧٣تا ١٩٧٦نشان میدهد درگروهی ازپروتستانها(پروتستانهای ارتدوکس)طی این مدت میزان
خودکشی کمترازکاتولیکها بوده است ودرگروه دیگری ازپروتستانها (پروتستانهای
لیبرال)میزان خودکشی بیشترازکاتولیکها بوده است. بنابراین به نظریه ی دورکیم نباید
به صورت یک قانون جهان شمول و همیشگی جامعه شناسی نگریست.
٢- نظریه خودکشی دورکیم نظریه ای است که پدیده خودکشی را فقط درسطح کلان وکلی بررسی
کرده اما فاقد تجزیه وتحلیل این پدیده در سطوح خردتروبا استفاده ازاطلاعات کافی و
فردی است. منتقدانی چون جونزوانیل به مسأله "جمع گرایی"دورکیم وکم بهادادن به نقش
افراد وعدم جمع بندی اطلاعات مربوط به ویژگی های فردی کسانی که اقدام به خودکشی
دورکیم تلقی کرده اند.
٣- نظریه دورکیم عمدتا ًبا تکیه برآمارهای کلی جمع آوری شده ازکشورها تدوین
وفرمولیزه شده است. به عقیده منتقدانی چون پاپه و دانی گلیس و دیگران،پدیده خودکشی
می بایست در سطوح جغرافیایی کوچکتر یعنی مناطق محدودمورد بررسی قرارمی گیرد زیرا
درغیراینصورت از مسأله تأثیر ویژگیهای محیط سکونت بر پدیده خودکشی غفلت خواهد
شد.(اشتباه اکولوژیک)
٤- برخی منتقدان مثل آتکینسون ، دای و داگلاس اساساً عقیده دارند میزان خودکشی
درپروتستان ها و کاتولیک ها مساوی بوده وهست اما کاتولیکها بیشتر از پروتستانها
مسئله خدکشی را به عنوان"علت مرگ"پنهان کرده وخودکشی کاتولیکها دردفاتر ثبت احوال
معمولاًکمتراز پروتستان ها ثبت و گزارش میشود؛ به عنوان مثال ون پاپل و دای
درمطالعات خود مشاهده کردند که در هلندطی سالهای١٩١٠-١٩٠٥تفاوت میزان خودکشی
کاتولیکها و پروتستانها ناشی"کم گزارش شدن" نرخ واقعی خودکشی کاتولیکها به
دفاترومرجع رسمی بوده است
البته نویسندگان این مقاله ایرادات منتقدین را قبول نداشته و در ادامه مقاله به آن
پاسخ داده اند(Van, 2005: 799-801)
اساس نظریه ی خودکشی را می توان روی مشخصات پویایی ،فشارها ،یگانگی و جذابیت سازمان
ها و گروه های اجتماعی در میزان تعلق وهمانند سازی فرد در رابطه با گروه های اولیه
و ثانویه در اجتماع ،تعیین کننده گستردگی ،نوع و انگیزه ی خودکشی استوار است . (
اسلامی نسب ، 1371 : 111)
جی گیبز و دبلیو مارتین جامعه شناسان امریکایی اظهار داشتند که حتی این قسمت اساسی
نظریه دورکیم را نمی توان موضوع آزمایش رسمی و تجربی قرار داد ،بدان سبب که او هیچ
تعریف کاری و عملیی را از همبستگی اجتماعی مد نظرش ارائه نکرده است ولی هر دوی آن
ها درمورد تأثیرهمبستگی برخودکشی با دورکیم اتفاق نظر دارند و معتقدند که میزان
خودکشی یک جمعیت با ثبات و دوام روابط اجتماعی در درون آن جمعیت رابطه معکوس دارد .
( تایلر ،1376 : 24 )
به عبارت دیگر می توان اشاره داشت که جامعه ،فرد رابه خودکشی ،دیگرکشی و یا رفتار
متعادل تشویق می کندوریشه های رفتار خودکشانه دررفتار متقابل جامعه قرار دارد.(
اسلامی نسب ،1371 : 111) . از دیگر نظریات در باب خودکشی می توان به دیدگاه
مارکسیستی اشاره کرد ؛ آن ها خودکشی را پدیده ای مرتبط با ساخت سرمایه داری جامعه
می داند و لذا از راه مشاهده ی رفتارگرایی ،از بیرون قضیه به داخل قضیه موضوع را
ارزیابی می کند و فقط به رابطه ی بین محرک و بازتاب توجه دارد. آسیب شناسی اجتماعی
مارکسیستی در زمینه ی خودکشی ،فقط به سادگی پدیده را مرتبط با ساخت سرمایه داری
نمی بیند و آن را همان جا رها نمی کند و دراین دیدگاه خودکشی را باید هم درمتن
شخصیت و دگرگونی آن و هم محرک های ریشه ای و ساختی و هم آخرین محرک ها بررسی کرد .(
ریئس دانا ،1380 :171 )
جی. جاکوبز ،دورکیم و بسیاری ازنظریات دیگر جامعه شناسان را که به بررسی میزان
خودکشی پرداخته اند به دلیل اعتقادی که در موردتبیین پدیده ی خودکشی بدون مطالعه
فرد منتحر ،مورد انتقاد قرار داده است .وی استدلال می کند که فرد به منظور اقدام به
خودکشی ،در وهله ی نخست باید چنین پنداردکه با مشکلی لاینحل و غیرقابل تحمل روبه
روست ،دوم این که مرگ را تنها چاره بیابد و در نهایت وضعیت را غیرقابل کنترل ببیند
.( تایلر ،1376 :55 )
6- راه های پیشگیری از خودکشی
کاملاً پیداست که خودکشی پدیده ای است که ممکن است درهر قشری از جامعه اتفاق بیفتد
،اما تلاش در کاهش عوامل تنش زای محیطی ،خانوادگی ،تحصیلی وسازمان ها و آموزش
بهداشت روانی ازطریق رسانه ها ی گروهی می تواند ازراه کارهایی باشد که ازروند رو به
رشد نرخ خودکشی در جوامع بکاهند . ( مسکنی ، 1383: 23 )
دورکیم ثروت ناگهانی دربرابرفقررا یک عامل بحران زا می بیند و نشان می دهد که تحت
تأثیراین عامل برخی ازاشکال رفتارهای انحرافی نظیر خودکشی افزایش می یابد که خود
این عامل مولود تغییرات شتاب زده ی اجتماعی – اقتصادی است که به موجب ازهم پاشیدگی
هنجارهای سنتی یعنی وضعیت سریع آنومی می گردد. کونیک در تکمیل نظریه وی چنین آورده
است : " فقر به تنهایی بیشتر به عنوان یک عامل ثبات بخش در جامعه تأثیر می گذارد و
در آن صورت فقر غیر قابل تحمل می شود و انسان می کوشد با همه ی ابزار ممکن از وضعیت
فقر بیرن آید و در نتیجه ی این اعمال رفتار انحرافی رشد می کند ". ( رفیع پور ،1378
:18 )www.zibaweb.com
مذهب از عواملی است که نرخ خودکشی را کاهش می دهد اما نه به این دلیل که در محکومیت
خودکشی نسبت به اخلاق دینی تردید کمتری دارد و نه مفهوم خدا القا کننده ی اقتداری
استثنایی بر اراده ی افراد است بلکه مذهب ،مجموعه ای از اعتقادات و اعمال مشترک نزد
پیروان خود است که" سنتی و در نتیجه الزامی است " در پایان این فصل نظری اجمالی بر
برخی اقدامات پیشگیرانه در مورد خودکشی خواهیم داشت :
1. مشاوره ، راهنمایی و حمایت فرد و روان درمانی فرد
2. همبستگی اجتماعی درحد اعتدال باقی بماند و درتعیین سرنوشت و مسیرزندگی افراد
،هم مصالح فردی و هم مصالح جمعی به یک اندازه درنظرگرفته شوند و فشار و نظم اجتماعی
درحد معقول و مطلوب باشد .
3. احساس هویت اجتماعی در افراد تقویت شود زیرا باعث از بین بردن انزوای اجتماعی
و غیرهدفمند کردن زندگی فرد می شود و افرادجامعه بر اساس آن ،جایگاه و منزلت واقعی
خود را کسب می کنند.
4. اشاعه فرهنگ احترام به حقوق انسانی و اصلاح الگو های ارتباط بین زن ومرد .
5. تعمیق باورها و نگرش های دینی با به کار گیری شیوه ی تبلیغی مؤثر.
6. مقابله با آداب و رسوم غلط اجتماعی درباره ی زنان.
7. آشنا کردن خانواده با علایم و دگرگونی های رفتاری فرد قبل از خودکشی .
8. ایجاد خانه ی سلامت وخطوط تلفن بحران.
9. پیش بینی واحد درسی "حقوق و دانش خانواده "در آموزش و پرورش.
10. 10)بررسی محیط زندگی افرادی که در خطرند .
11. 11)تعلیم و تربیت روحانیون ،پرستاران ، پلیس، معلمان و سایر مسئولینی که با
افراد زیادی ذر تماس هستند.
12. و همین طور باید تصویر فرد از خود و آینده اش را هموراه با عقاید مذهبی روشن
کرد چرا که از موانع بسیار با اهمیت در پیشگیری از خودکشی می باشد .(کارکنان نصر
آبادی ،1382: 5 ) (کاوه امیدی ،1382 :101- 88 ) (کلمن ، 1377 : 688 )
بخش دوم – بررسی تجربی خودکشی : مورد ایران
1- علل خودکشی در ایران
در ایرن مطالعه ی دقیقی در مورد خودکشی صورت نگرفته است زیرا آمار پزشکی قانونی
گویا نیست وبسیاری از افراد خودکشی افراد خانواده ی خود را ننگ وبی آبرویی تلقی
کرده و از افشای آن خودکشی می کنند.درکشوآمارهایی وجود دارد که حاکی از آنکه
سالیانه 5 تا 7 هزار نفرازطریق خودکشی جان خود را می گیرند که نیمی از آن ها در
شهرهای بزرگ ،یک چهارم در شهرها کوچک ومتوسط و بقیه در روستاها انفاق می افتد .
دکتر قرایی مقدم معتقد است که نگاه سنتی خانواده ها به مسأله خودکشی که درکشورما
وجود دارد موجب گردیده است تا به آماردقیق و صحیح دسترسی نداشته باشیم زیرا
دربسیاری ازشهرهاخودکشی هر یک ازافراد خانواده موجب بی حیثتی و بی آبرویی خانواده
می شود همین دلیل به مخفی کردن نوع مرگ می انجامد.( ریئس دانا ، 1380 :187)(ستوده
،1371 :239 )
علل خودکشی در ایران :
1.اختلافات زناشویی ،عشق و تمایلات شدید عاطفی وعلل ناموسی
2.ناراحتی های روانی ،شکست در عشق و اختلالات روانی و شخصیتی
3.مشکلات ناشی از شکست های تحصیلی واسترس ها وفشار های روانی و روحی ناشی از
آنها(فشار های عاطفی ،فشار های تحصیلی مانند کنکور، نقایص جسمی و فیزیکی در نسل
جوان)و احساس پوچی وبی هدفی وافسردگی
4.فقر و تنگدستی،بیکاری ،اخراج از کار و شرایط نامساعد اقتصادی
5.مسائل و معضلات زندگی شهری و وضعیت نا به سامان زندگی
6.ازهم پاشیدگی گروه های اجتماعی مانند خانواده ، شغلی ، خویشاوندی ، دوستی و..
7.اعتیاد به مواد مخدر ، الکل و داروهای توهم زا
8.ضعیف شدن اعتقادات مذهبی
9.عدم استقلال واجبار در پیروی از مقررات سنتی
10.بر ملا شدن اسرار و حقایق خصوصی زندگی فرد.( ستوده ،1374 : 240 )
2- رابطه خودکشی با سن- جنس
طی تحقیقاتی که درکشورهای مختلف صورت گرفته نتایج به دست آمده حاکی ازآن است که
مردها بیش اززنان خودکشی می کنند واغلب آنان درگروه سنی 65-45 ساله قراردارند . اوج
اقدام به خودکشی درمیان زنان ومردان ایرانی درگروه سنی 24-18 ساله می باشد.درايران
نوجوانان و جوانان ازيک طرف و زنان ازطرف ديگردو قشری هستند که بيشترازسايرين دست
به خودکشی میزنند. تحقیقات سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشوردرسال ۱۳۸۲ خودکشی
2486 زن و 1481مرد را نشان میدهد و آمار وزارت بهداشت ازانجام حداقل ۱۳ خودکشی در
روز با ميانگين سنی 29 سال خبر میدهد. طبق اين آمار نسبت خودکشی مردان به زنان 5/2
به یک و گاه 5/4 به یک است.در یک طرح پژوهشی که در سال 1352 در کشور ، مشخص گردید
که خودکشی در میان مردان وزنان جوان متأهل به دلیل درهم ریختگی ارزش های اجتماعی و
فرهنگی و در نتیجه نا به سامانی نهاد خانواده افزایش یافته است.(رشید یاسمی ، 1345:
100)
درتحقیقی که در سال های 47-1345 بر روی افرادی که اقدام به خودکشی کرده بودند صورت
گرفت ، جامعه مورد مطالعه شامل 839 مرد و 623 زن بوده و نتایج زیر حاصل پژوهش فوق
است: خودکشی زنان در گروه سنی 19-15 ساله بیشتر است، اما بیشتر خودکشی های مردان
مربوط به فاصله سنی 34-15 سال می باشد. این بررسی اختلاف های خانوادگی را مهم ترین
انگیزه خودکشی عنوان می کند(26%) و بعد از آن مسایل اقتصادی را دومین دلیل انجام
انتحار معرفی می کند.
در سال 1349 نیز بررسی ای بر روی 3627 مورد انجام می گیرد که در بین آنها 1415
نفر مرد و 2212 نفز زن بوده اند. که باز حکایت از غلبه زنان خودکش بر مردان خودکشی
کننده دارد. دکتر "امان الله قرائی مقدم" با اشاره به تغییرات به وجود آمده درروند
خودکشی ایرانیان طی سه دهه اخیرمعتقد است که نسبت خودکشی زنان و مردان نسبت به ده
سال گذشته تغییرکرده است، قبل از سال 1370 نسبت خودکشی زنان به مردان 5 به 2 بود
اما در 10 سال گذشته نسبت خودکشی مردان به زنان 3 به 2 افزایش یافته است.
وی همچنین عامل خودکشی مردم ایران درسطح کلان را وجود "آنومی" یا نوعی بی هنجاری می
خواند و پریشانی فکر، نابودی نظم منطقی فکری و دچار تشتت آرا بودن را که منجر به
خودکشی افراد می شود از نتایج این بی هنجاری می داند.دکترعباس محمد اصل خودکشی را
عملی تعمدی برای نابودی فرد می داند و آن را در سه سطح کلان ،میانه وخرد بررسی می
کند.
1- سطح کلان : از سویی ضعف هنجارها و درهم ریختگی ارزشی و از سوی دیگر فقدان حمایت
های مدنی از فردیت رو به رشد شخص،موجب بروز خودکشی می شود
2- سطح میانه : فقدان تناسب میان فردیت افراد با هنجارهای اجتماعی و تضاد نمادهای
معرفتی الگوهای جدید با ذهنیت و باورهای افراد که به دلیل وجود مدیریت ناکار آمد در
سطح جامعه به وجود می آید.
3- سطح خرد:مجوع این عوامل موجب بروز یک کنش اعتراضی می شود که فرد طی آن تلاش در
آسیب رساندن به خود یا جامعه را دارد.(همان )
بر اساس گزارش مرکز امار ایران طی سال های 1382-1375 ، در گروه سنی 24-18 ساله در
زنان و گروه سنی 34-25 ساله در مردان بالاترین تعداد اقدام به خودکشی دیده می شود
.زنان بیشتر ازمردان اقدام به خودکشی می کنند ولی نرخ خودکشی ( منجر به فوت ) در
مردان بیشتراست ؛رقم بالا درخودکشی مردان به تفکیک استان دراستان تهران و درزنان
مربوط به لرستان بوده است.(سالنامه آماری کشور 1382 )
خانم حیدری درتحقیق خود اشاره دارد که شایع ترین روش خودکشی در مردان دارآویختگی،
استفاده ازمواد مخدر،استفاده ازترکیب تریاک ودارو وسقوط از بلندی و هم چنین دربین
زنان خودسوزی، استفاده از دارو وجود دارد و روش هایی دیگری همانند برق گرفتگی
،بریدگی با چاقو نیز وجود دارد. ایلام بیشترین آمار خودسوزی را در کشور دارد واستان
های کرمانشاه ، همدان، لرستان ، کهگیلویه و بویر احمد و گلستان در رتبه ای بعدی
قرار دارند .(اسلامی نسب، 1371 : 104)
به طور نسبی اقدام به خودکشی در زنان نسبت به سال 1375 کاهش داشته ولی چشمگیر نبوده
و به عکس نرخ اقدام به خودکشی مردان روندی رو به افزایش داشته است و ازاین تعداد
اقدام به خودکشی ،مردان اغلب خودکشی کرده در حالی که فوت شدگان در زنان نسبت به
اقدام به خودکشی کمتر است.با توجه به سالنامه ی آماری کشوردرسال 1382 نمودارزیررا
برای نشان دادن این اختلاف بین اقدام به خودکشی و مرگ ،رسم کرده ایم ؛همان طورکه
نمودارها نشان می دهند اختلافی که وجود داردبه دلیل جلب توجه تنبیه ،ترعیب ، اظهار
ندامت و پشیمانی و.. می باشد.
مطالعات دیگری درمورد پدیده ی خودکشی درکشوروجود دارد به عنوان مثال در شهر قزوین
نرخ خودکشی درمردان 5/2 برابر زنان می باشد یا درایلام که سالانه حدود 400 مورد
خودکشی در جمعیت 580 هزار نفری ایلام اتفاق می افتد و220 نفر زن و180 مرد این انار
را به خود اختصاص داده اند . (امیدی ملایری ، 1382 : 101-88)(ستوده ،1371 : 240 ).
3-زنان و خودکشی
طبق اخبار سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور ، آخرین آمار خودکشی
زنان در ایران در مقایسه با سایر کشورها حاکی از پایین بودن این میزان نسبت به
کشورهای اروپا ، آفریقای شمالی ، اقیانوسیه وآسیای شرقی درحالی که ازکشورهای
امریکای لاتین ، مرکزی و جنوبی بالاتر است. درسال 1379 معاون اجتماعی
مرکزامورمشارکت زنان گزارشی با عنوان "گزارش ملی خودکشی زنان"انجام دادند و به
تفکیک استان ها به بررسی خودکشی زنان پرداخته بودند .آن ها درتحقیقات خود به روش
های جامعه شناسی استناد جسته ونقش عوامل اجتماعی وبیرونی را در بروزاین پدیده متذکر
شده اند. طبق بافته های آنان دراستان های کردستان ،سمنان ،کهگیلویه و بویر
احمد،مرکزی ،هرمزگان ،یزد و سیستان وبلوچستان نرخ خودکشی به نسبت سال1377 افزایش
داشته است و دو استان تهران وسیستان وبلوچستان کمترین نرخ خودکشی را به خود اختصاص
داده اند. همچنین میزان خودکشی زنان در دو استان ایلام و کرمانشاه بیشتر از مردان
بوده است و بیشترین میزان خودکشی در گروههای سنی بالای 25 سال است.
دکتر فاطمه ملوک باشی روانشناس معتقد است گر چه در ایران خودکشی در مردان بالاتر از
زنان است ولی در زنان به طور خاص ، موارد خودکشی در گروه سنی 24 _ 18 سال بیشترین
میزان را دارد که عمدتاً به صورت مصرف دارو و خودسوزی است. (مسکنی ،1383 :22)
مدیر کل امور اجتماعی وزارت کشور با اشاره به تحقیقات کشورتا سال1383 اعلام کرد که
زنان بیشتر از مردان اقدام به خودکشی کردهاند و علت اصلی آن را اختلافات خانوادگی
و باورهای متضاد زنان و مردان درزندگی مشترک دانست؛زیرا در بسیاری ازشهرهای کشور و
علیالخصوص روستاها مردان خود را صاحب اختیارومالک زنان میدانند و ازآنان انتظار
اطاعت، پذیرش مطلق عقاید مردان و عدم حضور درعرصه اجتماع را دارند.در تحقیقی هدف
آن بود تا رابطه ی بین سطح تحصیلی زنان و تمایل آنان به اافکارخودکشی و آسیب رساندن
به همسرسنجیده شود و نتیجه چنین به دست آمد که داشتن سطح تحصیل بالاتربه شکل گیری
خودپنداره های مثبت تردرفرد یاری می کند ودراین حالت توهین ها وتحقیرهای همسررا
دلیل برضعف وحقارت خود ندانسته وبرآن باورند که همسرانشان دارای مشکل اند ؛
بنابراین عزت نفسشان حفظ می شود و تمایل به خودکشی در آنها کاهش می یابد. زیرا آنها
راه های جبرانی ومنابع حمایتی همانند شغل و منزلت اجتماعی را دارند که باعث کاهش
مشکلات ناشی از خشونت همسرانشان می شود .(خسروی ،1383 :111-109 )
منابع
الف- منابع فارسی :
1-آرون ، ریمون. 1381.مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی .باقر پرهام (مترجم).
تهران : انتشارات علمی و فرهنگی .
2-ابوالحسن تنهایی، حسین. 1374. درآمدی برمکاتب ونظریه های جامعه شناسی . تهران :
انتشارات مرندیز.
3-استنگل ، اروین .1347. خودکشی و قصد خودکشی . حمید صاحب جمع (مترجم) .تهران :
انتشارات اشرفی .
4-استونز ،راب.1383.متفکران بزرگ جامعه شناسی. مهرداد میردامادی (مترجم) .تهران :
انتشارات مرکز.
5-اسلامی نسب ،بجنوردی. 1371.بحران خودکشی.تران :نشرفردوس.
6-اشنایدمن، ادوین. 1378. روانشناسی خودکشی: ذهن خودکشی گرا. مهرداد فیروزبخت(مترجم
). تهران : انتشارات رسا.
7-امیدی ملایری ، کاوه. 1382." نگاهی به علل وعوامل خودکشی " .فصل نامه ی علمی-
کاربردی معاونت اجتماعی ناجا. پیش شماره ی اول .صص 101-88.
8-باتامور، تی. بی. 2535.جامعه شناسی. سید حسن منصور و سید حسن حسینی کلجاهی
(مترجمان ) . تهران : انتشارات جامعه واقتصاد.
9-تایلر، استیو. 1376. جامعه شناسی خودکشی و علی موسی نژاد (مترجم) . تهران:
انتشارات اصفهان .
10- توسلی ،غلام عباس. 1374. نظریه های جامعه شناسی 1 . تهران :انتشارات دانشگاه
پیام نور.
11- حميدحقگو، پرويز.1352. پایان نامه :خودکشي. دانشگاه تهران،دانشکده علوم
اجتماعي، مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران. 1352-1347:
12- جمیلی کهنه شهری، فاطمه. 1385. جزوه ی درس نظریه های جامعه شناسی . دانشگاه
الزهراء.
13- خسروی ،زهره . 1383. "بررسی رابطه همسر آزاری با تمایل به افکار خودکشی و آسیب
رسانی به همسر در زنان شهر تهران " . فصل نامه ی علمی- پژوهشی مطالعات زنان .سال
دوم . شماره ی 6. تهران . صص293-275 .
14- دانش ،تاج الزمان . 1379. مجرم کیست: جرم شناسی چیست . تهران : انتشارات کیهان.
15- دورکیم، امیل. 1359. تقسیم کاراجتماعی .حسن حبیبی( مترجم ). تهران : انتشارات
قلم.
16- دورکیم، امیل . 1378. خودکشی. نادر سالار زاده امیری( مترجم ) . تهران :
انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
17- دهخدا،علی اکبر.1347. لغت نامه . زیرنظرمحمد معین .تهران : انتشارات دانشگاه
تهران.
18- رشید یاسمی، هوشنگ. 1345. پزشکی قانونی و طب کار. تهران : انتشارات دانشگاه
تهران.
19- رفیع پور ،فرامرز. 1378. آنومی یا آشفتگی اجتماعی . تهران : انتشارات سروش.
20- ریئس دانا، فریبز . 1380. بررسی هایی در آسیب شناسی اجتماعی ایران. تهران:
انتشارات سازمان بهزیستی کشور.
21- ستوده ،هدایت الله .1378.آسیب شناسی اجتماعی . تهران : آوای نور.
22- سخاوت،جعفر.1382. جامعه شناسی انحرافات اجتماعی. تهران :انتشارات دانشگاه پیام
نور.
23- سلیمی ، علی و محمد داوری. 1380 . بررسی هایی در آسیب شناسی اجتماعی ایران.
تهران: انتشارات آوای نور.
24- شیخاوندی، داور. 1373. جامعه شناسی انحرافات ، آسیب شناسی جامعوی .تهران :
انتشارات مرندیز.
25- طباطبایی ، سید موسی . " تشخیص و پیشگیری از خودکشی جوانان" . ماهنامه ی
اجتماعی ، فرهنگی، آموزشی اصلاح و تربیت. شماره ی 41. سال چهارم . مرداد ماه 1384.
تهران : صص27-30.
26- قائمی، علی. 1364. آسیب ها وعوارض اجتماعی: ریشه یابی ، پیشگیری ، درمان .
تهران: انتشارات امیری.
27- کارکنان نصرآبادی،محمد."خودکشی از دیدگاه جامعه شناسی". ماهنامه ی اجتماعی ،
فرهنگی ، آموزشی اصلاح و تربیت. شماره ی 17 . سال دوم . مرداد 1382 . صص 3-6.
28- کلدی ، علیرضا واردشیر گراوند. " بررسی خوکشی در شهرستان کوهدشت". فصلنامه ی
علمی – پژوهشی رفاه اجتماعی، سال دوم . شماره 6. زمستان 1381. تهران:صص 275-293.
29- کلمن ، جیمز سی. 1376 . روانشناس نابه هنجار و زندگی نوین . کیانوش هاشمیان
(مترجم). تهران: انتشارات دانشگاه الزهرا.www.zibaweb.com
30- کوزر ، لوئیس. 1380. زندگی و اندیشه ی بزرگان جامعه شناسی. محسن ثلاثی
(مترجم). تهران: انتشارات علومی.
31- کوهن، رابرت. 1377. تغییر نگرش و تأثیر اجتماعی . علیرضا کلدی(مترجم) . تهران:
انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی.
32- کوکرین ، ریموند . 1376. مبانی اجتماعی بیماری های روانی . فریده براتی سده و
بهمن بخاریان (مترجمان). تهران : انتشارات رشد.
33- کیویستو، پیتر. 1380. اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی . منوچهر صبوری(مترجم).
تهران : انتشارات نی.
34- گیدنز، آنتونی. 1383. جامعه شناسی .منوچهر محسنی(مترجم). تهران : انتشارات نی.
35- محسنی تبریزی، علیرضا . "ملاحظاتی درباب نظریه ی خودکشی دورکهایم" . نامه ی
علوم اجتماعی. شماره ی 7. دوره ی جدید. ج 3 . زمستان 1373. تهران . صص149-117.
36- محمد خانی، شهرام . 1381. پیشگیری از خودکشی جوانان و نوجوانان : راهنمایی
عملی برای معلمان و مشاوران مدارس ومتخصصان بهداشت روان . تهران: انتشارات طلوع
دانش.
37- محمدی، زهرا . 1383. بررسی آسیب های اجتماعی زنان در دهه ی 1380- 1370 . تهران:
انتشارات شورای فرهنگی اجتماعی زنان.
38- مسکنی ، زهرا. مهر 1383 ."نگاهی به خودکشی و علل آن در جامعه ". ماهنامه ی
اجتماعی ، فرهنگی ، آموزشی اصلاح و تربیت . سال سوم .شماره ی 31 . تهران:23-21.
39- نلسون، ریتا ویلکس و الن سی .ایزرائل. 1375. اختلال رفتاری کودکان. محمد تقی
منشی طوسی ( مترجم ). مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی.
40- سالنامه ی آمار کشود سال 1382.
ب- منابع اینترنتی:
41.http://www.iranhealers.com/moduhes.php?name=news&file=article&sid=633
42. http://www.mehrnews.com/fa/Default.aspx?t= socialAndoccaption
43. http://www.7sang.com/mag/2005/09/10/report-suicide-iran.htm
44.http://irwomen.com/lindex.php
45. http://www.tehanpi.org/content/view/11/1
http://www.fpm.ir/archive/no_175/farsi/articles/.46
TH30015ff,http://www.irandoc.ac.ir/Database/The-int.htm 47.
48. http://shafaghuniver.persianblog.com/shafaghuniver_archive.html 49.
http://www.fpm.ir/archive/no_175/farsi/articles/01.htm
50. http://www.ofoghnews.com/news/001528.php
51. http://www.persiangeo.com/content/view/264/2
52. http://www.tici.info/default.aspx?dir=Learn_min&file=al%2084-htm
53.http://www.persianspring.org/content/fa/tellfriends.htm?aHR0cDovL3d3dy5wZXJzaWFuc3By
aW5nLm9y
Zy9mYS93aHlzdWNpZGUuaHRt
54. http://www.dbase.irandoc.ac.ir/00099/0009934/0htm
55. http://shafaghuniver.persianblog.com/shafaghuniver_archive.html
ج- منبع انگلیسی:
56. Van Tubergen, Frank, Manfred Te Grotenhuis & Wout Ultee. 2005."
Denomination, Religious Context, and Suicide: Neo- Durkheimian Multilevel
Explanation Tested with Individual and Contextual data " AJS: American Journal
of Sociology .Volume 111.Number 3. (November 2005).chicago:797-823
نویسنده :سودابه قیصری
00000000000000
خودکشی در ایلام
امیل دورکیم (Emile durkhiem) جامعه شناس سرشناس فرانسوی در سال 1897 کتابی در
زمینه جامعه شناسی خودکشی تحت عنوان « خودکشی » نوشت در این کتاب برای اولین بار بر
زمینه های اجتماعی که سبب می گردد تا انسان مبادرت به گرفتن جان خود می کند ،
پرداخت. زمینه هایی اجتماعی که سبب می شود انسان تنها راه نجات را گرفتن جان خود
تصور کند. وی رابطه فرد یا گروه اجتماعی و یا جامعه بزرگتر را مورد بررسی و تحلیل
قرار داده و درجه « آمیزش فرد با محیط » را شاخصی برای خودکشی در نظر می گیرد
بطوریکه میزان آمیزش فرد با جامعه چه در حد پایین و چه در حد بالا منجر به خودکشی
می شود.
دور کیم ثابت نمود که :
1 ـ خودکشی در میان افراد بدون فرزند ، بیشتر از افرادی است که صاحب فرزند هستند.
2 ـ خودکشی در میان پیروان پروستتان بیش از کاتولیک ها است.
3 ـ خودکشی در میان زنان طلاق گرفته یا آنانی که شوهر خود را از دست داده اند و هیچ
گاه دیگر ازدواج نکرده اند بیشتر از زنان متأهل است.
دور کیم به چهار نوع خودکشی می پردازد :
1 ـ خودکشی « خودمدارانه » یا Egoistic
Ego در زبان انگلیسی به معنی « منیت » است. در این نوع خودکشی، رابطه فرد با جامعه
و محیط بسیار ضعیف و کمرنگ بوده و فرد در بافت جامعه حضور چشمگیری ندارد و منزوی
گشته است.
بسیاری از خودکشی های جوامع غربی از این نوع خودکشی هستند.
2 ـ خودکشی « ایثار گرانه » Altruistic
این نوع خودکشی نقطه مقابل خودکشی « خودمدارانه » است. یعنی فرد وابستگی بسیار
زیادی به جامعه داشته و خودکشی را نوعی «خدمت » برای پیشبرد اهداف کل جامعه تصور می
کند.و این خودکشی را وظیفه خود می دانند. خودکشی زنان پس از فوت همسر ، خودکشی
افراد قبیله پس از فوت رئیس قبیله ، خودکشی های مذهبی در ژاپن و غیره از این نوع
خودکشی هاست.
3 ـ خودکشی « بی قانون » Anomic
این نوع خودکشی در شرایطی اجتماعی رخ می دهد که استانداردها ، ضوابط و ارزشهای
اجتماعی فروریخته و عدم ثبات اجتماعی فراگیر می شود مانند اختلال در تقسیم کار
اجتماعی ، رکود اقتصادی و غیره ، شکست بازار بورس در سال1930 در آمریکا چنین خودکشی
هایی را فراهم آورد.
4 ـ خودکشی« تقدیر و جبرگرایانه »
این نوع خودکشی در شرایطی رخ می دهد که فشار ضوابط ، قوانینی و ارزشهای اجتماعی
آنچنان سنگینی می کند که فرد خود را اسیر آنها تصور کرده و راه نجاتی جز خودکشی
پیدا نمی کند.که این نوع خودکشی موضوع بحث ما را تشکیل می دهد
در خلال سالهای 1993 ـ 1989 میزان خودکشی در کشور دوبرابر شده و آهنگی سریعتر از
رشد جمعیت داشت حال آنکه در سالهای 1991 ـ 1989 خودکشی در استان ایلام 16 برابر
گردیده. در بررسی های بعدی ثابت شد که حدود 60 تا 80 درصد از خودکشی های استان
ایلام مربوط به زنان جوان سنین 18 تا 24 سال بود که برعکس استانهای گیلان و زنجان
بود. از دلایل این خودکشی ها می توان به خشونت وارده برخورد ، نابرابری اجتماعی و
اقتصادی ، آداب و رسوم واپسگرایانه ، فشارهای ساختاری اشاره نمود.
خانم نسرین محمدی از جامعه شناسان استان کردستان شرایط رنجبار ، نداشتن حق انتخاب و
ازدواجهای ناخواسته و جبری که نظام پدرشاهی باعث می شود را از عوامل خودکشی در بین
زنان ایلامی می داند.
به گفته محسن جان قربانی استاد دانشکاه اصفهان که تحقیقی در راستای خودسوزی زنان در
ایلام نگارش نمود ، شاید زنان عمیقاً قصد خودکشی نداشته بلکه به این قصد که نشان
دهند ظلمی به آنها شده ، مبادرت به خودکشی می کنند تا حسن ترحم اطرافیان را بدست
آورند.
در این استان مجموعه ای از « ترین » ها را از جمله محروم ترین ، کم جمعیت ترین ،
بالا ترین رکورد خودکشی ، شفیع ترین مشکل خودکشی و غیره را به خود اختصاص داده است.
جاماندگی از توسعه ، مشکلات روحی و روانی بجامانده از سالهای جمگ تحمیلی ، نداشتن
مدیرانی دلسوز ، بی سوادی ، بیکاری ، فقر ، وجود سنت های دست و پاگیر ، چند گانگی
فرهنگی ، اقتصاد ضعیف و وابسته ، بی توجهی دولت ، حاکمیت عرف و سنت و ... همگی از
عوامل بوجود آورنده خودکشی در ایلام است.
با توجه به آمار خودکشی سالانه در این استان 430 نفر می باشد که تا حدود زیادی
بیکاری 26 درصدی ، افسردگی و نیز فقر شدید که آثار آن 50 درصد زیر خط فقر گزارش شده
از دلایل آن می باشد.
بیشترین ابزار خودکشی در مردان ابزارهایی چون شلیک گلوله و استفاده از طناب دار است
و در زنان خودسوزی است. موفقیت خودکشی در بین مردان بیشتر از زنان گزارش شده است که
در زنان این عمل بیشتر مواقع برای جلب توجه صورت می گیرد.
http://afradargahy.blogfa.com/post-6.aspx
0000000000000000000000000
در مورد خودکشی
سالها طول کشيد تا مسئولان و دولتمردان ايرانی در برابر آسيبهای اجتماعی از موضع
«انکار» دست بردارند. از روزگاری که گفته میشد ما در ايران ايدز، زنان خيابانی،
خودکشی و ... نداريم و اگر هم داريم بسيار ناچيز است هنوز خیلی نگذشته.
خوشبختانه اين ديدگاه در سالهای اخير تا حدی اصلاح شده و مسئولین وجود اين آسيبها
را پذيرفتهاند و در گفتگوهايشان از لزوم توجه برای حل اين مشکلات میگويند. پذیرش
صورت مسئله به عنوان اولین قدم برای حل مسئله باعث شده در برخی زمينهها بهتدريج
قدمهای بعدی هم در جهت کنترل بحرانها برداشته شود. به عنوان مثال برای جلوگيری از
شيوع بيشتر ايدز در بين نوجوانان تصميم به آموزش مسائل جنسی در مدارس گرفته شد.
اما در مورد خودکشی هنوز برخی مراجع مربوطه تصميم به پذيرش صورت مسئله نگرفتهاند
چه برسد به اينکه به فکر چارهانديشی برای اين بحران باشند. به همين خاطر است که
هيچ آمار رسمی و دقيقی در مورد قربانيان خودکشی در ايران وجود ندارد. آمارهای
موجود علاوه بر اينکه متناقض هستند غير واقعی به نظر میرسند.
در حالی که آمارهای ارائه شده به سازمان بهداشت جهانی ميزان خودکشی در ايران را سه
در ۱۰۰ هزار برای زنان و يک در ۱۰۰هزار برای مردان نشان میدهد شواهد گوناگون اين
آمارها را نزديک به واقعيت نمیداند.
از طرف ديگر آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در سال ۱۳۸۲ خودکشی 2486 زن و
1481مرد را نشان میدهد و آمار وزارت بهداشت از انجام حداقل ۱۳ خودکشی در روز با
ميانگين سنی 29 سال خبر میدهد. طبق اين آمار نسبت خودکشی مردان به زنان 5/2 به یک
و گاه 5/4 به یک است.
هر چند که آمار خودکشی در ايران نسبت به بسياری از کشورها در رده پايينتری قرار
دارد اما مقايسه اين آمار با آمار ثبت شده سالهاي گذشته در ايران رشد قابل توجهی
را نشان میدهد بهطوری که ارقام از سالی چند صد خودکشی به چند هزار خودکشی
رسيدهاند.
به گزارش سينا طبق اطلاعات و آمار وزارت کشور انگیزه خودکشی در دسته های ناموسی،
اختلافات خانوادگی، تحصیل و ازدواج، شکست و ناامیدی فقر و تنگدستی، اختلال حواس، بر
ملا شدن حقایق و اسرار، ترس از مراجعت به خانواده بخصوص در زنان بعد از ازدواج،
استرس ها و فشارهای لحظه ای روحی و روانی، تنهایی، عشق و تمایلات شدید عاطفی و
اعتیاد به مواد مخدر مواد توهم زا و الکل، تقسيمبندی شده که در این ميان سهم
خودکشی با انگیره اختلافات خانوادگی بین 32 تا 41 درصد بوده است و بعد از آن شکست و
ناامیدی در صدر جدول قرار دارد. از لحاظ جنسیتی، اقدام به خودکشی مردان 8 برابر
زنان است بخصوص مردان مجرد که افزایش رشد خود کشی در آنها بیشتر از زنان مجرد است.
در ايران نوجوانان و جوانان از يک طرف و زنان از طرف ديگر دو قشری هستند که بيشتر
از سايرين دست به خودکشی میزنند. آمارها نشان میدهد آمار خودکشی و بهويژه
خودسوزی در استانهای محروم کشور به ويژه استانهای غربی از قبيل ايلام، کرمانشاه،
همدان و لرستان بيشتر از ساير مناطق کشور است
کمتر از چند يکماه پيش بود که خبر خودکشی يک نوجوان ۱۷ ساله به علت خجالت از
مشاهده تصاوير پورنو بطور گسترده در رسانهها مطرح شد. پس از آنکه والدين اين
دانشآموز متوجه میشوند او با دستگاه کامپيوتر شخصیاش مشاهده تصاوير پورنو بوده،
اين دانشآموز از ترس واکنش و تنبيه والدين با خوردن ۱۰ عدد قرص خودکشی میکند.
مدتی پيش هم دختر پانزدهسالهی ديگری که از بدگمانیهای والدین نسبت به رفت و آمدش
به ستوه آمده بود با خوردن 20 قرص اقدام به خودكشي كرد.
اوايل همين ماه نوجوان ۱۶ ساله ديگری هم که در امتحانات نوبت دوم دبيرستان تجديد
شده بود از ترس والدين خود را حلق آویز کرد.
نمونه اين نوع خودکشیها در دانشآموزانی که بيشتر در مقطع دبيرستان تحصيل میکنند
و در رده سني ۱۴ تا ۱۷سال قرار دارند هر روز ديده میشود.
معاون آموزش و پرورش شهر تهران چندی پيش از وقوع ٢٨٣ مورد خودکشی در سال بين
دانشآموزان مدارس شهر تهران خبر داده بود که البته به قول خود اين مقام مسئول اين
تنها آماری است كه آموزش و پرورش شهر تهران از آن مطلع شده است.
هر چند اين مقام مسئول وضعيت خانوادگي نامناسب و سختگيريهاي درسی به دانشآموز
توسط خانوادهها را مهمتری عوامل خودكشي دانسته است اما ظاهرا برای رفع اين مشکلات
از طرف آموزش و پرورش اقدامی صورت نپذيرفته است.
به نظر می رسد بیشترین دلایل خودکشی در نوجوانان ایجاد فاصله وعدم وجود رابطه مناسب
بین فرزندان و والدين باشد. فاصلهای که باعث میشود والیدن درک صحیحی از وضعیف
فزندان خود نداشته باشند و گاهی با سختگیریها و اعمال محدودیتهای نامتناسب موجب
واکنشهای فرزندان شوند که این واکنشها در بهترين حالت بصورت پرخاشگری و در مواردی
بصورت فرار از خانه و خودکشی بروز میکند.
مشکل برقراری ارتباط با جنس مخالف و تنشهای ناشی از این نوع روابط بر نوجوانان که
نتیجه شرایط جامعه نیمهمدرن- نیمهسنتی ایران است هم از ديگر دغدغههای سنين
نوجوانانی است که گاهی باعث بروز طغیان میشود.
افسردگی و پيامدهای ناشی از آن از جمله مهمترين عوامل خودکشی در جوانان هستند.
تحقیقات نشان میدهد بیش از یک چهارم زنان ایرانی در مراحلی از زندگی افسردگی را
تجربه می کند که از بین یک سوم از این زنان افسرده میل به خودکشی وجود دارد.
www.zibaweb.com
مشکلات خانوادگی و شکست در امور عاطفی، شغلی و تحصيلی هم از ديگر عواملی هستند که
منجر به خودکشی در جوانان میشوند. گاهی جوانان برای تنها جلب توجه اطرافیان دست به
خودکشی میزنند اما مرگ امانشان نمیدهد و فرصتی برای بهره مند شدن از این توجه
پیدا نمیکنند.
در سالهای اخير آمار خودکشی در قشر خاصی از جوانان يعنی دانشجويان هم رشد قابل
توجهی داشته است. کسانی که چند سالی را دانشجو بودهاند خصوصا آنهايی که زندگی
خوابگاهی را تجربه کردند حتما با انواع بحرانهای دانشجويی آشنا هستند. يکی از اين
بحرانها که بيشتر در محيط خوابگاهها و برای دانشجويانی که دور از محيط خانواده
هستند اتفاق میافتد خودکشی است.
آمار غير رسمی حاکی از بالا بودن تعداد خودکشی و گسترش افکار خودکشی در بين
دانشجويان است. با وجود اينکه به نظر میرسد آمار خودکشی در سطح دانشگاهها به شکل
قابل توجهی در حال افزايش است دانشگاهها از ارائه آمار دقيقی در مورد خودکشی
خودداری میکنند و سعی در پنهان کردن موضوع دارند و از طرح مسئله در رسانهها
جلوگيری میکنند.
اين در حالی است که همه ساله بودجه عظيمی در اختيار مراکز مشاوره دانشگاهی قرار
میگيرد که به نظر میرسد اين مراکز نتوانستهاند تاثير قابل توجهی در کنترل بحران
داشته باشند و آمار همچنان رو به افزايش است.
شکست در امور تحصيلی، ناتوانی در تامين شهريه دانشگاه و فشارهای عصبی ناشی از زندگی
در محيط خوابگاه از جمله مهمترين عواملی است که ميل به خودکشی را در دانشجويان
افزايش میدهد.
خودسوزی، خودکشی دردناک
بنا به اعلام مشاور استاندار ايلام در سال حدود ۴۰۰ مورد خودکشی در استان 580 هزار
نفری ایلام اتفاق میافتد که سهم زنان از اين تعداد 220 نفر است.
بيشتر اين خودکشیها به شيوه خودسوزی انجام میشود که اکثرا با موفقيت همراه است و
به مرگ قربانی منجر میشود. ايلام بيشترين آمار را در زمينه خودسوزی دارد و پس از
ايلام در استانهای کرمانشاه، همدان، لرستان، کهکيلويه و گلستان هم خودسوزی در سطح
گستردهای اتفاق میافتد.
نتايج يک تحقيق نشان میدهد در استان آذربايجان شرقی خودسوزی پس از حلقآويز کردن
۲۴٪، خوردن قرص ۳۰٪ و خوردن سم ۲۰٪ با حدود ۱۰ درصد در رده چهارم عوامل خودکشی قرار
میگيرد. نتايج يک تخقيق ديگر در استان کرمانشاه خودسوزی را پس از خوردن قرص و
خوردن سم سومين عامل خودکشي در اين استان نشان میدهد که در اين ميان سهم زنان ۶۰٪
است.
ساختار سنتی خانوادههای عشاير و روستايی در اين استانها که بر فرهنگ مردسالاری بنا
شده زمينهساز وقوع اين نوع زجرآور خودکشی است. بر اساس همين فرهنگ گاهی دختران
وادار به تندادن به ازدواجهای اجباری میشوند که يکی از علتهای خودسوزی در اين
مناطق است. البته خودسوزی در بين مردان هم وجود دارد که بيشتر بخاطر فقر و بیکاری
اتفاق میافتد.
نتايج يک تحقيق در مورد خودسوزي در استان لرستان از منوچهر شمس خرم آبادی نشان
میدهد ۸۵٪ از کسانی که اقدام به خودسوزی کردهاند اختلافات خانوادگی با همسر و
ديگران را انگيزه اينکار دانستهاند.
خودسوزی دردناکترين نوع خودکشی است که برخی از آن به عنوان فریاد کمکطلبی زنان
اين مناطق محروم ياد میکنند. خودسوزی اغلب منجر به مرگ میشود و در صورتی که
قربانی زنده بماند تا مدتها از جراحات و صدمات ناشی از خودسوزی رهايی نخواهد يافت.
۸۸٪ نمونههای اين تحقيق را زنان تشکيل میدادهاند که ۴۱٪ آنان در گروه سنی ۱۰ تا
۱۹ سال قرار داشتهاند. ۶۳٪ از اين افراد در مورد مشکلات عاطفیشان اظهار داشتهاند
که مورد تحقير و تمسخر قرار گرفتهاند، ۵۸٪ احساس نااميدی و بیارزشی داشتهاند و
۵۵ مورد ضرب وشتم قرار گرفتهاند.
http://www.amirparizad.com
00000000000000000000000
هشدار جدی کارگروه بانوان و خانواده استانداری ،افزایش آمار طلاق در کردستان
معاون اجتماعی نیروی انتظامی استان کردستان با اشاره به این که این استان در بحث
طلاق رتبه دوم کشور را در سال گذشته داشته است،گفت : به رغم تلاش های انجام شده
آمار طلاق در این استان رو به افزایش است.
سرهنگ ابراهیم کاظمی نژاد در نخستین جلسه کار گروه بانوان و خانواده استان کردستان
افزود: آمار طلاق در این استان در سال گذشته 15/15 درصد بود که نسبت به سال قبل از
آن 30/1درصد رشد نشان می دهد.
وی گفت:بیشترین میزان طلاق در سال گذشته با 41/22 درصد مربوط به سنندج و کمترین با
24/9 درصد مربوط به شهرستان دیواندره کردستان است
وی با استناد به مطالعات انجام شده علت بالا بودن آمار طلاق در کردستان را ازدواج
های غلط ناشی از انتخاب نادرست ؛ سطحی بودن آمادگی برای ازدواج ؛ توجه نکردن به
بلوغ جنسی و جسمی و اقتصادی و از همه مهمتر بی توجهی به بلوغ عاطفی عنوان کرد.
وی افزود: آمار طلاق در شهرستان های سقز؛ بانه ؛ مریوان در سال گذشته به ترتیب
17درصد؛ 74/14؛ 94/13 درصد بود که نسبت به سال پیش از آن کاهش نشان می دهد ولی در
شهرستان های قروه 7/11درصد ؛ بیجار 8/11درصد و دیواندره 34/9درصد که نسبت به سال
قبل از آن افزایش دارد.
وی آمار خودکشی در استان کردستان را از دیگر آسیب های جدی اجتماعی استان ذکر کرد و
گفت : در این استان نیز به تبع وضعیت کشوری و برخلاف میانگین جهانی تعداد زنانی که
خودکشی می کنند بیشتر از مردان است.
وی نوع نگرش و باورها، وضعیت اقتصادی ، مسایل ناموسی و مشکلات ناشی از ازدواج
اجباری را از علل اصلی خودکشی در استان کردستان عنوان کرد.
وی بی توجهی به مشکلات زنان را از دیگر عوامل موثر در خودکشی دانست و خواستار حمایت
بیشتر از زنان برای جلوگیری از خودکشی در جامعه شد.
وی بدون ارایه آمار افزود: آمار خودکشی در استان کردستان از سال 83 تا سال 86 روند
نزولی داشته است ولی از سال 86 به بعد این روند تغییر کرده که باید نگران این وضعیت
باشیم.
وی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به جامعه به خصوص به زنان و گسترش آموزش های همگانی و
آموزش های پیش از ازدواج را برای متوقف کردن روند افزایش خودکشی در کردستان ضروری
توصیف کرد.
در این جلسه ایرج حسن زاده معاون سیاسی امنیتی استاندار کردستان و رییس کار گروه
بانوان و خانواده کردستان خواستار تعامل و همکاری بیشتر و جدی تر دستگاه های اجرایی
برای کاهش آمار طلاق و خودکشی از طریق برگزاری دوره های آموزش خانواده شد.
در این جلسه مقرر شد پیشنهاد اختصاص اعتبار لازم برای برگزاری دوره های آموزش
خانواده به کار گروه مرکز اعلام شود. منبع : سایت استانداری کردستان
000000000000000000000
000000000000000000000000000000000
خوکشی از نگاه دیکر
خوکشی پدیده جدیدی نیست؛ از زمان خلقت بشر خودکشی نیز به عنوان آخرین یا اولین راه
برای رسیدن به آرامش از نوع کاذب یا فراری غیر منطقی از مسائل ومشکلات مطرح بوده
است در آمارهای مختلف در این زمینه یک نقطه اشتراک وجود دارد که بیشتر مربوط به
مقطع سنی افرادی است که دست به خودکشی میزنند و چرا که اکثریت این افراد معمولا
قشر جوان را تشکیل میدهند. برخی عوامل دیگر از جمله سنتها و مسائل فرهنگی به ویژه
ویژگیهای قومی، مذهبی و اقلیمی که بیشتر در زمینه مسائل زنان مطرح است در این
موضوع دخیلاند ؛ عشق، نبودن صفا و صمیمیت در بین افراد، هم چشمیها، فقر مادی و
دهها عامل دیگر آنچنا ن نناراحتیهایی برای بشریت به وجود آورده که فرد راهی جز
خودکشی نمییابد. آمار خودکشی مخصوصا در میان جوانان روز به روز بالا میرود.
علت و منشاء مشكل جامعه ي ما در زمينه ي خودكشي به خانواده و نقش والدين در آموزش
آموزه هاي ديني در تربيت ديني فرزندان بر ميگردد ، اين است كه ما بادو تيپ از زنان
ومادران مواجهيم ، يك تيپ كاملاً متحجر و سنتي كه زمان را درك نمي كنند و آموخته
هاي آباء واجدادي، راهنما ودستور العمل آنهاست . دسته ي ديگر تيپي به اصطلاح جديد
كه دچار كبر و غرور ناشي از چند كلاس درس است كه به خاطر آن تابعيت هيچ نوع ارزشي
برعهده ندارند و سرگرم زندگي متجملانه وابراز شخصيت ادعايي هستند . پس ضروري است كه
بيش از هر چيز و هر كس،مادران امروز و فردا را دريابيم و به آنها در زمينه ي مسؤليت
شان آگاهي هاي لازم بدهيم وآنان را با عواقب اين پديده شوم آگاه نمائيم .خود كشي با
هر انگيزه اي كه رخ دهد عملي غيرمعقول است. سالانه در سراسر جهان افراد زيادي اقدام
به سلب حق حيات از خود مي كنند. بررسي علمي اين پديده ي عجيب از اوايل قرن نوزدهم
شكل گرفت. ازاين جهت مي گوييم پديده ي عجيب چون نوع بشر به شدت در انديشه ي صيانت
نفس مي باشد و حال اگر كسي حق حيات را از خود سلب كند حقيقتا جاي شگفتي دارد. هر
چند خود كشي را مرگ انزوا جويانه گفته اند اما نمي توان از نقش اجتماع در سوق دادن
فرد به سوي انزوا يي كه منجر به انتحار مي شود ، صرف نظركرد . آن چنان كه اميل دور
كيم بر عوامل اجتماعي در زمينه ساز شدن خود كشي تاكيد مي كند. به راستي چه عواملي
زمينه ساز مي گردند تا انديشه ي يك انسان به سوي خود كشي سوق داده شود ؟ در آتن عهد
باستان خود كشي امري مطرود و ناپسند بود واجساد افرادي كه خودكشي مي كردند مورد
مجازات قرار مي گرفت مثلا دست راست آن ها را قطع ودر جاي ديگر دفن مي كردند . در
انگلستان به دو دليل مادي ومعنوي عمل خود كشي تقبيح مي شد. استدلال آن ها اين بود
كه فرد با اين انتحار در كار خداوند كه مرگ و زندگي در دست اوست دخالت كرده است
(دليل معنوي ) و از طرفي چون پادشاه حافظ جان مردم است در كار او نيز دخالت شده است
(دليل مادي ). لذا بازماندگان آن ها مجازات مي شدند و آن ها را جريمه مي كردند . تا
سال 1961 خودكشي عملي مجرمانه محسوب مي شد و در صورتي كه فرد زنده مي ماند او را به
دار مي آويختند . در هندوستان نيز نفوذ انديشه ي برهمن ها در جامعه سبب شده تا
گروهي در جستجوي نيروانا، در جشن هاي مذهبي اقدام به خود كشي كنند. اما در ژاپن"
هاراكيري" نوعي خود كشي است كه مرگي آبرومندانه و كفاره ي گناهاني است كه فرد مرتكب
شده است. در دو دهه ي اخير مساله خود كشي در استان ايلام از يك بعد برجسته و حيرت
انگيز شد. اين برجستگي ناشي از نوع خود كشي افراد در اين استان مي باشد . معمولا با
به ميان آمدن اصطلاح خود كشي ذهن شنونده به طرف خوردن سم ، حلق آويز شدن ، سقوط از
ارتفاع بلند ، خوردن قرص ، غرق شدن درآب و يا استفاده از اسلحه گرم هدايت مي شود
اما احتمال خيلي كمي وجود دارد كه به خود سوزي اشاره شود . اين در حالي است كه
دراستان ايلام با شنيدن اصطلاح خود كشي ، اولين گزينه ممكن كه به ذهن فرد خطور مي
كند ، خود سوزي است!
فراموش نكنيم در اين استان تا قبل از سال 1356 خود كشي عملي ننگين بود كه فرد به
خاطرعواقب آن (بي آبرويي خود و خانواده ) ، انديشه ي آن را به ذهن خود راه نمي داد.
خودسوزي بدون ترديد دردناك ترين نوع خود كشي است . زناني كه اقدام به خودسوزي مي
كنندمعمولا دچار 80 درصد سوختگي مي شوند و بعد از 24 ساعت بر اثر عفونت هاي شديد از
بين مي روند . در مواردي كه خودسوزي نا فرجام مي ماند و يا فرد را نجات مي دهند
زندگي پر رنج و مشقت باري در پيش خواهد داشت چرا كه زخم ها و عفونت هاي حاصل از
سوختگي بسيار دير التيام مي يابند و آثار آن گاه غيرقابل درمان است .
انتخاب خود سوزي به عنوان وسيله اي براي از بين بردن خود تعجب برانگيز است .
م.د (يك دختر جوان) ، در وصيت نامه اش علت اقدام خود را ازدواج تحميلي با يكي از
افراد فاميل طبق سنت هاي قديمي بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ي او ذكر مي كند .
فرد مذكور مرگ را بهتر از پذيرفتن اين ازدواج مي داند و مي خواهد با مرگ خود عبرتي
براي ديگران گردد.
ر.د (يك دختر جوان) ، در وصيت نامه اش به اين موارد اشاره مي كند : - تحقيربه وسيله
خانواده به خصوص مادر - احساس بيهودگي و پوچي بر اثر تحقيرهاي خانواده - سرزنش و
مقايسه با ديگران - در گيري و نزاع خانوادگي - تنها راه خلاص شدن از تحقيرها وسرزنش
ها مرگ است .
ص.م (يك زن متاهل) ، ازدواج مجدد همسرش و تحقير و سرزنش در برابر همسرجواني كه از
او زيبا تر است . محتواي وصيت نامه ها و آخرين گفته هاي قربانيان كم و بيش مشابه
است و موارد ذيل در اكثر آ ن ها مشاهده مي گردد.
برخي از ريشه ها وعلل خودكشي
1. آشفتگي ها و ناهنجاري هاي مستمر در خانواده
2. ناراحتي ها و ناسازگاري هاي رواني
3. وضعيت نابسامان اقتصادي خانواده و فرد
4. احساس بي آبرويي ( معلول مسائل اخلاقي و يا اهانت هايي كه سبب بي آبروي فرد در
اجتماع مي شود).
5. احساس كمبود اما هيچ يك از افرادي كه اقدام به خود سوزي كرده اند اشاره اي به
اين كه چرا خود سوزي را به عنوان
پايان زندگي، انتخاب كرده اند ، نداشته اندwww.zibaweb.com
به نظر می رسد خودسوزی باید با توجه به ابعاد گسترده آن هم از منظر جامعه شناسی،
روانشناسی و هم از جنبه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مورد تحلیل و بررسی
کارشناسانه قرار گیرد و در نهایت مسئولان هر چه سریعتر راهکارهای کوتاه مدت، میان
مدت و بلندمدت را مد نظر قرار دهند کارشناسان مسائل اجتماعی در این خصوص مي گويند :
خودکشی زنان به ویژه در استان ایلام به معنای تمایل به مرگ نیست، بلکه فریادی برای
درخواست کمک و یاری است. در واقع شرایط نامساعد خانوادگی و اجتماعی، زمینه ساز بروز
انحراف خودکشی شده است، انحرافی که هیچ شاکی ندارد و جرمی خاموش علیه زنان است.این
پیامدهای ناگوار در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی به اختصار عبارت است از سطح فردی
اگر فرد خودکشی کننده، موفق به مرگ شود، ممکن است از رنج و درد و مشکلاتی که در این
جهان داشته است، آزاد شود ولی بنا به اعتقادات مذهبی مسلمانان و حتی سایر ادیان به
عذابی دردناک تر گرفتار خواهد شد.در صورت عدم موفقیت فرد در خودکشی، احتمال دو حالت
وجود دارد یا از عمل زشت و گناه خود آگاه میگردد و تا آخر عمر شرمنده و پشیمان
میشود یا خشنتر شده، آمادگی بیشتری برای اقدام به خودکشی مجدد پیدا میکند.
افزایش نرخ خودکشی نشانگر جو سردرگمی افراد در جامعه است به این معنا که نهادهای
حافظ جامعه به ویژه مذهب نتوانستهاند وظیفه و کارکرد خود را در حفظ افراد و
نهادینه کردن ارزشها به خوبی انجام دهند. امروزه بسیاری از صاحبنظران علت عمده
خودکشیها را بحران معنویت میدانند که انسان را از مسیر صحیح و زندگی سالم اجتماعی
منحرف سازد. اصولاً انتظار بشر از مذهب نقش هدایتگری است و در نظام مذهبی ارزشهای
اخلاقی و اعتقادات دینی، رفتار و شخصیت و منش فرد تأثیرگذار است، به حدی که به
هنگام وقوع اضطراب، همین اعتقادات، عادات و سنن و مجموعه نهادهای مذهبی، باعث امنیت
و اطمینان میشوند که به نجات و رهایی فرد کمک میکند. در قرآن مجید هم راهکارهایی
عملی برای کاهش این نوع فشارها مطرح شده است که برخی از آنها از جمله معناجویی
واژهها و عباراتی از قرآن مجید نظیر (علم، فکر، عقل، ذکر، فقه، لهب، فؤاد) بر
تفکر، شناخت و معناجویی تأکید میکند.
به گفته کارشناسان برخی از نکات روانشناسی - تربیتی که والدین باید در پیشگیری از
خودکشی جوانان انجام دهند عبارت است از تقویت روحیه توکل، توسل و خودباوری از طریق
افزایش آموزشهای دینی و مذهبی، ترویج روحیه قناعت در فرزندان، آشنا کردن بچهها با
آثار سوء خودکشی و حرام بودن آن در مذهب، نزدیکی با جوانان جهت آگاهی از اسرار و
رازهای درونی آنها، کمک به فرزندان در دوستیابی صحیح، برنامه ریزی صحیح برای اوقات
فراغت آنان، محبت به فرزندان، در عین توجه به تربیت مستقل آنها، مجبور نکردن
فرزندان به ازدواج و توجه به اکراه آنها، عدم تصمیمگیری به جای فرزندان و مشاوره
با آنها.همچنین به منظور کاهش نرخ خودکشی زنان در برخی استانهای کمتر توسعه یافته
که اغلب خودکشی های زنان در آن استانها، ناشی از نظم هنجاری شدید و باورهای سنتی
نادرست نسبت به زن است، باید ضمن بهره گیری از نقش مذهب و روحانیت در طرد باورهای
نادرست، جایگاه زن را در نظام خانوادگی و اجتماعی ارتقاء بخشید و حقوق مغفول زنان
را احیا کرد و برای رفع مشکلات خانوادگی و اجتماعی زنان تمام امکانات را بسیج
کرد.یکی دیگر از راههای پیشگیری از خودکشی به ویژه در بین زنان استان ایلام، روزآمد
کردن قوانین قضایی و حقوقی است که مانع سوء استفادهها و اجحافها به دختران جوان
میشود. از آنجا که در این استان بیشتر دختران جوان به دلیل تهمت و ضرب و شتم و
ازدواجهای تحمیلی اقدام به خودکشی میکنند توصیه میشود برای پیشگیری از خودکشی با
تأسیس مراکز مشاوره و اشاعه فرهنگ بهرهگیری از مشاوران روانشناسی و حقوقی که در
دادگاهها و دادگستریها مستقرند، حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان را تحقق
بخشید. در مجموع امنیت حقوقی و قضایی، یکی از راههای جلوگیری از خودکشی زنان است.
دسترسی آسان و سریع به این مراکز و ترویج فرهنگ حمایت از حق قانونی افراد خصوصاً
زنان، جزء عوامل مهم پیشگیری است
مهم ترين اقدامات پيشگيرانه
1- یکی از مهمترین اقدامات برای کاهش آسیبهای اجتماعی به خصوص خودکشی و خودسوزی،
راه اندازی اورژانس اجتماعی در استان ایلام بوده است که در طول شبانه روز خدمات
مشاوره رایگان در اختیار افرادی قرار می دهد که در معرض آسیبهای اجتماعی هستند.
2- تشکیل سازمانهای مردم نهاد توسط جوانان در معرض خودکشی یکی از راهکارهای مهم
برای پیشگیری از خودکشی است.
3- افزایش امکانات فرهنگی نقش موثری در افزایش روحیه و نشاط و شادابی مردم دارد که
خود می تواند در کاهش این معضل موثر باشد
4- در این راستا رفع مشکلات جوانان در زمینه های مختلف از جمله اشتغال و ازدواج نقش
مهمی در کاهش این معضل اجتماعی دارد.
5- ارتقاء سطح آموزش مهارتهای زندگی ،
نتيجه گيري :
به طور كلي مي توان گفت كه روش خودسوزي در زنان ومردان جوان ايلامي در نوع خود
منحصر به فرد بوده ، تنها با الگوي شمار كمي از استانهاي كشور قابل مقايسه است. از
اين رو شناخت دقيق ريشه هاي فرهنگي اين الگو نيازمند انجام بررسي هاي گسترده تري مي
باشد . همچنين به نظر ميرسد كه كاربرد يافته هاي بررسي هاي حاضر در برنامه ريزي پيش
گيري از خودكشي در استان ايلام ( دور از دسترس كردن مواد سوختي براي خود سوزي )
كاري عملي براي خودكشي نباشد. از همين رو برنامه هاي پيشگيري از خودكشي در اين
استان بيشتر بايد به برخورد با علل رخداد خودكشي متمركز شود.
منابع :
1. قائمي ،علي ،مادرونقش او در تربيت ، چاپ يازدم
2- . آزاد ، حسين ، آسيب شناسي رواني ج 1 ،. انتشارات د انشگاه تهران ، 1379
3. اكبري ، منظر ، بررسي پديده ي خود سوزي در استان ايلام ، دانشگاه پيام نور، 1373
4. سايت اينترنتي www.niksalehi.com
5 . جمعي از نوسندگان ، كتاب جامع بهداشت عمومي ، ج 3 ؛ انتشارات ارجمند ، تهران
6 . مجله علمي پزشكي قانوني ، سال هشتم ، شماره 27، صص 21-16
7 . رضائيان ، محسن ؛ اپيدميولوژي خودكشي ، 1385
http://dpp.irib.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=3578:1388-11-10-06-17-56&catid=202:--&Itemid=132
000000000000000000000
بررسي خودكشي ازديدگاه جرمشناسي
امير شريفي خضارتي - كارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسي/بخش سوم ـ بخش دوم وپاياني
اما در نامههايي كه براي خواندن ديگران پس از مرگ نوشته شدهاند، دروغهاي بسيار
زيادي راه مييابند. به طور مثال، در ژوئن 1895 در فرانسه، كارگري براثر حسادت
اقدام به قتل معشوقه خود نمود و سپس خودكشي كرد. اظهارات زن كه از مرگ نجات يافته
بود و همچنين شهادت شهود كه فرياد كمك خواستن او را شنيده بودند، ثابت كرد كه اين
زن هرگز در انديشه مرگ نبوده است و نوميدانه از خود دفاع مي كرده است؛ درحالي كه
جاني (مرد كارگر) نامههايي بر جا نهاد كه در آن با ظاهري پر از صداقت نقل كرده بود
كه او و معشوقهاش تصميم گرفته بودند تا با يكديگر بميرند.33 بنابراين نامههايي كه
اشخاص خودكشي كرده برجا مينهند بايد با دقت و احتياط مورد بررسي و تجزيه و تحليل
قرار گيرند. زيرا اغلب، مردي كه خودكشي ميكند در انديشه افكار عمومي است و
نميخواهد حقيقت را به اطلاع برساند. <برير> مينويسد: <محتضران مانند زندهها دروغ
ميگويند.> اين سخن درباره اشخاصي كه خودكشي كردهاند هم صادق است.34
به عنوان يك نمونه معروف از خودكشيهاي مضاعف ميتوان به خودكشي <آدولف هيتلر>
(1945-1889) رهبر آلمان نازي و معشوقهاش <اوا براون> اشاره كرد. هيتلر و براون از
سال 1931 با يكديگر آشنا بودند، اما هيتلر ترجيح ميداد كه رابطه آنها علني و آشكار
نشده و پنهان باقي بماند.
سرانجام اين دو نفر، يك روز قبل از اشغال پايتخت آلمان نازي توسط متفقين، در
زيرزمين اقامتگاه يا به عبارتي مخفيگاه خود، درحضور افسران عاليرتبه ازدواج
كردند. بعد از ظهر روز بعد هر دو در كنار هم خودكشي نمودند. هيتلر با تفنگ به مغز
خود شليك كرد و براون سم خورد.
گفتار دوم: فرايند خودكشي
فرايند خودكشي را ميتوان به سه بخش تقسيم كرد كه عبارتند از: تهديد، اقدام و پايان
دادن به زندگي. در فرايند غمانگيز خودكشي، برخي فقط تهديد ميكنند كه خود را
خواهند كشت، اما معمولا به تهديد خود عمل نميكنند. گروهي هم دست به خودكشي
ميزنند، ولي به دلايل متعددي زنده ميمانند. دسته سوم نيز افرادي هستند كه واقعا
خود را مي كشند و به زندگي خود خاتمه ميدهند.
تهديدكنندگان به خودكشي، به صورت آشكار، مستقيم و شفاف اعلام ميكنند كه قصد دارند
به حيات خود خاتمه دهند. اينگونه افراد، واقعا به ادامه زندگي علاقهمند بوده و
تهديد آنها به دليل دستيابي به امكانات بيشتر براي ادامه زندگي و برداشتن موانع
موجود است. البته به علت نبود اطلاعات كافي در مورد نيات افراد، نميتوان تعيين كرد
كه چه درصدي از آنها تهديد كرده و چند درصد به اين تهديدات واقعا عمل ميكنند. اما
ميتوان گفت افرادي كه به تهديدشان توجه ميشود، به احتمال زيادتري از خودكشي دست
برخواهند داشت. اينگونه تهديدها اغلب باعث ازدواج دو نفر، جلوگيري از طلاق،
جلوگيري از ازدواج، معافيت فرد تهديدكننده از برخي وظايف و يا برخوداري او از بعضي
مزايا ميشود.35
اما اقدامكنندگان به خودكشي برخلاف تهديدكنندگان، نيات خود را آشكار و روشن اعلام
نميكنند. البته ممكن است به ديگران نشان دهند كه تا چه حد افسردهاند يا بگويند
نميتوانند بخوابند، ولي معمولا از بيان واژه خودكشي خودداري ميكنند و به همين
دليل، در انتقال نشانههاي افسردگي و فرسودگي خود به ديگران چندان موفق نيستند.
زماني هم كه افراد اقدامكننده به خودكشي بتوانند پيغام خود را به ديگران برسانند،
به علت مبهم بودن پيغام، جدي تلقي نميشود. از همينرو، اقدامكنندگان به خودكشي
سرانجام با به كارگيري شيوههاي غمانگيز و خطرناك، دست به خودكشي ميزنند. البته
بايد دانست كه درصد قابل توجهي از اين افراد نجات داده ميشوند، زيرا بيشتر
اقدامكنندگان به خودكشي در فضاها يا به شيوههايي عمل مي كنندكه نجات دادن آنها
ممكن يا محتمل و ياحتي اجتنابناپذير باشد. به عنوان مثال، اقدامكنندگان در كنار
ديگران و به شكلي كه اقدام آنها خيلي زود آشكار شود، عمل مي كنند و يا پس از تصميم
به اقدام، بلافاصله به فردي تلفن كرده و اطلاع ميدهند. همه اين موارد حاكي از عدم
قطعيت تصميم آنها براي مردن است. به همين دليل برخي معتقدند كه خودكشي راهي است به
زندگي.36
كساني كه به زندگي خود پايان ميدهند نيز به چند دسته تقسيم ميگردند: 1-
تهديدكنندگاني كه هرچه تلاش كردهاند نتوانستهاند به مطالبات خود دست يابند2 ؛-
اقدامكنندگان به خودكشي كه به موقع نجات داده نشدهاند3 ؛- كساني كه واقعا تصميم
به كشتن خود داشتهاند.37
گفتار سوم: شيوههاي خودكشي
طرق خودكشي چنان متنوع است كه <مورو دوتور> را برآن داشت كه كتابي تحت عنوان
<خودكشيهاي عجيب> تاليف كند. اين تصور كه غريزه صيانت از نفس، حتي در لحظهاي كه
انسان از پا درآمده، بايد آدمي را از رنجهاي بيهوده دور بدارد، منبع الهام صحيحي
نبوده و قاطعيت ندارد. پس نبايد سفاكي برخي از مرگها را قرينهاي مهم براي نفي
خودكشي پنداشت.38
به هرحال، افراد انتحار كننده با شيوههاي مختلفي به اين عمل دست ميزنند. در اوايل
قرن نوزدهم ميلادي شخصي به نام <ماتيو لوات> كه يك كفاش ايتاليايي در شهر <ونيز>
بود، سعي كرد با مصلوب كردن خود با ميخ خودكشي كند. طريقههاي خيالپردازانه ديگري
نيز در تاريخ خودكشي وجود داشتهاند مانند بلع ذغالهاي افروخته ياحلقآويز كردن
از محل برج كليسا يا به كار بردن يك گيوتين خود ساخته براي قطع گردن. البته اغلب
منتحران از روشهاي معمولي خودكشي استفاده مي كنند. تقريبا نه دهم تمام خودكشيهاي
موفقيتآميز در ايالات متحده آمريكا شامل گلوله زدن به خود يا حلقآويز كردن يا
مسموميت و خفه شدن باگاز بوده است. در قرن بيستم خودكشي به وسيله گلوله زياد شده
است، درحالي كه خودكشي به وسيله مسموميت با گاز كاهش يافته است. در اوايل سال 1900
ميلادي، خودكشي با گاز يك روش عمومي بود.39
محققي به نام <دوبلين> معتقد است كه طرز انتخاب طريقه خودكشي، با دسترسي بودن وسايل
آن نسبت دارد. او به اين نكته اشاره كرده است كه : از تمام وسايلي كه در دسترس شخصي
كه ميخواهد خودكشي كند قرار دارد، كساني كه تمايل به تخريب دارند از اولين وسيله
استفاده ميكنند.>40 وضعيت تلقينپذيري منتحر نيز در انتخاب روش خودكشي موثر
ميباشد. <دوبلين> اين مطلب را تاييد كرده است كه عوامل رواني شخصي در خودكشي، از
همه عوامل مهمتر هستند. او ميگويد: <هدف رواني شخص مصمم به خودكشي چنان است كه وي
زحمات زيادي خواهد كشيد تا خود را با يك روش مخصوص بكشد كه آن روش، ارضاكننده
احتياجات شخصي وي باشد. مورد جالبي كه نمونه واقعيت فوق است راجع به مردي بود كه به
وسيله پرشي از بالاي پل <بروكلين>، خود را در آب پرتاب كرد. او بعد از اينكه فهميد
به آب رسيده است، حاضر نبود طنابي را كه پليس پايين پرت كرده بود با دستهايش بگيرد
و فقط زماني كه پليس او را تهديد به تيراندازي نمود، حاضر شد كه طناب را بگيرد.>41
اطلاع از مكاني كه ديگران در آنجا خودكشي كردهاند، براي بسياري از افراد در
انتخاب محل انتحار نقش دارد.<ماساروتي> يادآوري ميكند كه در <رم88 > خودكشي روي
ديوار پهن و بلند <بين چيو> صورت گرفته است. <اميل دوركيم> نقل ميكند كه 15 نفر از
ضعفاي فرانسوي در يك نقطه مشترك خود را به دار آويختند. <اوبري> نيز مينويسد كه 5
زن در كنار ميز كافهاي خودكشي كردند. <دوگرف> هم راجع به واگيري خودكشي در
سالهاي 1933 تا 1935 در دهانه كوه آتشفشان <ميهاراياما> در ژاپن مينويسد: <در
سپتامبر 1935 تعداد 313 نفر خود را در آن انداختند و از 1258 نفر نيز ممانعت به عمل
آمد تا خود را در آن نيندازند.>در اين موارد، عامل تلقين كه ميتواند اهميت زيادي
در افراد مستعد داشته باشد، وارد عمل ميشود. همچنين صرف نظر از عامل تلقين، انتخاب
محل خودكشي ميتواند در اثبات اين امر كه مرگ ارادي بوده، تا حدي ارزش داشته باشد.
در واقع، بايد خودكشيهاي ثمره يك تصميم ناگهاني را از خودكشيهاي با تصميم و تعمق
قبلي تفكيك نمود. در خودكشيهاي دسته اول، انتخاب محل تصادفي است. اما در
خودكشيهاي دسته دوم، انتخاب محل تابع عوامل بسياري ميباشد. در خودكشيهاي باسبق
تصميم معمولا براي سهولت كار از وسايل خودكار استفاده ميشود. در اين زمينه تحقيقات
<اكسيرول> حائز اهميت است.42
در مورد خطوط چهره جنازه پس از خودكشي بايدگفت اگر ثابت شود كه مرگ، آني و فوري
وقوع يافته است، خطوط چهره جسد ميتواند واجد ارزش باشد. برخي از منتحران با دردي
عظيم يا شهوتي شديد به سوي مرگ ميشتابند. براي اين افراد، مرگ يك وسيله رهاييبخش
بوده و شادي ابدي را (به تصور اين اشخاص) به آنها ارمغان ميدهد يا موجب قطع شكنجه
ميشود. اما بعضي ديگر از منتحران كه ميتوان آنان را <خودكشي كردههاي اضطراري و
به بنبست رسيده> ناميد، بدبختاني هستند كه به گفته <ويكتور هوگو> - شاعر و نويسنده
بزرگ فرانسوي - <به آخر خط رسيدهاند و سرنوشت، آنها را به نقطهاي كشانده كه برلب
پرتگاه بلا قرار گرفته و ديگر زندگي برايشان غيرممكن است.> اينگونه اشخاص زندگي را
به شدت دوست دارند و خود را برسر دوراهي متناقض، اما با يك نتيجه مييابند: مرگ يا
سقوط در بيآبرويي.
www.zibaweb.com
به همين دليل است كه اين افراد در برابر سلاح مرگبار همانند قربانيان جنايت در
برابر قتل، وحشت دارند.43البته بايد دانست كه اين مفاهيم داراي ارزش نسبي ميباشند،
زيرا تشنج احتضار ممكن است به خوشبختترين افراد خودكشي كرده، چهرهاي با خطوط
دردآلود بخشد؛ همچنانكه مرگ مي تواند گاهي در چهره مقتول، خطوطي از آرامش را پديدار
كند كه در حد اعلاي اضطراب وجود نداشته است.44
گفتار چهارم: علل خودكشي
در مورد علل خودكشي، توسط نظريهپردازان و دانشمندان نظرات متفاوتي ابراز شده است.
در اين بين، نظرات <اميل دوركيم>، <زيگموند فرويد> و <سزار لمبروزو> نظرات شاخص و
مهمي محسوب ميشوند.
الف: نظريه جامعهشناختي دوركيم در مورد خودكشي
<اميل دوركيم45> (1917-1857 م) در كتاب <خودكشي>، علل انتحار را در اجتماع دانسته و
معتقد است كه خودكشي ناشي از سه علت اجتماعي است. اول - خودكشي به علت عدم اتحاد و
همبستگي، ازهم گسيختگي رشته الفت و انزوا در اجتماع رخ ميدهد. در دوران بحران
همچون انقلاب و جنگ كه اتحاد بين افراد جامعه مستحكم ميگردد، ميزان خودكشي تقليل
مييابد؛
دوم - خودكشي ناشي از جنون و بيماريهاي رواني كه بيشتر معلول عدم تعادل رواني و
عدم حمايت از بيماران مذكور است
سوم - خودكشي ناشي از ديگر پرستي. در جوامعي كه تمايل شديد به تسلط برمنافع افراد
شدت مييابد و فرد، يك وسيله بياراده در دست اجتماع است، از لحاظ رواني آمادگي
دارد كه خود را فداي اجتماع و قرباني آن نمايد. چنين فردي وقتي مرتكب عمل خلاف شئون
و حيثيت جامعه گرديده اقدام به خودكشي ميكند. نظاير اين نوع خودكشيها در محيطهاي
ارتشي با انضباط و يا در بين گروهي كه همبستگي و همآهنگي شديدي دارند، زياد ديده
ميشود.46
دوركيم معتقد بود عامل اصلي و عمدهاي كه به زندگي انسانها هدف و معنا ميبخشد،
حدود تعلق و ارتباط انسان با ديگران در جامعه است. در غير اين صورت، هرچيزي ممكن
است دستاويزي براي خلاص شدن از شر زندگي شود. او با رويكرد كارگرايانه خود، آنچه را
كه فرديترين كنش شخصي به شمار ميرود (يعني خودكشي) به نظام اجتماعي مرتبط ساخته و
اظهار داشته است كه گرچه خودكشي هيچ فردي كاملا قابل پيشبيني نيست، اما ميتوان
پيشبيني كرد كه چه گروههايي از افراد، بيشتر يا كمتر در معرض خودكشي قرار
ميگيرند. وي در تحليل خود از نرخ خودكشي (تعداد خودكشي در جمعيت پايه ثابت) دريافت
كه پروتستانها، مردان و مجردان بيشتر در معرض خطر خودكشي قرار دارند و اين احتمال
در كاتوليكها، زنان و متاهلان كم است. دوركيم علت اين امر را ميزان ارتباط و
انسجام اجتماعي اعلام كرد. او مدعي شد كه شفابخشترين نوع انسجام اجتماعي، در حد
ميانه طيف تعلق بسيار زياد و تعلق بسيار كم به گروه قرار دارد. تعلق بسيار زياد فرد
به گروه، جايي براي پرداختن به زندگي فردي و جدايي از زندگي گروهي باقي نميگذارد.
تعلق بسيار كم به گروه نيز او را از حمايتهاي گروه محروم ميسازد. از نظر دوركيم
هر انساني يك <هوموداپلكس> (Homo Duplex) است؛ يعني داراي شخصيتي دوبخشي
ميباشد؛ يكي <خود> كاملا شخصي كه شامل جسم، انديشه، احساسات و عواطف است و ديگري
<وجدان جمعي> كه مجموعهاي از انديشهها و اخلاقيات مشترك بين افراد ميباشد. جامعه
از نظر دوركيم، روح اين فرد است. اگر <خود> اجتماعي خيلي قوي باشد، افراد را در
معرض خطر <خودكشي ديگر خواهانه> قرار ميدهد.47
از ديدگاه دوركيم چهار گروه بيشتر در معرض خودكشي قرار ميگيرند: 1- آنان كه از
جامعه فاصله زيادي گرفتهاند مثل بيماراني كه سالها بستري بودهاند يا
سالخوردگان ساكن آسايشگاههاي سالمندان؛
2- آنان كه به گروه، تعلق خاطر بسيار زيادي دارند و نميتوان آنها را از گروه جدا
كرد مانند نظاميها يا شبهنظاميها؛
3 - افرادي كه ناگهان از گروه اخراج شدهاند همچون كساني كه ناگهاني از كار خود
بازنشست يا اخراج شده يا زنان و مردان طلاق گرفته؛
4 - اشخاصي كه بدون اختيار خود به عضويت گروهي درآمدهاند مثل زندانيان.48<قانون
اشباع خودكشي> دوركيم شبيه <قانون اشباع جنايي> انريكو فري (1928-1856 م) - موسس
<جامعهشناسي جنايي> و مولف كتاب مشهور <افقهاي نوين حقوق كيفري> (1881 م) - است؛
به اين معني كه برطبق بررسي آماري و تاريخي، در هر جامعه تعداد معيني خودكشي روي
ميدهد و تا زماني كه مشخصات جامعه تغيير نكرده و ثابت بماند، نرخ و ميزان خودكشي
ثابت خواهد بود.49
ب: نظريه روانشناختي فرويد درباره خودكشي
در انديشه <زيگموند فرويد50> (1939-1856 م) -بنيانگذار علم روانكاوي - توجيهات
گوناگوني براي خودكشي ميتوان يافت. به نظر فرويد، خودكشي ثمره <همانندسازي> يا
<همسانسازي> يا <عينيت دادن> است؛ به اين معني كه ميل خودكشي را ميتوان تهاجمي
عليه شخص مورد علاقه، كه فرد خودش را برآن عينيت ميدهد تفسير كرد.
به عبارت ديگر، خودكشي در واقع نوعي آدمكشي است كه تغيير سمت داده و متوجه خود
قاتل شده است و منتحر به جاي اينكه مانع را از ميان بردارد، خود را نابود ميكند.
فرويد معتقد بود امروزه تحت عنوان <غريزه مرگ> كه آثار آن تخريب و نابودي است،
بسياري از رفتارهاي نابهنجار مانند ميبارگي (الكليسم)، قمار، رفتار ضد اجتماعي،
رياضت، قطع اندامها و خودكشي قابل توجيه ميباشند.51
از ديدگاه فرويد، <غريزه مرگ> برخلاف <غريزه زندگي> عمل كرده و اثر تخريبي دارد و
سبب ميشود كه آدمي خواه ناخواه با وسايل گوناگون به خويشتن آزار برساند و يا حسود
و كينهتوز باشد و يا از ترسهاي مرضي (همچون فوبي) رنج ببرد و با دلواپسيها و
اضطرابهاي پيدرپي دست به گريبان باشد و به همه چيز و همه كس بدبين شود. چنين فردي
به خيال خود، براي رهايي از اين ناراحتيها به افراط در نوشيدن مشروبات الكلي
ميپردازد و به اعتياد به مواد مخدر رو ميآورد و به هر وسيلهاي كه ممكن است به
خود آسيب ميرساند (مازوشيسم) و سرانجام، احيانا دست به خودكشي ميزند..52 در واقع،
فرويد از <غريزه مرگ> مانند نوعي <خودكيفري ناشي از عقده گناهكاري يا مجرميت> سخن
گفته است..53
به هرحال، رويكرد روانكاوانه به خودكشي، افراد متمايل به آن را بيمار رواني دانسته
و همين بيماري را علت خودكشي آنها ميداند. برخي از روانكاران همچنان برديدگاه
قديمي فرويد و وجود <غريزه مرگ> و اينكه شكستن دفاع <من>54(Ego) افراد را به سمت
خودكشي ميكشاند تاكيد ميكنند. بيشتر روانكاوان علت خودكشي را افسردگي، اضطراب،
نااميدي و سرخوردگي شديد يا تجربههاي تلخ دوران كودكي تلقي ميكنند. البته به نظر
ميرسد هيچ يك از اين رويكردهاي روانشناختي و روانكاوي نتوانستهاند تبيين كنند
چرا برخي افراد همچون مردان و سالخوردگان، بيشتر از ديگران به خودكشي تمايل پيدا
ميكنند. دليل اين امر تكيه صرف برعوامل دروني افراد (علل روحي - رواني و جسمي -
زيستي) و عدم توجه به عوامل بيروني (علل اجتماعي - محيطي) است.55
پي نوشتها:
33- همان، ص .223
34- همان، ص 220-.219
35- صديق سروستاني، رحمت الله: ماخذ پيشين، ص 153-.152
36- همان، ص 154-.153
37- همان، ص .154
38- التاويلا، انريكو: ماخذ پيشين، ص .229
39- نوربخش، جواد - معنوي، عزالدين: مقاله <خودكشي در بيماران رواني>، مجله
دانشمند، سال پانزدهم، 1356، شمارههاي 10 و 9، ص .87
40- همان منبع، همان صفحه.
41- همان منبع، همان صفحه.
42- التاويلا انريكو؛ ماخذ پيشين، ص .227
43- همان، ص .236
44- همان، ص .237
45- <اميل دوركيم> جامعهشناس نامدار فرانسوي ميباشد كه با انتشار رساله دكتراي
خود تحت عنوان <تقسيم كار اجتماعي> و سپس با انتشار كتابهايي همچون <خودكشي>
(1892)، <دو قانون تكامل كيفري> (1895) و <قواعد روش جامعهشناسي> (1900) افقهاي
جديدي را در جامعهشناسي نمايان ساخت.
46- دانش، تاجزمان: مجرم كيست - جرمشناسي چيست، تهران: انتشارات كيهان، چاپ نهم،
1381، ص. 281
47- صديق سروستاني، رحمتالله: ماخذ پيشين، ص .151
48- همان، ص .152
49- كينيا، مهدي: ماخذ پيشين، ص .451
50- <زيگموند فرويد> (S.Fruid) اهل شهروين در كشور اتريش بوده و بنيانگذار علم
<روانكاوي> محسوب ميگردد. او درمان در روانكاوي را چنين تعريف ميكند: <درمان
روانكاوي چيزي جز مبادله گفتگو بين پزشك و بيمار نيست. بيمار صحبت ميكند، حوادث
زندگي گذشته و تاثيرات حال را عنوان مينمايد، شكايت ميكند و به تمايلات و هيجانات
خود اقرار مينمايد و پزشك كوشش ميكند كه جريان تفكرات بيمار را هدايت كند و
خاطرات او را زنده نمايد و توجهات او را به برخي نكات جلب كند و واكنشهاي بيمار را
مورد توجه قرار دهد.> ر.ك رضا نوربها: زمينه جرمشناسي، تهران: انتشارات گنج دانش،
چاپ سوم، 1383، ص 133-.131
51- كينيا، مهدي: ماخذ پيشين، ص .451
52- ستوده، هدايتالله - ميرزايي، بهشته - پازند، افسانه: روانشناسي جنايي،
تهران: انتشارات آواي نور، چاپ دوم، 1378، ص .204
53- التاويلا، انريكو: ماخذ پيشين، ص .209
54- به اعتقاد فرويد در تشكيل شخصيت سه عامل موثر است: اول - <نهاد> (ID) كه
عبارت از مجموعه آوردههاي يك فرد ضمن تولد اوست. كودكي كه متولد ميشود داراي
غرايزي چون خوردن، نوشيدن و بويژه غريزه جنسي است. نهاد وي متشكل از غرايز اوست.
دوم - <فرامن> (Super Ego) كه عبارت از آن بخش شخصيت آدمي است كه هشيار
ميباشد. دستورهاي اخلاقي و اجتماعي و التزامات قانوني داخل در اين بخش هستند. سوم
- <من> يا <خود> (Ego) كه بخش سطحي و هشيار شخصيت انساني است و در اثر عملكرد
محيط طبيعي به رشد رسيده و متعادلكننده نيروهاي ناشي از نهاد و فرامن است. ر.ك رضا
نوربها: ماخذ پيشين، ص .132
55- صديق سروستاني، رحمت الله: ماخذ پيشين، ص .169
http://www.ettelaat.com
0000000000000000000000000
نقش رسانه ها در کاهش یا افزایش خودکشی در جامعه
روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي تهران: دكتر شهرام خرازي ها در سمينار وضعيت خودكشي
در ايران و راههاي پيشگيري از آن كه با حضور جمعي از اصحاب رسانه، مسئولان و
كارشناسان دانشگاه علوم پزشكي تهران در روز چهارشنبه نهم بهمن برگزار شد، بصورت
اجمالي به طرح معضل خودكشي در رسانه هاي گروهي ايران در سه حوزه مطبوعات، ادبيات و
سينما پرداخت.
مدير گروه سلامت رواني،اجتماعي و اعتياد معاونت سلامت دانشگاه در اين سمينار به نقش
رسانه اشاره كرد و گفت، اعلام خبر خودكشي يك دختر نه ساله امريكايي به تقليد از يك
فيلم و يا بدحال شدن تماشاگران پس از ديدن فيلم ميم مثل مادر در سينماها نمونه
هايي است كه نشان مي دهد رسانه ها مي توانند بر روي رفتار آدمها تاثيرگذار باشند و
نقش مهمي را در كاهش و يا افزايش خودكشي ايفاء كنند.
وي با نمايش اسلايدهايي از اخبار حوادث روزنامه ها در خصوص خودكشي، از صفحه حوادث
بعنوان صفحه اي جذاب، پرمخاطب و مورد توجه مطبوعات و مردم يادكرد كه هركس با
هرميزان سواد به آن علاقه دارد و بر روي آن مكث مي كند. دكتر خراازي ها به نمونه اي
از تيتر يكي از روزنامه ها با عنوان "سقوط مرگبار دختر جوان از برج ميلاد تهران"
گفت، تجربه نشان داده وقتي رسانه ها از مكاني نام مي برند، آن مكان مشهور و تبديل
به مكان خودكشي مي شود چنانكه پيش از اين ساختمان پلاسكو براي اين كار مورد توجه
بود.
وي افزود، برج ميلاد بصورت بالقوه مي تواند در آينده مكان مناسبي براي اجراي خودكشي
باشد و جا دارد تا مسئولان در همين ابتدا تمهيدات امنيتي لازم را تدارك ببينند.
دكتر خرازي ها در عين حال استفاده از كلمات سقوط مرگبار بجاي كلمه خودكشي و نيز
درج اقدام نسنجيده در متن خبر و مصاحبه با يك روانپزشك را از نكات مثبت در ارائه
اين خبر عنوان كرد.
وي به موارد خودكشي جانوراني مثل دلفين ها، نهنگ ها و ميمونها و حتي پرندگاني مثل
پرستو بعنوان موضوعات جذاب و مورد توجه مطبوعات نام برد كه به جاي درج در صفحه
علمي در صفحه حوادث به چاپ رسيده است.
دكتر خرازي ها با بيان اينكه پرطرفدار بودن صفحه حوادث در اواخر دهه 60 و اوايل
دهه 70 باعث شد تا هفته نامه حوادث با فروشي بالا و تيراژ 300 هزار نسخه و با بهاي
اندك به چاپ برسد افزود، نويسندگان آن هفته نامه به لحاظ تكنيكي حرفه اي بودند اما
مطالب چاپ شده مشكلات محتوايي داشتند.
وي نياز عمومي و عطش مردم به اخبار حوادث بخصوص خودكشي را زياد دانست و با اشاره به
مواردي از انعكاس اخبار خودكشي افراد شناخته در قبل و بعد از انقلاب، الگو پذيري از
آنان را براي جوانان خطرناك عنوان كرد.
وي در بخش ديگري از سخنان خود به بحث خودكشي درادبيات ايران پرداخت و گفت، در
ادبيات ايران نمونه هاي زيادي وجود دارد كه به بحث خودكشي پرداخته اند، نمونه آن در
قبل انقلاب صادق هدايت است كه در دو كتاب خود به نامهاي زنده بگور و سه قطره خون
بصورتي ماهرانه حس همدردي را در خواننده بوجود مي اورد بصورتي كه خواننده به شخصيت
اصلي داستان حق مي دهد كه خودكشي كند.
دكتر خرازي ها در ادامه گفت، متاسفانه در خصوص پديده مهم يادداشتهاي قبل از خودكشي،
پژوهش هاي كمي انجام شده است. زيرا با اين يادداشتها مي توان در خصوص علل خودكشي
اطلاعات مفيدي بدست آورد
دكتر خرازي ها در بخش پاياني سخنراني خود به مقوله خودكشي در سينماي ايران پرداخت و
گفت در بسياري از فيلمهاي ايراني قبل و بعد از انقلاب رگه هايي از خودكشي ديده مي
شود، كه در بيشتر موارد اثرات نامطلوبي داشته اند.
وي همچنين افزود، نكته اي كه بايد سازندگان در ساخت اينگونه فيلمها به آن توجه كنند
اين است كه تنها صحنه خودكشي را نشان ندهند بلكه تبعات و عكس العمل هاي خانواده و
دوستان را در هنگام مواجه با صحنه هاي خودكشي را نِهم نشان دهند تا نقش پيشگيرانه
براي بيننده داشته باشد.
اين گزارش حاكيست، در اين سمينار كه با سخنراني دكتر فريد ابوالحسني، معاون سلامت
دانشگاه در تالار خواجه نصير الدين طوسي كانون فرهنگي انصار افتتاح شده بود، دكتر
محمد باقر صابري ظفرقندي، مديركل دفتر سلامت رواني اجتماعي و اعتياد وزارت بهداشت
به بيان اهداف اين همايش پرداخت. وي در بخشي از سخنان خود از عامل هيجان بعنوان
عاملي ديگر غير از ياس و نااميدي در خودكشي نام برد و از نقش رسانه ها بعنوان نقش
كليدي در اين مقوله ياد كرد و گفت مدتهاست كه دغدغه ما در بخش معضلات اجتماعي مثل
اعتياد وخودكشي چگونگي هم انديشي و همفكري با رسانه ها بود تا بتوانيم در اين زمينه
سياستگزاري كنيم .
دكتر صابري با بيان اينكه پرداختن به نكات منفي خودكشي و گسترش پيامهاي منفي خودكشي
بايد در جامعه گسترش يابد افزود، در آموزه هاي ديني خود ما نيز خودكشي امري مذموم
است و هيچ كسي بخاطر خودكشي قهرمان نشده و تشويق نشده است.
در ادامه اين سمينار دكتر ميترا حفاظي، روانپزشك و كارشناس اداره سلامت روان وزارت
بهداشت در سخناني به وضعيت خودكشي در ايران و راههاي پيشگيري از آن پرداخت و با
انتقاد از نبود يك سيستم واحد گزارش دهي در كشور بررسي آماري ميزان و علل خودكشي در
شهرهاي كشور را كافي ندانست.
دكتر سيد مهدي حسن زاده روانپزشك و دانشيار گروه روانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي
تهران و نيز مسئول كميته پيشگيري از خودكشي هم در اين سمينار نحوه صحيح انعكاس خبر
خودكشي در رسانه ها را بيان كرد.
اتانازي عنوان سخنراني دكتر محمد هادي كريمي پزشك ، سناريست و كارگردان سينما در
اين سمينار بود.
در پايان سمينار هم موضوع خودكشي در كودكان و نوجوانان و نقش پيشگيرانه رسانه هاي
گروهي دراين زمينه توسط دكتر جواد محمودي قرايي عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي
تهران و فوق تخصص روانپزشكي كودكان و نوجوانان ارائه شد./ز
http://publicrelations.tums.ac.ir/news/detail.asp?newsID=10622
000000000000000000000000
رابطه خودکشى با پاى بندى به نماز
خودکشى يکى از فوريتهاى روان پزشکى است که در جامعه امروز به عنوان يک معضل روانى ـ
اجتماعى شناخته شده است. در اين مطالعه, رابطه ميان اقدام به خودکشى و پاى بندى به
نماز در گروهى از افراد مورد بررسى قرار گرفته است.
يکصد نفر از افرادى که با استفاده از سموم مختلف اقدام به خودکشى کرده و به
بيمارستان منتقل شده بودند, مورد مطالعه قرار گرفته اند.
يافته ها نشان داد که 94 درصد افراد اقدام کننده به خودکشى, اصلاً نماز نمى
خواندند, يا به ندرت و يا گه گاه نماز يوميه مى خواندند و تنها 6 درصد از اين افراد
مرتباً نماز مىخواندند.
همچنين در 19 درصد از آنها تنها يکى از والدى پاى بند به نماز بوده اند.
نتايج نشان داده که اقدام به خودکشى, رابطه عکس شديدى با پاى بندى به نماز دارد و
سهل انگارى در اقامه نماز مى تواند از راههاى مختلف, زمينه ساز ايجاد عوامل وابسته
به خودکشى گردد.
دکتر سيد عبدالمجيد بحرينيان, دکتر رضا ايلخانى
) فصلنامه علمی تخصصی علوم حديث،ش24،ص،233-232)
00000000000000000000
بررسي علل و عوامل مؤثردرپديده خودكشي در شهرستان مهران
گرداورندگان:جعفر شرفخانی ومهدی هادیان*
هدف اين پژوهش بررسي علل و عوامل مؤثر در پديده خودكشي در شهرستان مهران طي دو سال
85 و86 است.پس از تدوين مسئله ي تحقيق و ارائه ي اهداف،چارچوب نظري تحقيق از نظريه
هاي جامعه شناختي استفاده شددر اين پژوهش از نظريه هاي اميل دوركيم،ويمون آرون،آلن
پيرو،.... استفاده شده است.
در اين راستا فرضياتي طرح شده است و براي اثبات اين فرضيات از آمار گرد آوري شده
توسط بهزيستي شهرستان مهران كه بصورت جداولي ارائه مي شود استفاده مي شود. گر چه
ممكن است اين آمارها تمام اطلاعات و آمارهاي واقعي مربوط به خود كشي را نشان ندهند.
اما كامل ترين آمارهاي گردآوري شده هستند نتايج تحليل آمار نشان مي دهد كه متغيرهاي
جنس،سن،محل سكونت وغيره در ميزان اقدام به خود كشي تأثير دارند. الگوي نهايي نشان
داد كه بيشتر از همهي متغيرها مستقل متغير جنس در مورد خود كشي مؤثر است. به طوري
كه زنان سه برابربيشتر از مردان اقدام به خودكشي مي كنند و ميزان خودكشي موفق دربين
مردان سه برابر بيشتر از زنان است.
مفاهيم كليدي: اقدام به خودكشي،خودكشي،خودكشي خودپسنديري،خودكشي نوع دوستي،خودكشي
تقديرگرايي،خودكشي بي بند وباري (آنوميك)
مقدمه
بر اساس تعريف مورد توافق جهاني،خودكشي تنها راه و آخرين راه براي از بين بردن خود
آگاهي فرد در مورد خود است.
اصطلاح خودكشي تنها زماني مورد استفاده قرار مي گيرد كه اولا:شخص اگاهانه اقدام
كرده باشد وثانيا:منجر به از دست رفتن خود گردد ودر صورتي كه منجر به از دست رفتن
خود نگردد از اصطلاح "اقدام به خودكشي"يا"خودكشي نافرجام"استفاده ميشود.
خودكشي يكي از پديدههاي تاسف آوري است كه داراي ابعاد شناخته شده ي
رواني،اجتماعي،فرهنگي،بيولوژي وپيامدهاي اقتصادي،انساني وغيره مي باشد اين موضوع نه
تنها به خاطر گسترش وشيوع جهاني ان بلكه به علت وجود زمينه هاي مساعد كننده براي
وقوع اين پديده واجد اهميت است.خودكشي وعلل وانگيزه هاي آن از جمله مشكلات اجنماعي
است.اين پديده غير عادي در تمام جوامع اعم از ابتداي ترين تا پيشرفته ترين انها
وجود داشته است وتوجه محققين علوم اجتماعي،بهداشت رواني وعموم مردم را به خود جلب
نموده است.گسترش روزافزون خودكشي در سالهاي اخير باعث شد تا سازمان جهاني بهداشتي
روز 10سپتامبر را به عنوان "روز جهاني پيشگيري از خودكشي"معرفي كند و در اين روز
براي برخي از كشورها برنامه هاي خاصي در نظر بگيرد.
گرچه خودكشي مهمترين معضل در جهان نيست اما آمارهاي كه از سوي سازمان بهداشت جهاني
(W H O)وسازمانهاي بهداشتي كشورها منتشر ميشود نگراني جهاني از ميزان خودكشي جوانان
را افزايش داده است.
آمار ظرف 50سال گذشته به ميزان 60%در جهان افزابش داشته است.در هر سال حدود يك
ميليون انسان خودكشي مي كنند .ميانگين آمار خودكشي در جهان 16نفر به ازاي هر
100000نفر است و به طور متوسط در هر 40 ثانيه يك نفر خودكشي مي كند اين گزارش پيش
بيني مي كند كه درسال 2020اين تعداد به 5/1ميليون نفر در سال برسد.در حال حاضر
خودكشي براي افراد15 تا 44 سال يكي از عوامل اصلي مرگ است. خودكشي هاي نافرجام حدود
20برابر تعداد خودكشي هايي هستند كه منجر به مرگ مي شوند.
در بررسي اين مسئله مانند هر كدام از مسائل اجتماعي بايد به دو بعد كمي وكيفي توجه
كرد بعد كميت كه خود متناسب با جامعه خاص پديده مورد نظر مورد توجه قرار مي
گيرد.ودر بعد كميت كه به نظر مي رسد كه اساس تحليلهاي جامعه شناختي بر آن استوار
است يعني اينكه چه عواملي دست به دست هم مي دهند و باعث به وجود آمدن اين حالت مي
شوند .
خودكشي پديده اي چند علتي است واز جمله علل اقدام به خودكشي در همه جا و همينطور در
شهرستان مهران مي توان به 1-اختلافات خانودگي 2-مشكلات عاطفي 3- مشكلات اقتصادي 4-
مشكلات روحي وجسمي 5- مشكلات تحصيلي و غيره اشاره كرد
در شهرستان مهران حدود 50%علت خود كشي در سال 86 ناشي از مشكلات خانوادگي بوده است
كه نسبت به سال 85 اين علت حدود 20% كاهش يافته است در سال 86 حدود 33%علت خود كشي
ناشي از مشكلات روحي و رواني مي باشد ودر مقايسه با سال 85 حدود 20% رشد داشته است
و در نتيجه طي سالهاي 85و86 ميزان خودكشي مربوط به نارحتيهاي روحي و رواني سير
سعودي داشته است .
در جامعه شناسي خودكشي بيش از آنكه يك پديده ي فردي باشد يك پديده ي فرهنگي اجتماعي
است و دلايل آن را بايد در ساختار و مناسبات اجتماعي جست وجو كرد.نظريه روانشناسي
به طوركلي به عوامل رواني وفردي توجه دارد نظريه شناختي خودكشي را نمونه اي از
رفتار حل مسئله مي داند. در نظريه ي روانپزشكي، خودكشي يك بيماري رواني است كه ريشه
ي ان را بايد در ساير بيماريهاي رواني جستوجو كرد. در نظريه ي زيستي بين خصوصيات
زيستي و جسمي افراد كه معمولا ارثي است و رفتارهاي آنان ارتباط نزديكي وجود دارد.
بيان مسئله
يكي از علتهاي مرگ و مير در دنياي امروز كه به دست خود انسان حادث مي شود خودكشي
است.بالا رفتن ميزان خودكشي در طي دههاي اخير و همچنين به كار بردن شيوه هاي دردناك
خود و تاسف برانگيز و خشن خودسوزي بويژه در ميان قشر جوان و بخصوص متاهل به عنوان
يك مغضل اجتماعي اذهان زيادي را به خود مشغول كرده است.
بر اساس امار جهاني خودكشي در بيشتر كشورها سومين مرگ و مير جوانان و نوجوانان و
بطور كلي هشتمين عامل مرگ و مير در دنياست. بنا بر اين امار زنان سه برابر مردان
اقدام به خودكشي ميكنند. ولي از اين ميان 6درصد زنان و 5درصد مردان خودكشي موفق
دارند. به عبارتي ديگر مردان در حدود سه برابر زنان بر اثر خودكشي مي ميرند.
ايران سومين كشور جهان است كه در آن آمار خودكشي موفق زنان افزايش يافته ودر حال
پيشي گرفتن از آمار خودكشي مردان است.دو كشور ديگر كه رتبه هاي يك و دو را دارند
عبارتند از:1-چين و2- هندوستان. در كشور ايران استان ايلام جزء استانهايي است كه
ميزان بالاي خودكشي دارد كه در سال 83 از اين لحاظ رتبه ي اول را به خود اختصاص
داده است. اما در شهرستان مهران كه منطقه ي تحت بررسي ماست آمار ميزان خودكشي در حد
پايين و در حد طبيعي است بنابراين يكي از علتهاي انتخاب موضوع و مسئله ي محقق در
واقع پايين بودن ميزان خودكشي شهرستان مهران نسبت به ميزان متوسط استان مي باشد كه
محقق در اين تحقيق به دنبال اين است كه دريابد علت اينكه شهرستان مهران نسبت به
ساير شهرستانها و متوسط استان رشد كمتري از لحاظ خودكشي دارد چيست
مباني نظري تحقيق
در سال 1737فونتن براي نخستين بار كلمه ي "suicid"را در فرانسه به كار برد. اين
اصطلاح بعدا در سال 1762 درآكادمي پذيرفته شد. گابريل دهي آن را چنين تعريف نمود
عمل خود كشتن به نحوي كه معمولا آگاهانه به منظور رسيدن به مرگ، مرگ در اينجا مي
توان راه وصول به مقصود و يا خود هدف باشد.
اسيكترول در سال 1821 نخستن دانشمندي است كه خودكشي را از نظر رواني وروانپزشكي
بررسي نموده است. پس از وي در سال 1856 بريراردبوسمونت در رساله اي به نام "خودكشي
و جنون خودكشي" اين مسئله را بررسي نمود. در حال حاضر نظريه هاي گوناگوني در مورد
خودكشي و علل اقدام به خودكشي وجود دارد كه عبارتند از:نظريهاي جامعه شناختي،
روانشناختي، زيستي و...
نظريه هاي جامعه شناختي خودكشي: از نظر جامعه شناختي خود بيش از آنكه يك پديده فردي
باشد يك پديده فرهنگي، اجتماعي است و يا به عبارت بهتر يك آسيب اجتماعي است و دلايل
آن را بايد در ساختار و مناسبات اجتماعي جستوجو كرد.
با توجه به ارتباط تنگاتنگي كه بين فرد و جامعه وجود دارد كه ساخت وروابط اجتماعي
بر افراد تاثير مي گذارد و در واقع رفتارهاي فرد بازتابي از ساختار و مناسبات
اجتماعي هر جامعه است. عوامل مهم مؤثر بر خودكشي را مي توان به شرح زير ارائه داد:
1- عوامل فرهنگي 2- عوامل اقتصادي 3-عوامل اجتماعي و...
اميل دوركيم خودكشي را به چهار دسته تقسيم مي كند:
خودكشي خودخواهانه : هرگاه انسان از جامعه اش بر كنار افتد وبه اميال شخص اش واگذار
شود او براي خودكشي خودخواهانه آمادگي ميابد
2-خودكشي ديگرخواهانه: به مواردي راجع است كه جودكشي بر اثر شدت عمل مكانيسم تنظيم
رفتار صورت مي گيرد ونه ضعف آن
3-خودكشي تقديرگرايانه: اين نوع خودكشي بر عكس آنومي ناشي از تحميل بيش از حد
هنجارها و قوانين بر فرد است .
4- خودكشي آنومي: اين نوع خودكشي ار گسيختگي بيش از حد هنجارهاي جامعه و بي بند و
باري روي مي دهد .
به طور كلي طبق ديدگاه اين دسته از نظريه پردازان ميزان خودكشي به درجه ي آميختگي
وكنترل افراد توسط جامعه بستگي دارد .
نظريه ي روانكاوي خودكشي : مهمترين نظريه در بعد روانكاوي نظريه فرويد است. فرويد
در توضيحات مربوط به غرايز، روان پويايي و سازكارهاي دفاعي به تبيين علل خودكشي مي
پردازد در مورد غرايز فرويد به وجود دو غريزه ي اساسي در انسان معتقد است 1- غريزه
ي زندگي كه منشا سازندگي، آفرينندگي و عشق به معناي وسيع ان است و سبب ادامه ي فرد
و نوع بشر است
2-غريزه ي مرگ كه در تخريب، ويرانگري، پرخاشگري و جنگ خود را نشان مي دهد اگر غريزه
ي مرگ به جهان بيرون از فرد متوجه شود سبب پرخاشگري و كشتن انسانهاي ديگر مي شود
واگر به دنياي درون روي كند موجب خودكشتن مي گردد. بنابراين خودكشي ناشي از غريزه
ي مرگ و در واقع پرخاشگري خودكشي دروني شده است. فرويد در توضيح اين مطلب در كتاب
(داغداري و ملانكومي،1917م)خودكشي را در دو فصل ملانكومي آورده است و آن را عمل
پرخاش جويانه عليه ليبيدو تعريف كرده است. فرويد نفرت از خويشتن را كه در افسردگي
مشاهده مي شود ناشي از خشم معطوف به يك شيء مورد علاقه توصيف نمود، خشمي كه چنين
افرادي آنرا به سوي خود باز مي گردانند. فرويد خودكشي را حد اعلاي اين پديده دانسته
و ترديد داشت كه كسي بدون ميل سركوب شده پيشين خودكشي كند.
در ديدگاه فرويد غريزه ي مرگ در همه ي انسانها وجود دارد اما زماني كه فرد با
اختلالات فردي و اجتماعي روبه رو مي شود تقويت مي گردد و خودكشي را در انسان تقويت
مي كند از طرفي خودكشي با تمايل فرد با ديگر كشي نيز همراه است و از اين رو در هر
خودكشي سه عنصر اساسي وجود دارد 1- تمايل براي كشتن ديگري كه از احساس نفرت سرچشمه
مي گيرد 2- تمايل براي كشته شدن كه از احساس گناه ناشي مي شود 3- تمايل براي مردن
كه حاصل نااميدي است .
فرويد در نظريه ي روان پويايي خود نيز به تبيين خودكشي مي پردازد و آن را به عنوان
يك بيماري رواني درنظر مي گيرد كه از اختلالات بخشهاي سه گانه ي شخصيت يعني نهاد،
خود و فراخود ناشي مي شود.
يونگ نيز از جمله نظريه پردازاني است كه بعد از فرويد نظرياتش در اين زمينه مطرح
است يونگ معتقد است آرزوهاي نا خودآگاه براي احياي حيات معنوي ورواني در فردي كه
زندگي برايش معنايي ندارد دليل خودكشي است . ساليوان: خودكشي را بيانگر شكست
تضادهاي شخصي حل نشدني مي داند . لايتمن:اصرار مي كند كه من در خودكشي تباه وضايع
شده است خواه به سبب ناتواني ويا ضعف و درگذر از نيست به مرحله عمل به خودكشي چنين
است اگر چه توفيقي حاصل نشده و به مرگ نينجاميده باشد و اين ناكاميها و نمونه ها از
5درصد تجاوز نمي كند.
كارل مينگر:براساس تحقيقات روانكاوي خود عقيده داشت خودكشي برگردان يك جنايت است وي
خودكشي راقتل وارونه، ديگركشي معكوس را ناشي از خشم شخص به فرد ديگر معرفي مي كند
كه متوجه درون مي شود يا به عنوان بهانه اي براي مجازات مورد استفاده قرار مي گيرد.
نظريه هاي روانشناسي خودكشي: در اين نظريات نقش فرد در تصميم گيري براي خودكشي مورد
تاييد قرار مي گيردو به طور كلي به عوامل رواني و فردي توجه دارند در روانشناسي
براي اولين بار توسط زيگموند- فرويد در ائخر قرن نوزدهم اين موضوع (خودكشي) به دين
صورت تشريح شد به طور كلي نظريه هاي روانشناسي مربوط به خودكشي را مي توان به سه
گروه تقسيم كرد
دسته ي اول: گروهي از نظريه پردازان روانشناسي، عامل رفتار (فرد) را بيشتر مورد
توجه قرار مي دهند كه رفتار ادمي را نه عوامل بيروني بلكه عوامل دروني تعيين مي
كنند و از همين رو است كه بسياري از مردم در برابر مشكلات فردي و اجتماعي با صبوري
و مقاومت آنها را تحمل مي كنند و برخي ناتوان از تحمل آنها دست به خودكشي مي زنند
اين ديدگاه متعلق به نظريه پردازان روانكاوي است كه از جمله مي توان به فرويد،
ساليوان، لايتمن و كارل مينگز نام برد .
دسته ي دوم: گروهي از اين نظريه ها به محيط با وضعيت رفتار توجه دارند و معتقدند
كساني كه خودكشي مي كنند افراد بخصوصي نيستند بلكه انسانهايي هستند كه ذر محيط يا
وضعيت نابساماني قرار گرفته اند و هر كس در چنين وضعيتي قرار گيرد اين گونه رفتار
را از خود نشان خواهد داد.
از جمله انديشمندان اين دسته از نظريه پردازان روانشناسي كه نقطه ي مقابل ديدگاه
روانكاوي است، كلاراتامپسون مي باشد او بر خلاف فرويد معتقد است كه خودكشي وتجاوز
به ديگران مربوط به ناكامي هاي زندگي هستند و از روابط ميان اشخاص بر مي خيزد .
دسته ي سوم: گروهي ديگر از نظريه هاي روانشناسي هم به عامل رفتار (فرد) و هم به
وضعيت رفتار (محيط) توجه دارند و معتقدند كه نوع رفتار هر فرد حاصل كنش متقابل ميان
عامل رفتار و وضعيت رفتار است به اين صورت كژ رفتاري نه به صورت ناگهاني بلكه در
طول زمان و به تدريجي شكل مي گيرد اين نظريه ها بيشتر مربوط به ديدگاه روانشناسي
اجتماعي است كه در بررسي علل خودكشي، عوامل اجتماعي و رواني را در ارتباط با يكديگر
مورد توجه قرار مي دهند
از جمله نظريه پردازان اين دسته مي توان هورناي و تاليوان را نام برد. هورناي معتقد
است نااميدي، تحمل رنجهاي فراوان، از خود بيگانگي و تلاش براي حصول ايده ها در
زندگي از جمله عواملي هستند كه باعث خودكشي مي شوند و همچنين تاليوان خودكشي را
ناشي از كنش هاي متقابل كه مبني بر نفرت و انزجار باشد، مي داند. اما در اين ميان
دو ديدگاه اولي (روانكاوي (رفتاري))(روانشناختي( شناختي)) نظريات روانشناختي بيشتر
مطرح است.
نظريه هاي روان پزشكي خودكشي: از ديدگاه روان پزشكي خودكشي يك بيماري رواني است كه
ريشه ي آن را بايد در ساير بيماريهاي رواني جستوجو كرد. اختلالات رواني و شخصيتي
ارتباط مستقيم دارند. در عين حال كه خود كشي خود يكي از نشانه هاي اجتلالات رواني
است. مهمترين اختلالات رواني كه با خودكشي ارتباط بيشتري دارند به شرح زير است:
1-افسردگي 2- اضطراب 3-پرخاشگري 4- اختلالات سايكوتيك وساير اختلالات شخصيتي.
نظريه زيستي خودكشي: بر اساس اين نظريه بين خصوصيات زيستي و جسمي افراد-كه معمولا
ارثي است- و رفتارهاي آنها ارتباط نزديكي وجود دارد. از اين رو مي توان بر اساس
خصوصيات جسمي، ويژگيهاي رواني انسانها را تعيين كرد. با توجه به رابطه ي ساخت بدن
با شخصيت انسان، افراد را مي توان به گروههاي زير تقسيم كرد.
1-تيپ آندومروف: از بظر جسمي چاق واز نظر رواني-اجتماعي آرام و خوشگزران هستند.
2-تيپ مزومروف: از نظر جسمي عضلاني و از نظر ويژگيهاي رفتاري پرجاشگر، فعال،
نامختلط، ماجراجو، بي تفاوت نسبت به ديگران و پر سروصدا هستند.
3-تيپ اكتومروف: از نظر جسمي لاغر واز نظر خصوصيات رواني خودار، گوشه گير، تحريك
پذير، عصبي و حساس هستند
با توجه به اين تقسيم بندي افرادي كه از نوع اكتومروف هستند بيشتر از تيپهاي ديگر
در معرض آسيبهاي رواني از جمله خودكشي قرار مي گيرند
بي آنكه بخواهيم نوع شخصيت انسانها را تنها در چارچوب ويژگيهاي جسمي انان محدود
كنيم بايد بپزيريم كه وضعيت جسمي بر رفتارهاي انسان مؤثراست و اين تاثير بويژه در
سنين بحراني مانند نوجواني و سالمندي بيشتر ميشود از طرفي بررسيهاي ژنتيكي اخير
وجود ژن خودكشي و ژن افسردگي را در انسان مورد تاثير قرار داده است و اين نيز بر
نقش عوامل زيستي مي افزايد.
سن نيز به عنوان يك عامل زيستي با خودكشي در ارتباط است. تحقيقات نشان داده است كه
خودكشي در سنين كودكي كمتر صورت مي گيرد اما در دوره نوجواني به علت بحران بلوغ و
به سبب مشكلات مربوط به تحصيل ميان سالي به علت مشكلات زندگي و مسوليت فرزندان
بيشتر مي شود. بيشترين نرخ خودكشي در سنين 15تا35 سالگي است
عوامل مهم و موثر زيستي بر پدبده خودكشي را مي توان به شرح زير ارائه داد:
معلوليتهاي جسمي و ذهني، بيماريهاي مزمن جسمي، بيماريهاي درمان ناپذير، بيماريهاي
دوران سالمندي و بيماريهاي ارثي.
نظريه هاي روانشناسي، روان پزشكي وزيستي بر خلاف نظريه جامعه شناختي كه به عوامل
اجتماعي توجه دارد در علت يابي رفتارهاي انسان به عوامل رواني وفردي توجه دارند و
در مورد خودكشي اين عوامل رامؤثر مي دانند اما آنچه در تحقيقات مسلم شده است خودكشي
پديده اي است كه عوامل متعدد فردي، رواني و اجتماعي در شكل گيري آن نقش دارند از
اين رو براي دست يابي به علل خودكشي توجه به همه ي اين عوامل ضروري است.
چارچوب تئوري حاكم در تحقيق:
ازآنجا كه پديده خودكشي خود حاصل عوامل بسيار متعدد از جمله شرايط اجتماعي،
اقتصادي، رواني و جسماني و ... مي باشد و به طور كلي اينكه خودكشي يك پديده اجتماعي
است و از سوي ديگر ساير ديدگاهها به غير از جامعه شناسي بيشتر سعي بر تاكيد بر يك
جنبه داشته اند و از طرف ديگر تنها ديدگاه جامعه شناسي است كه سعي مي كند به تمام
عوامل در بستر ساخت جامعه توجه نمايد لذا در اين پژوهش سعي نموده ايم به علت جامع
تر بودن ديدگاه جامعه شناسي و تسلط بيشتري كه بر اين ديدگاه بالاخص تئوري دوركيم
داريم چارچوب نظري اين تحقيق را بر پايه نظريه دوركيم در ديدگاه جامعه شناسي قرار
مي دهيم.
و با در نظر گرفتن اين ديدگاه كه در آن بين همبستگي اجتماعي و خودكشي رابطه مستقيمي
برقرار مي سازد و روشي كه در پيش گرفته ايم به تجزيه وتحليل اين موضوع بپردازيم.
روش تحقيق:
بر مبناي تئوري هاي حاكم فرضيه هاي زير در اين پژوهش مورد آزمون قرار مي گيرند.
به نظر مي رسد كه ميزان ارتكاب به خودكشي ميان زنان بيشتراز مردان لست.
- به نظر مي رسد كه خودكشي در سنين جواني بيشتر از سنين نوجواني و پيري است.
به نظر ميرسد كه رايج ترين وسيله ي ارتكاب به خودكشي استفاده از مواد اشتغال
زا نظير نفت و... است.
به نطر مي رسد كه افراد ساكن رستاها بيشتر از افراد شهرنشين دست به خود كشي
مي زنند
به نظر مي رسد كه بين افزايش اختلافات خانوادگي و افزايش خودكشي رابطه وجود
دارد
به نظر مي رسد كه ميزان خودكشي در شهرستان مهران نسبت به ميزان متوسط استان
كمتر است
متغير هاي مستقل تحقيق شامل جنس، سن، وسيله ي خودكشي، محل سكونت، ميزان اختلافات
خانوادگي و ميزان خودكشي در شهرستان مهران مي باشند و متغيرهاي وابسته ميزان اقدام
به خودكشي و علل وعوامل اين پديده در شهرستان مهران مي باشد
جامعه ي آماري: جامعه ي آماري اين پژوهش كل جمعيت شهرستان مهران مي باشد كه آمار
مربوط به اين جمعيت را از بهزيستي اين شهرستان اخذ نموده ايم
تجزيه و تحليل اطلاعات: با توجه به اين كه عنوان پژوهش حاضر"بررسي علل و عوامل
مؤثر در پديده خودكشي طي دو سال 85و86 مي باشد لذا جمع فراواني اين دو سال را در
جدولها ارائه مي دهيم و با
فرضيه شماره 1: به نظر مي رسد ميزان ارتكاب به خودكشي در ميان زنان بيشتر از مردان
است.
بر طبق آمار جهاني زنان سه برابر بيشتر از مردان اقدام به خودكشي مي كنند. زنان با
توجه به مشكلات زيادي كه دارند و آسيب پذيري زنان كه آنها را بيش ازپيش در برابر
مشكلات ضعيف كرده و همچنين خشونت مردان نسبت به زنان و تجاوزهاي جنسي كه ممكن است
به بعضي از زنان بشود و در مواردي هم آگاهي نداشتن زنان نسبت به حقوق خود، در موقع
برخورد با مشكلات اقدام به خودكشي مي كنند. در برخي موارد آنها از خودكشي به عنوان
يك اعتراض استفاده مي كنند عليه مشكلاتي كه براي انها به وجود مي آيد.
آمار اقدام به خودكشي در ميان زنان در شهرستان مهران بيشتر است طبق جدول شماره1 از
تعداد 13 مورد اقدام به خودكشي در سالهاي 85 و86 هفت مورد آن يعني 54% مربوط به
زنان است كه نشان مي دهد آمار اقدام در ميان زنان بيشتر لست. در نتيجه فرضيه شماره1
مورد تاييد قرار مي گيرد.
جدول شماره 1 آمار مربوط به خودكشي با توجه به جنسيت
جنسيت تعداد درصد
زن 7 54
مرد 6 46
جمع 13 100
فرضيه شماره 2- به نظر مي رسد كه خودكشي در سنين جواني بيشتر از سنين نوجواني و
پيري است.
با آغاز سنين جواني انسان وارد مرحله جديد و متفاوتي از زندگي مي شود در آغاز جواني
بحران بلوغ مشكلات زيادي براي جوانان به وجود مي آورد جوان در اين سن بيشتر با محيط
اجتماعي رابطه پيدا مي كند و مي خواهند مستقل باشند در تصميمات زيادي كه بايد در
اين مرحله بگيرند اكثر خانواده ها در اين مورد دخالت مي كنند كه موجب اعتراض جوانان
ميشود. جوانان بايد در اين مرحله از مشاوره ديگران استفاده كنند اما بعضي از آنان
اين را يك مشكل مي دانند وممكن است براي رهايي از آن به گمراهي بروند. طبق آمار
معمولا سنين 15تا30 سالگي بالاترين ميزان شيوع خودكشي را دارند. در شهرستان مهران
از مجموع 13 مورد اقدام به خودكشي در سالهاي 85و86 يازده مورد يعني 84.5% آن در
سنين جواني بوده است. جدول شماره 2 اين آمار را نشان مي دهد. در نتيجه فرضيه شماره
2 مورد تاييد قرار مي گيرد.
جدول آمار خودكشي در شهرستان مهران طي سالهاي 85و86 با توجه به سن
افراد
سن تعداد درصد
10تا19 1 7/7
20تا29 11 5/84
30تا39 - -
40تا49 - -
50تا59 1 7/7
60به بالا - -
جمع 13 100
فرضيه شماره 3- به نظر مي رسد كه رايجترين وسيله براي ارتكاب به خودكشي استفاده از
مواد اشتغال زا نظير نفت و غيره است .
افرادي كه اقدام به خودكشي مي كنند از وسايل گوناگوني مي توانند استفاده كنند.
مثلا(نفت،قرص،تيغ،طناب،سم وكيسه ي پلاستيكي) استفاده از اين وسايل به عواملي بستگي
دارد اولين و مهمترين عامل در دسترس بودن وسيله است.
دومين عامل تقليد است به تقليد از افرادي كه قبلا خودكشي كرده اند. سومين عامل
ميزان تحصيلات ومحل سكونت است يعني هر چه ميزان تحصيلات فرد زياد باشد و در شهر
زندگي كند از وسايل بهداشتي نظير قرص بيشتر استفاده مي كند. در شهرستان مهران طبق
آمار جدول شماره 3 درطي سالهاي 85و86 درصد استفاده از نفت (30.7درصد) با درصد
استفاده از سم و مواد شيميايي برابر است اگر ميزان استفاده از قرص را-به دليل
مشابهت- با مواد شيميايي جمع ببنديم اين ميزان از درصد استفاده از نفت زيادتر مي
شود (46درصد). در نتيجه فرضيه شماره3 رد مي شود.
جدول شماره3 ميزان اقدام به خودكشي در شهرستان مهران با توجه به وسيله خودكشي
ذرسالهاي 85و86
وسيله خودكشي تعداد درصد
نفت 4 7/30
قرص 2 3/15
گلوله 3 07/30
طناب - -
سم و مواد شيميايي 4 7/30
جمع 13 100
فرضيه شماره 4: به نظر مي رسد كه افراد ساكن روستاها بيشتر از افراد شهرنشين دست به
خودكشي مي زنند.
افرادي كه در روستاها زندگي مي كنند معمولا از لحاظ اجتماعي نسبت به افراد شهرنشين
محدوديتهاي زيادي دارند. افراد ساكن روستاها بايد طبق موازين وآداب ورسوم خاص آن
جامعه زندگي كنند افرادي كه اين آداب و رسوم را زير پا بگذارند از طرف ديگر
روستاييان طرد مي شوند اين عمل موجب منزوي شدن آنها مي شود و اين تنهايي خود موجب
بيماريهاي رواني مي شود و افسردگي را در پي دارد در روستاها معمولا امكانات رفاهي و
تفريحي كم است و مردم اوقات فراغت خود را نمي توانند برنامه ريزي كنند كه موجب بي
حوصلگي و ديگر اختلالات مي شود.
در شهرستان مهران طبق آمار جدول شماره4 در طي دو سال 85و86 از تعداد13 مورد اقدام
به خودكشي 8 مورد يعني 5/61 درصد در روستاها بوده است و 4 مورد يعني 7/30 درصد در
بخشها و 1 مورد يعني 7/7 درصد در شهر بوده است. در نتيجه فرضيه شماره4 مورد تاييد
قرار مي گيرد.
جدول شماره4 ميزان اقدام به خودكشي در شهرستان مهران طي سالهاي 85و86 با توجه به
محل سكونت
محل سكونت تعداد درصد
شهر 1 7/7
روستا 8 5/61
بخش 4 7/30
جمع 13 100
فرضيه شماره5: به نظر مي رسد بين افزايش اختلافات خانوادگي وافزايش خودكشي رابطه
وجود دارد.
از جمله علل خودكشي كه شيوع زيادي دارد اختلافات خانوادگي است آمار نشان مي دهد از
بين علل خودكشي اختلافات خانوادگي تاثير بيشتري بر ميزان ارتكاب به خودكشي دارد در
هر جامعه كه ميزان اختلافات خانوادگي زياد است آمار خودكشي نيز بالاست. در شهرستان
مهران هم اين موضوع با توجه به آمار خودكشي مورد تاييد قرار مي گيرد در طي دو سال
85و86 در اين شهرستان از تعداد 13 مورد اقدام به خودكشي8 مورد آن يعني 5/61 درصد آن
به علت مشكلات خانوادگي بوده و 3 مورد يعني 07/23 درصد به علت مشكلات روحي و رواني
بوده است. جدول شماره5 اين آمار را
نشان مي دهد. با توجه به آمار جدول ونمودار شماره5 فرضيه شماره5 مورد تاييد قرار
مي گيرد
جدول شماره5 ميزان اقدام به خودكشي در شهرستان مهران طي سالهاي 85و86 با توجه
به علت خود كشي.
علت خودكشي تعداد درصد
اختلافات خانوادگي 8 5/61
مشكلات روحي و رواني 3 7/23
وضعيت اقتصادي - -
مشكلات تحصيلي - -
نا معلوم 2 3/15
جمع 13 100
فرضيه شماره6: به نظر مي رسد ميزان خودكشي در شهرستان مهران نسبت به ميزان متوسط
استان كمتر است.
در استان ايلام ميزان ارتكاب به خودكشي در حد بالايي است به طوري كه اين استان در
سال 83 رتبه ي اول از لحاظ ميزان اقدام به خودكشي را به خود اختصاص داده است. در
سال 85 در اين استان ازهر 100000 نفر 459 نفر و در سال 86 از هر 100000 نفر 587 نفر
اقدام به خودكشي كرده اند در حالي كه در شهرستان مهران از هر 10000 نفر 36/2 نفر
اقدام به خودكشي كرده اند كه ميزان پايين ودر حد طبيعي اين پديده را نشان مي دهد در
هر 100000 نفر در شهرستان مهران طي دو سال 85و86 6/23 نفر اقدام به خودكشي كرده اند
كه در مقايسه با متوسط سالهاي 85و86 استان ايلام كه در هر 100000 نفر
523نفر(ميانگين دوسال) اقدام به خودكشي كرده اند رقم پاييني است.
در نتيجه فرضيه شماره6 مورد تاييد قرار مي گيرد.
بحث و نتيجه گيري
از آمارهاي كه در اين تحقيق آمده است به اين نتيجه مي رسيم كه ميزان اقدام به
خودكشي در شهرستان مهران پايين است.
به طوري كه از هر 10000 نفر 36/2 نفر اقدام به خودكشي مي كنند يعني از هر 100000
نفر 6/23 نفر اقدام به خودكشي مي كنند كه رقمي پايين و در حد طبيعي است در مقايسه
با آمار كل استان كه از لحاز خودكشي جزء اولين استانها با ميزان بالاي خودكشي است و
از هر 100000 نفر در سال86 ، 578 نفر اقدام به خودكشي كرده اند ميزان پاييني را
نشان مي دهد.
اما چه عامل يا عواملي باعث مي شود كه ميزان خودكشي در شهرستان مهران در حد پايين
باشد در اين مورد مصاحبه ي را با آقاي شفيعي مدير محترم بهزيستي مهران داشتيم كه
سرح آن در اينجا آورده مي شود.
همانطور كه پديده خودكشي چند علتي است كم بودن آن را هم بايد معلول چندين علت دانست
اول از همه بايد اشاره اي داشته باشيم به عوامل آب وهوايي در شهرستان مهران. مهران
در منطقه ي گرم و خشك قرار دارد در بدن ساكنان مناطق گرم نشين
-از لحاظ روانشناسي – ژني به وجود مي آيد كه آنها را درمقابله با مشكلات مقاوم و
صبور مي سازد. هر چند از عوامل جنگ تحميلي نمي توان چشم پوشيد اما در بعضي موارد
اين عامل باعث اقدام نكردن به خودكشي شده است. مثلا به صورت جمعي در كنار هم بودن
در مناطق يا اردوگاهها
گفتيم كه با بيشتر بودن اختلافات خانوادگي ميزان خودكشي هم زياد مي شود اين مسئله
را با اشاره به زندگي خانوادگي يكي از ايلهاي ساكن مهران بررسي مي كنيم.
ظبق مشاهدات آقاي شفيعي، آداب غذا خوردن اين خانواده ها اينطور است كه وقتي سفره
راپهن مي كنند با وجود مهمان در آن خانه همه ي اعضاي خانواده بزرگ و كوچك، دختر و
پسر، سر سفره مي نشينند به اين صورت نه پسر خانواده احساس خودبزرگ بيني مي كند نه
دختر احساس حقارت. در مورد ازدواج اگر پسري بخواهد از دختري خواستگاري كند با كمك
خانواده كه دراكثر موارد بدون سخت گيري پا پيش مي گذارند از خانواده دختر خواستگاري
مي كنند كه با موافقت كردن آنها به خريد مي روند هر كدام از فاميل يك كالاي اساسي
براي زوج جوان مي خرند كه در مورد مخارج اوليه ي زندگي مشكلي نداشته باشند در اين
صورت اختلافات به حداقل مي رسند.
در مورد مشكلات روحي ورواني چون خانواده ها معمولا پر جمعيت اند يا به صورت گسترده
هستند اغلب اين مشكلات در خانواده حل مي شوند.
در مورد وضعيت اقتصادي با توجه به فرصتهاي زياد شغلي كه براي مردم بخصوص مردم كم
سواد ايجاد شد،مثلا با بازشدن گمرك مهران و همزمان تاسيس بسياري از دفاتر مربوط به
خدمات رساني به آن، كار كردن در بازارچه مرزي، تردد زائرين عتبات عاليات و
...مشكلات اقتصادي مردم در اين سالها به حداقل رسيده است كه موارد اقدام به خودكشي
به علت مشكلات اقتصادي به صفر رسيده است.
پس ميزان اقدام به خودكشي در شهرستان به علتهايي كه ذكر شد در مقايسه با كل استان
در حد پاييني است ومي توان گفت كه اين آمار در شهرستان مهران در حد طبيعي است
منابع و مآخذ:
* اسلامي سنب،علي،وزهرا بجنوردي،(1376)،بحران خودكشي،انتشارات فردوسي،چاپ اول
* محسني،منوچهر،(1366)،انحرافات اجتماعي(انگيزه و علل خودكشي)،انتشارات مروي،چاپ
اول
* تايلر،اس،(1376)،جامعه شناسي خودكشي،ترجمه(علي موسوي نژاد)،انتشارات اصفهان،چاپ
اول
* مورون،پيير،(1366)،خودكشي( پيدايش،علل،درمان)،ترجمه(سهند مازيار)،انتشارات رسام
* آرون،ريمون،(1372)،مرحله اساسي انديشه، ترجمه(باقر پرهام)،تهران،چاپ سهند
* استينگل،اريون،(1347)،خودكشي و قصد خودكشي،ترجمه(حيمد صاحب جمع)،تهران،انتشارات
اشرفي
* كوزر، لوئيس،(1366)، زندگي و انديشه بزرگان جامعه شناسي، ترجمه(محسن ثلاثي )،
تهران، چاپ دومwww.zibaweb.com
* بيرو، آلن، (1361)فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمه(باقر ساروخاني)،تهران، انتشارات
كيهان
* تيلور،استيو،(1361)،جامعه شناسي خودكشي، ترجمه(رسول رباني، ابراهيم انصاري،مجيد
كارشناس)، تهران، انتشارات آواي نور،چاپ اول
* طريقتي،شكراله،(1353)،خودكشي(سمپوزيو خودكشي)،تهران، انتشارات نور
* جليلي،بهروز،(1374)،خودكشي اورژانس ترين-اورژانس روانپزشكي اطفال،تهران،انتشارات
علوم پزشكي
* جزوه ي : خودكشي(بررسي آماري در جهان ،ايران،علل و عوامل اجتماعي و رواني)
،پزشكان بدون مرز سايت اينترنتي ويكي و پديا-آفتاب
*جزوه ي : بررسي علل و عوامل مؤثر بر افزايش نرخ خودكشي در استان
ايلام،(تابستان1372) نويسنده محسن تبريزي، استانداري ايلام (معاونت امور فرهنگي و
پيشگيري بهزيستي استان ايلام)
* جزوه ي : خودكشي و علل آن ،(1373)،(مخصوص مدرسين و كارشناسان دانشگاه علوم پزشكي
) معاونت امور فرهنگي و پيشگيري بهزيستي استان ايلام
* دانشجوی دکتری جامعه شناسی
**: کارشناس پژوهش در علوم اجتماعی
http://sociologyofiran.com/index.php?option=com_content&task=view&id=808&Itemid=44
لطفا از مطلب فوق با درج این لینک و منبع استفاده نمایید :حمید رضا ترکمندی ،
زیباوب www.zibaweb.com
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سایرمطالب مرتبط با روانشناسی و سلامت
_صفحه اصلی سایت زیبا وبwww.zibaweb.com