استرس،خطرات،مشکلات، خودکشی،اضطراب،روشهای غلبه بر اضطراب،روشهای درمان استرس و اضطراب،
www.zibaweb.com زیبا وب ، یک سایت مفید برای پسران و دختران ایرانی
چگونه بر استرس غلبه کنیم،روشهای درمان اضطراب چگونه است،شیوه های غلبه بر اقدام خودکشی،
کلمات کلیدی : مشکلات استرس ،ضررهای استرس ، خطرات استرس،ترس ، فشار های روانی محیط کار، علل خودکشی جوانان ، حل مشکلات،دختران و استرس ، ترس از اشتباه ، موفقیت،چرا استرس دارم ، درمان استرس ، دلایل خود کشی ، عوامل خود کشی ، خود کشی پسران
مشکلاتی که استرس برای ما به وجود می آورد
همه ما در معرض استرس قرار داریم و همچون بسیاری چیزهای دیگر، وراثت نقشی تعیین کننده در چگونگی برخورد با آن دارد. اغلب ما، هر روز تنشهایی اجتماعی، ارتباطی، اقتصادی، محیطی و ... داریم که باید از پسشان برآییم.
جالب است
بدانید که استرس، تعادل شیمیایی بدن را بر هم می زند. تلاش
برای چیرگی بر
استرس، منجر به تغییری شیمیایی در بدن می شود که بسته به شیوه بدن
برای مبارزه با
آن، شاید خیلی سریع اتفاق افتد یا سالها بطول انجامد. در کشاکش
افزایش وزن یا
کاهش چربی، استرس، عاملی اساسی و نیازمند به توجه است. برای رسیدن به
حداکثر تناسب،
شناخت چگونگی برخورد با استرس، اهمیت زیادی دارد.
پاسخهای کوتاه
مدت بدن، وابستگی زیادی به هورمون آدرنالین و غده های
فوق کلیوی
دارند. این غدد تولید کننده هورمون، روی کلیه ها قرار دارند.
مطالعات
گوناگون نشان داده اند که نوشیدن آب، یک روش خوب چیرگی بر
استرس است.
دلیل آن هم شاید ارتباط تولید این هورمونها با فعالیت کلیه ها باشد.
اگر ناگهان کسی
از پشت در،
جلویتان بپرد و بترسید، مقادیر زیادی آدرنالین در جریان خونتان ترشح می
شود. همه ما
این وضعیت را بارها تجربه کرده ایم. تاثیر آدرنالین کوتاه مدت است و
عملکرد
سروتونین
(serotonin)،
هیجان ایجاد شده را به آرامی فرو می نشاند.
برخی افراد،
تلاش می کنند
که آدرنالین خونشان در حداکثر میزان حفظ شود که متاسفانه منجر به
افزایش مقدار
سروتونین خون و در نتیجه عوارضی گوناگون، از اختلالات خواب گرفته تا
افسردگی حاد می
شود.
●
افزایش میزان کورتیزول
بدن برای واکنش
بلند مدت به استرس، هورمونی بنام
کورتیزول را
بکار می برد. این هورمون، بسیار کمتر از آدرنالین ترشح می شود و با
سرعتی بسیار
کمتر وارد جریان خون می شود. هنگام حضور کورتیزول در بدن، متابولیسم
(سوخت و ساز)
کاهش می یابد و رفع تاثیرات گوناگون آن شاید ماهها یا حتی سالها بطول
انجامد.
کورتیزول
ارتباطی نزدیک با ذخیره چربی در شکم دارد که باعث بیماری
قلبی، سرطان و
سایر عوارض زیانبار جدی است. زندگی، روز به روز دشوارتر و پرتنشتر می
شود. در نتیجه
بدنهایمان هم کورتیزول بیشتری تولید می کنند. مردم غذاهای نشاسته ای
و فرآوری شده
بیشتری می خورند. به همین دلیل هم روز به روز چاقتر می شوند.
ممکن است میزان
کورتیزول زیاد باشد ولی چربی زیادی در شکم ذخیره
نشود. پس از
چند سال، چربی در دیواره داخلی سرخرگها رسوب می کند و موجب عوارض
سرخرگهای کرونر
(سرخرگهای خون رسان قلب) می شود. در برخی افراد، مقدار زیاد
کورتیزول با
سندرم خستگی مزمن و فایبرومایالجیا
(fibromyalgia)
ارتباط دارد. اغلب
مبتلایان به
فایبرومایالجیا نسبت به مبتلایان به بیماری مزمن انسدادی ریوی
(COPD) یا
آرتریت روماتویید، درد بیشتری می کشند.
●
فایبرومایالجیا
فایبرومایالجیا
یک سندرم (مجموعه ای از علائم و نشانه ها)
ناتوان کننده
مزمن است که با درد پراکنده، خستگی و بسیاری از علائم دیگر مشخص می
شود. این
سندرم، مسری نیست و مطالعات اخیر نشان داده اند که مبتلایان به
فایبرومایالجیا، زمینه ارثی دارند.
●
استرس در خواب
ما حتی در خواب
هم دچار استرس می شویم که باعث اختلال کارایی در
روز بعد می
شود. چند ساعت پیش از بیداری، بخشی بسیار کوچک از مغز به نام
هیپوتالاموس که
در مخ قرار دارد، پیامی ارسال می کند که باعث تحریک غده های فوق
کلیوی می شود.
پس از بیداری هم، میزان کورتیزول افزایش می یابد.
اکثر حملات و
سکته های قلبی بین ساعتهای
۶
و ۸
صبح رخ می دهند و
معمولا با
افزایش سطح کورتیزول ارتباط دارند. واضح است که تحت کنترل نگه داشتن
کورتیزول برای
حفظ سلامتی، اهمیتی فوق العاده دارد.
معمولا سنجش
مقدار کورتیزول از طریق بزاق انجام می شود. چند ساعت پس
از بیدار شدن،
میزان آن به حداکثر می رسد اما طی ساعتهای بعدی در طول روز، کاهش می
یابد.
امیدواریم که این وضعیت، پاسخ پرسش قدیمی بهترین ساعت انجام تمرینهای هوازی
را بدهد. به
این ترتیب، صبح هنگام که میزان کورتیزول زیاد است و بهترین شانس کاهش
آنرا دارید،
بهترین وقت این گونه تمرینها است.
اگر استراحت یا
خواب کافی در
چرخه های
۹۰
دقیقه ای (یعنی خوابی به مدت
۳،
۴.۵،
۶،
۷.۵
یا ۹
ساعت) نداشته باشید،
مقدار کورتیزول
بدنتان در طول روز افزایش می یابد. بدین ترتیب، کاهش چربی، دشوار یا
غیرممکن می شود.
●
کنترل استرس
برخی روشهای
مشخص کنترل استرس در زندگی روزمره، به ساده زیستی
ارتباط پیدا می
کنند. شلوغ کردن برنامه روزانه، روشی مطمئن برای دشوارتر کردن زندگی
است. استرس
همیشگی، به سیستم ایمنی آسیب می زند و نهایتا به مرگ سلولی می انجامد.
تردیدی نیست که
برخی افراد، خیلی بهتر از دیگران از پس استرس برمی
آیند. همه ما
افرادی را دیده ایم که گرفتاریهای فوق العاده زیادی دارند و با
اینحال، فراتر
از محدودیتهای عادی کار می کنند. چنین افرادی شاید مکانیسمی
خود-دفاعی
داشته باشند که به فروکش سریع استرسشان کمک می کند. هر بار که به باشگاه
می روید و
بمدتی کمتر از ۶۰
دقیقه ورزش می کنید، در چنین وضعیتی قرار می گیرید.
تمرین بیش از
۶۰
دقیقه، به افزایش مقدار کورتیزول می انجامد.
ظاهرا سفر
تفریحی، آمیزش جنسی، تمرین، خواب یا هر کاری که به تمدد
اعصاب و ایجاد
احساس خوشایند کمک کند، به کاهش مقدار کورتیزول منجر می شود.
اگر بدن
کورتیزول کافی هم نداشته باشد، شاید انواع دیگری از مشکلات
بروز کنند.
نجات یافتگان از کشتارهای همگانی، قربانیان تجاوز جنسی یا مبتلایان به
سندرم استرس پس
از آسیب، معمولا میزان کورتیزول فوق العاده پایینی دارند.
شاید فکر کنید
که چنین افرادی وضع خوبی دارند اما هر چیزی در بدن
انسان باید در
وضعیت تعادل باشد. میزان متعادل سروتونین و کورتیزول، حداکثر سلامت
جسمی و طول عمر
را برای فرد به ارمغان می آورد.
●
سروتونین
دانشمندان بر
این باورند که سروتونین بعنوان ناقل عصبی، در جلوگیری از
عصبانیت،
خشونت، دمای بدن، حالت روحی، خواب، تهوع، تمایل جنسی و اشتهاء، نقشی مهم
در سیستم عصبی
مرکزی بازی می کند.
علاوه بر این،
سروتونین یک ناقل ثانوی پیام هم هست. سروتونین به
مقدار زیاد در
دستگاه گوارش انسان دیده می شود (حدود
۹۰%)
و محل اصلی ذخیره آن
هم
در پلاکتهای
خون است.
در
ادامه، بهترین
و ساده ترین روشهای مبارزه با استرس، فهرست می شوند:
▪
برنامه روزتان را
مطالعه نمایید و اگر روز پراسترسی پیش رو دارید، هرآنچه به کاهش
استرس کمک می
کند، در برنامه وارد کنید.
▪
زندگیتان را ساده کنید.
▪
معنویتر شوید – من
مسیحی هستم(منظور نویسنده خارجی مطلب است)، اما نزدیکی به هر
معبودی که می
پرستید، به کاهش استرس کمک می کند.
▪
خوراکیهای سالم بخورید
و از تحت فشار قرار دادن بدنتان بپرهیزید. خوراکیهای خام،
فرآوری نشده یا
رنگارنگ، همگی باعث کاهش استرس می شوند.
▪
برای خود و آنهایی که
دوستشان دارید وقت بگذارید.
▪
هنگام کار، وقفه هایی
برای استراحت نگه دارید. یاد بگیرید که زندگی و وقتتان را
متعادل کنید.
کار همیشگی، راهی سریع برای بیمار شدن است.
▪
سازماندهی کنید. دور
خود چرخیدن، به کاهش بهروری می انجامد. بهروری، مستلزم
سازماندهی است.
▪
به کارهای دلخواهتان
بپردازید. گرفتاری در رابطه ای نادرست، بن بست شغلی یا وضعیتی
مشابه، به
افزایش میزان استرس منجر می شود.
▪
از افراد متخصص کمک
بگیرید! یک مشاور خوب، با پیشنهادهای ماهرانه، به شما در
موقعیتهای موجد
استرس کمک می کند.
▪
زندگی را راحت بگیرید.
خیلی جدی گرفتن دنیا و سعی در کسب حداکثر بهره مادی از هر
لحظه از زندگی،
ضرورتی ندارد.
●
مجموعه مکملهای کاهنده
استرس
▪ برای آقایان:
ـ ویتامین
C
ـ اکینیسیا
(سرخارگل)
ـ روغن علف خر
(نوعی پامچال)
ـ قرص زنجبیل
ـ قرص روی
ـ
ویتامین
B
▪ برای خانمها:
ـ ویتامین
C
ـ ویتامین
B
ـ اکینیسیا
(سرخارگل)
ـ روغن علف خر
(نوعی پامچال)
ـ قرص زنجبیل
ـ قرص روی
ـ
کهاش سیاه
(نوعی گیاه دارویی بومی آمریکای شمالی)
ـ منیزیم
ـ آهن
ـ
کلسیم
▪ برای افراد
بالای چهل سال:
ـ ویتامین
C
ـ اکینیسیا
(سرخارگل)
ـ روغن علف خر
(نوعی پامچال)
ـ قرص زنجبیل
ـ قرص روی
ـ ویتامین
B
ـ منیزیم
ـ پتاسیم
ـ انواع امگا
۳
آب کافی بنوشید
و سعی کنید تا حد
امکان روزی
۹۰
دقیقه بیشتر بخوابید. از خوردن هر خوراکی تهیه شده با آرد سفید، نمک
سفید و شکر
سفید بپرهیزید.
●
خواب و ملاتونین
خواب، یک مشکل
شایع است ولی با چند کار ساده می توانید خواب
شبانه بهتری
داشته باشید. برخی محصولات بدون نیاز به نسخه داروخانه ها، بر اساس
ترکیبات
شیمیایی تولیدی و مصرفی خود بدن در هنگام خواب ساخته شده اند.
ملاتونین
(۵-متوکسی-ان-استیل
تریپتامین)، یکی از هورمونهای خواب طبیعی بدن است و مقدار مصرف
۲
تا
۴
میلی گرم در روز برای اغلب مردم موثر است. اگر مشکل خواب دارید، این ماده
شیمیایی بسیار
قوی را هم در نظر داشته باشید. مقدار
۲
میلی گرم در روز بهترین
کارایی را دارد.
اگر مشکل خواب
دارید، نیم ساعت پیش از خواب،
۲
میلی گرم مصرف
نمایید. در
صورتی که مشکلتان پس از چند روز برطرف نشد، روزانه یک میلی گرم دیگر
اضافه کنید.
بیش از ۴
میلی گرم در روز مصرف نکنید و حتما با پزشکتان درباره
واکنشهای
احتمالی مشورت نمایید.
طبق تحقیقات
انجام شده در دانشگاه ام آی تی
(انستیتو
تکنولوژی ماساچوست)، قرصهای ملاتونینی که بعنوان مکمل فروخته می شوند،
حاوی سه تا ده
برابر مقدار مورد نیاز جهت افزایش عادی میزان ملاتونین فیزیولوژیک
خون برای خواب
شبانه هستند. برخی مطالعات، حاکی از تاثیر مقدار مصرف روزانه
۵
میلی
گرم و عدم
تاثیر روزانه ۲۰
میلی گرم ملاتونین بوده اند.
اگر از این
هورمون،
نتیجه ای
عایدتان نشد، مصرف را دو روز قطع کنید و سپس بمدت پنج روز، مقدار روزانه
۵
میلی گرم را
امتحان کنید. چنانچه باز هم موفق نشدید، با یک پزشک اعصاب متخصص در
زمینه اختلالات
خواب مشورت کنید.
اگر برای خواب
ماندن هم مشکل دارید، توجه
داشته باشید که
مکمل ملاتونین با تاثیر دراز مدت هم وجود دارد. این نوع ملاتونین،
شما را در به
خواب رفتن و خواب ماندن کمک می کند. ملاتونین، اعتیاد آور نیست و
نیازی به مصرف
مداوم ندارد.
تحقیقات نشان
داده اند که ملاتونین برای عوارض
افسردگی،
سردردهای مزمن، اختلال بیش فعالی کاستی توجه
(ADHD)،
یادگیری، حافظه،
آلزایمر، در
خود ماندگی و سایر اختلالات خواب هم سودمند است. این هورمون، سیستم
ایمنی را تقویت
و به درمان برخی انواع فایبرومایالجیا کمک می کند.
●
فایبرومایالجیا
نشانه های ویژه
فایبرومایالجیا، درد مزمن و پراکنده، حساسیت به
لمس ملایم و
همچنین درد ملایم تا شدید هستند.
مبتلایان، شاید
حساسیت شدید پوست
(معروف به
الودینیا)، خارش (اغلب بصورت سوزن سوزن شدن)، درد بافت عضلانی، گرفتگی
طولانی مدت
عضلانی، ضعف دستها و پاها و درد اعصاب را هم تجربه کنند. اختلالات مزمن
خواب، از جمله
علائم مشخصه فایبرومایالجیا هستند.
تاثیر ملاتونین
در قطع
اختلالات ساعت
درونی بدن مشاهده شده است. پس از سفرهای بلند مدت هوایی که باعث به
هم خوردن ساعت
خواب می شوند، این مکمل، روند عادت به شرایط جدید را تسریع می کند.
مصرف بیش از حد
ملاتونین، موجب نوسان در سایر هورمونها، کج خلقی، افزایش
اختلالات خواب،
کابوس و کاهش حجم خون ورودی به مغز می شود.
این هورمون، بر
غده
صنوبری مغز
تاثیر دارد و از طریق کلیه تصفیه می شود. ملاتونین را پیش از و در هنگام
رانندگی مصرف
ننمایید
نویسنده: دکتر دیوید راین
مترجم: د. کسری
http://tansaz.blogfa.com
http://mohsenazizi.blogfa.com/post-2242.aspx
*************************************
روانشناسی سلامت
روان ما نيز همچون جسم ما نياز به مراقبت و نگهداري دارد.
مقاله زیر توسط سرکار خانم "عادله صمیمی" ارسل شده است
- بهداشت روان (سلامت روان) يعني حال خوب، فكر و رفتار خوب.
- براي اينكه بدانيم حالمان چهطور است، بايد بدانيم چه احساسي داريم، با شناخت احساساتمان ميتوانيم به بهداشت رواني خود كمك كنيم.
- انسانها احساسات مختلفي دارند بعضي از اين احساسات خوشايند و بعضي از آنها ناخوشايند هستند.
- احساساتي كه ما از آنها لذت ميبريم مانند شادي، موفقيت، محبت، اميدواري و ... احساسات خوشايند هستند.
- احساساتي كه ما از آنها لذت نميبريم مانند عصبانيت، حقارت، ترس، شكست و ... احساسات ناخوشايند هستند.
- براي داشتن روان سالم (سلامت روان) بايستي سعي كنيم احساسات خوشايند بيشتري را تجربه كنيم و با احساسات ناخوشايند، به شيوهاي درست برخورد كنيم.
- انسانها با يكديگر متفاوت هستند بنابراين چيزهايي كه در يك نفر احساس خوشايند ايجاد ميكند ممكن است در ديگري احساس خوشايند ايجاد نكند. ولي چيزهايي هست كه در بيشتر انسانها احساس خوشايند يا ناخوشايند ايجاد ميكنند.
- دوستي، موفقيت، حل يك مشكل، بازي، فيلم جالب، موسيقي دلپذير و ... چيزهايي هستند كه در اكثر انسانها احساس خوشايند ايجاد ميكنند.
- خشم، حقارت، بياحترامي، شكست و ... چيزهايي هستند كه در اكثر انسانها احساس ناخوشايند ايجاد ميكنند.
ارزشمند بودن
- يكي از احساسات بسيار خوشايند "احساس ارزشمند بودن" است.
- انسانها گوناگون هستند هيچ فردي كاملاً شبيه يك فرد ديگر نيست، خصوصيات، احساسات، افكار و تواناييها و استعدادهاي هر شخصي با ديگران متفاوت است.
- هر يك از ما انسانها ميتوانيم عضو مفيد و با ارزشي بري جامعه باشيم. فقط كافي است خودمان را بهتر بشناسيم، خودمان را بپذيريم و از تواناييهايمان به خوبي استفاده كنيم درست مثل اعضاي بدن كه با هم متفاوتند و وظايف مخصوصي دارند و در عين حال همه آنها مفيد، با ارزش و لازم هستند.
- گاهي ممكن است به خود بگوييم "من هيچ ارزشي ندارم" احساس بيارزشي يكي از احساسات ناخوشايند است كه اگر اين احساس مدت طولاني ايجاد شود، سلامت روان به خطر ميافتد.
- با شناخت خصوصيات، تواناييها و استعدادهاي خود به نكات بارزش خود پي ميبريم.
- همه ما زيباييها و نكات ارزشمند و استعدادهايي داريم كه بايد آنها را كشف كنيم تا از وجود خودمان راضي باشيم. به وجود خودمان افتخار كنيم، به اين ترتيب احساسي خوشايند خواهيم داشت
دوستي
- انسانهايي كه با ديگران دوست ميشوند ميتوانند دوستيهاي خوبي داشته باشند و از نظر رواني سالمتر و شادابتر هستند.
- براي اينكه دوستيهاي خوبي داشته باشيم، ابتدا بايد خودمان دوست خوبي باشيم.
دوست خوب براي شادي ما بسيار با اهميت است. وقتي ما ساعات خوبي را با دوستانمان ميگذرانيم احساس بسيار شاد و خوبي داريم.
اگرچه گذراندن ساعات خوب با دوستان بسيار لذتبخش است، ولي هميشه بايد مراقب باشيم كه شاديهاي ما باعث ناراحتي ديگران نشود، يا به انسانهاي ديگر و گاه به حيوانات آسيب نرساند (مسخره كردن ديگران و با آزار رساندن به حيوانات)، يا حتي گاهي اوقات شاديهاي زودگذري وجود دارند كه بعد از آن ناراحتي پيش ميآيد يعني عاقبت خوبي ندارد (ممكن است از قدم زدن در يك روز باراني و سرد لذت ببريم ولي بعد به سرماخوردگي سختي مبتلا شويم)، پس عاقلانه نيست آدم هر كار لذتبخشي را انجام دهد و به مشكلات بعدي آن فكر نكند.
دوستي بهترين هديهاي است كه ما ميتوانيم به خودمان هديه كنيم
راهنماي دوستيهاي خوب:
1- به همديگر احترام بگذاريم.
2- حرفها و درددل يكديگر را گوش كنيم.
3- نسبت به هم مهربان باشيم.
4- نسبت به هم وفادار باشيم.
5- در كارهاي خوب همديگر را تشويق كنيم.
6- زمان شادي و زمان ناراحتي در كنار يكديگر باشيم.
7- براي يكديگر وقت بگذاريم.
8- نكات مثبت يكديگر را بشناسيم و يكديگر را تحسين كنيم.
9- راز دار باشيم.
10- به همديگر اعتماد كنيم.
11- به فكر يكديگر باشيم.
12- همديگر را ببخشيم.
13- به يكديگر توجه داشته باشيم.
14- در حل مشكلات به هم كمك كنيم.
15- چيزهاي جديدي به هم ياد دهيم.
فكر كردن
براي اينكه بتوانيم خوب زندگي كنيم و از جسم و روان خود خوب مراقبت كنيم لازم است "فكر كردن" را به خوبي به ياد داشته باشيم. بايد بتوانيم از نيروي فكر خود استفاده كنيم و براي خود يك زندگي سالم و شاد بسازيم.
هر فردي در زندگي با مسايلي روبهرو ميشود كه آنها را نميشناسد و يا با مشكلاتي روبهرو ميشود ولي راه حل آنها را نميداند، اما اگر از سن كم ياد بگيرد خوب فكر كند ميتواند مشكلات و مسايل خود را خوب حل كند، تا وقتي بزرگتر شد كمتر اشتباه كند، موضوع مهم اين است كه ياد بگيريم چگونه مشكلاتمان را حل كنيم و براي اين كه مسأله و مشكل را حل كنيم بايد خوب فكر كنيم.
رمز موفقيت و خوشحالي در فكر كردن است زيرا اگر قبل از گفتن هر حرفي و انجام هر كاري خوب فكر كنيم در كارهايمان كمتر اشتباه ميكنيم و موفقتر و خوشحالتر ميشويم.
در مورد راه حل مسايل و مشكلات راهحلهاي خوب زيادي وجود دارند كه ما را به موفقيت ميرساند و همين طور راهحلهاي نادرست زيادي كه باعث ميشود مشكلات و ناراحتي ما بيشتر شود، هر قدر بتوانيم راه حلهاي بيشتري پيدا كنيم موفق تريم، براي اينكه راهحلهاي زيادي به دست بياوريم بايد خوب فكر كنيم. براي پيدا كردن راهحلهاي يك مشكل ميتوانيم با دوستان مشورت كنيم.
احساس خشم
احساس خشم يك احساس طبيعي است در زندگي گاهي اتفاقاتي پيش ميآيد كه خشمگين ميشويم، كسي از خشمگين شدن لذت نميبرد زيرا احساس خوشايندي نيست. هنگام عصبانيت و خشم گاهي اوقات ضربات قلب تند ميشود، دستها عرق ميكند، تنفس تندتر ميشود گاهي صورت برافروخته و قرمز ميشود و ماهيچههاي بدن (مثل گردن، قفسه سينه، ...) منقبض ميشود. در چنين مواقعي آدمها احساس ميكنند فكرشان كار نميكند و رفتارشان تحت كنترل خودشان نيست.
اگر چه خشم و عصبانيت احساسهاي طبيعي هستند ولي گاهي خطرناك ميشوند، چون بعضي آدمها نميدانند چگونه خشم خود را كنترل كنند. آنها وقتي خشمگين ميشوند به راحتي عصبانيت خود را بيرون ميريزند و ديگران را بسيار ناراحت ميكنند، حتي خود اين افراد هم گاهي پس از آرام شدن، از رفتار خود پشيمان ميشوند.
كساني كه ياد ميگيرند چهطور خشم خود را كنترل كنند و رفتار مناسب نشان دهند سلامت رواني بهتري خواهند داشت ولي كساني كه بيش از حد عصباني ميشوند يا براي هر چيز كوچكي عصباني ميشوند و عصبانيت خود را سر ديگران خالي ميكنند كمكم سلامت رواني خود را از دست ميدهند. منظور از كنترل عصبانيت اين نيست كه عصبانيت خود را فراموش كنيم يا عصبانيت خود را پنهان كنيم. چون اين كار نيز خطراتي دارد. منظور اين است كه عصبانيت خود را درك كنيم و با مشكلي كه ما را عصباني كرده به شيوه درست برخود كنيم.
اولين گام براي اينكه بتوانيم خشم خود را كنترل كنيم اين است كه خودمان آگاه باشيم كه در آن زمان عصباني هستيم، يعني بتوانيم به خودمان بگوييم كه "من الان عصباني هستم" و آن را بيان كنيم.
دومين گام اين است كه خودمان را آرام كنيم.
براي آرام كردن خود كارهاي زيادي است كه ميتوانيم انجام دهيم.
براي مثال:
1- نفس عميقي بكشيم و از 1 تا 5 بشماريم.
2- با خود صحبت كنيم و خود را به آرامش دعوت كنيم، بگوييم "آرام باش تو الان عصباني هستي"
3- يك ليوان آب سرد بخوريم.
4- از محلي كه اتفاق عصباني كننده در آنجا پيش آمده دور شويم، يا از فردي كه ما را عصباني كرده دوري كنيم.
5- ورزش كنيم (فعاليت بدني)، ورزش شديدترين عصبانيتها را آرام ميكند.
6- با دوستي درباره موضوعي كه ما را عصباني كرده درددل كنيم.
7- كارهايي انجام دهيم كه به ما احساس خوبي ميدهد و از انجام آنها
* به ياد داشته باشيم كه:
هنگام عصبانيت با حرفها و كارهاي نادرست، ديگران را ناراحت نكنيم.
قبلاً ذكر شد كه يكي از علائم خشم و عصبانيت انقباض ماهيچههاست، براي اينكه بتوانيم بهتر درك كنيم كه وقتي ماهيچههاي بدن ما منقبض است چه احساس ناخوشايندي داريم و وقتي ماهيچههاي بدن ما شل و راحت است چه احساس خوشآيندي پيدا ميكنيم، ميتوان فعاليتي انجام داد كه به اين فعاليت تمرين آرامسازي هم ميگويند.
براي مثال:
شانههاي خود را تا جايي كه ميتوانيم بالا ببريم و در همان وضعيت نگه داريم و تا 5 بشماريم، سپس شانههاي خود را رها كنيم، اين تمرين، باعث رها شدن ماهيچههاي سر، شانه و گردن ميشود.
و يا دستهاي خود را صاف نگه داشته و مشت خود را گره كنيم و تا 5 بشماريم سپس مشت خود را به آرامي رها كنيم و با حركت دادن انگشتان دست خود را شل كنيم، تمرين را دوباره تكرار كنيم و در حين انجام آن به احساس خود در هر دو موقعيت توجه كنيم، هنگام رها شدن ماهيچهها مطمئناً احساس بهتري خواهيم داشت.
بنابراين اولين گام به هنگام خشم و عصبانيت آگاه شدن از آن و بيان عصبانيت است، گام دوم آرام كردن خود و گام سوم فكر كردن است.
پس از آرام شدن بايد فكر كنيم و به سؤالاتي از قبيل سؤالات زير پاسخ دهيد:
- از چه چيزي عصباني هستم يا چه چيز موجب عصبانيت من شده است؟
- آيا عصبانيت من بجاست يا نابجا؟
- اگر عصبانيت من بجاست بهترين راه بيان آن چيست؟
گاهي اوقات انتظارات نابجاي ما باعث عصبانيت نابجا ميشود و در اين مواقع بهتر است ما انتظارات خود را اصلاح كنيم و از ديگران انتظارات بيهوده نداشته باشيم.
يكي از بهترين راههاي برخورد با عصبانيت اين است كه پس از آرام كردن خود، درباره موضوعي كه ما را عصباني كرده با فرد مقابل صحبت كنيم، به ياد داشته باشيم كه اين صحبتها بايد آرام و مؤدبانه باشد، هيچوقت نبايد فرد مقابل را سرزنش كنيم و يا به او حرفهاي نامربوط بزنيم بهتر است سعي كنيم موضوعي كه باعث عصبانيت ما شده را با لحن آرام بيان كنيم و منتظر پاسخ او باشيم در نظر داشته باشيم كه بعضي مواقع ما با كارهاي اشتباه خود موجب عصبانيت يكديگر ميشويم و اگر رفتارهاي نادرست خود را اصلاح كنيم ميتوانيم دوستيهاي بهتري داشته باشيم.
http://mohsenazizi.blogfa.com/post-2247.aspx
**********************************
آنهایی که از خودشان راضی نیستند ،احساس رضایت از خود ...
آيا شما هم فرد کمال گرايی هستيد؟؟؟
آيا شما هم هموار فکر می کنيد آن کسی که می خواهيم باشيد نيستيد؟
آيا احساس مي كنيم كارهايي كه به اتمام رسانده ايم به اندازه كافي خوب نيستند؟
آيا نوشتن مقالات و طرحها را با اهداف انجام دقيق آنها به تعويق مي اندازيم ؟
آيا احساس مي كنيم كارها را بايد صد در صد درست انجام دهيم و در غير اين صورت فردي متوسط و يا حتي بازنده هستيم؟
اگر چنين باشد در آن صورت ما به جاي حركت در مسير موفقيت سعي در كامل بودن داريم.
كمال گرايي:
به افكار و رفتار هاي خود تخريب گرانه اي اشاره مي كند كه هدف آنها رسیدن به اهداف به شدت افراطي و غير واقع گرايانه است. در جامعه امروزي به اشتباه كمال گرايي چيزي مطلوب و حتي لازم براي موفقيت در نظر گرفته مي شود.
به هرحال مطالعات اخير نشان مي دهند نگرش كمال گرايانه موجب اخلال در موفقيت مي شود. آرزوي كامل بودن ، هم احساس رضايت از خودمان را از ما مي گيرد و هم ما را به اندازه ساير مردم ( كساني كه اهداف واقع گرايانه دارند ) ، در معرض ناكامي قرار مي دهد.
علل كمال گرايي
اگر ما فردي كمال گرا باشيم ،احتمالا در كودكي ياد گرفته ايم ديگران با توجه به ميزان كارآييمان در انجام كارها به ما بها مي دهند در نتيجه آموخته ايم در صورتي ارزشمنديم كه مورد قبول ديگران واقع شويم ( فقط بر پايه ميزان پذيرش ديگران به خود بها مي دهيم ) ، بنا بر اين عزت نفس ما ، بر اساس معيارهاي خارجي پايه ريزي شده است . اين امر مي تواند ما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات ديگران ، آسيب پذير و به شدت حساس سازد. در نتيجه تلاش براي حمايت از خودمان و رهايي از اينگونه انتقادات ، سبب مي گردد كامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانيم . بعضي از احساسات ، افكار و باورهاي منفي ذيل ،احتمالا با كمال گرايي مرتبط هستند:
ترس از بازنده بودن:
افراد كمال گرا ،غالبا شكست در رسيدن به هدف هايشان را با از دست دادن ارزش و بهاي شخصي مساوي مي دانند.
ترس از اشتباه كردن :
افراد كمال گرا ،غالبا اشتباه را مساوي با شكست مي دانند . موضع آنها در زندگي ،حول و حوش اجتناب از اشتباه است . كمال گراها فرصت هاي يادگيري و ارتقاء را از دست مي دهند.
ترس از نارضايتي :
افراد كمال گرا ، در صورتي كه ديگران شاهد نقايص يا معايب كارشان باشند ، غالبا به دليل ترس از عدم پذيرش از سوي آنان ، دچار وحشت مي گردند. تلاش براي كامل بودن در واقع روشي جهت حمايت گرفتن از ديگران به جاي انتقاد ، طرد شدن يا نارضايتي مي باشد.
همه يا هيچ پنداري :
افراد کمال گرا، بندرت بر اين باورند كه در صورت به پايان رسانيدن يك كار بطور متوسط ، هنوز با ارزش هستند. افراد كمال گرا در ديدن دورنماي موقعيت ها دچار مشكل هستند. براي مثال ، دانش آموزي كه هميشه نمره (A) داشته ، در صورت گرفتن نمره ( B ) بر اين باور است كه - كه من يك بازنده كامل هستم-
تاكيد بسيار بر روي بايدها :
زندگي كمال گرا غالبا بر اساس ليست پايان ناپذيري از بايدها بنا شده است كه با قوانين خشكي براي هدايت زندگي آنها به خدمت گرفته مي شود . افراد كمال گرا با داشتن چنين تاكيدهايي بر روي بايد ها بندرت بر روي خواسته ها و آرزوهاي خود حساب مي كنند.
اعتقاد داشتن به اين امر كه ديگران به آساني به موفقيت مي رسند:
افراد كمال گرا مشاهدات خود را به گونه اي جمع آوري مي كنند كه بگويند افراد ديگر با كمترين تلاش ، خطاهاي كم ، استرس هاي عاطفي كمتر و بالاترين اعتماد به نفس به موفقيت دست مي يابند . در عين حال افراد كمال گرا كوششهاي خود را پايان نا پذير و ناكافي تلقي مي كنند.
شما چطور ؟
http://www.hamdardi.com/fa_default.asp?
*******************************************
فشارهاي رواني ناشي از كار يا محیط كار
معمولا ديدگاه عمومي درباره فشارهاي رواني ناشي از كار يا محل كار، چنين است:
باورهاي غلطي كه درباره تنشهاي عصبي يا استرس وجود دارد اغلب مي تواند حتي شرايط
كاري را بدتر كند.
• دوستم سركار خيلي عصبي و تحت فشاره، البته اين روزها چنين حالتي طبيعيه!"
• در حقيقت، اگر اين دوست عصبي نباشد، ممكن است چنين برداشت شود كه وجود او براي
شركت چندان حياتي نيست.
• راه حل اين است كه بگذاريم او تا زماني كه حالش بهتر شود مسئوليت كمتري بر عهده
داشته و ساعات كمتري كار كند.
• يا اينكه بگذاريم او براي مدتي بيشتر كار كند تا ديگر احساس نكند از كار عقب
افتاده و دچار فشار عصبي شود.
• يا اينكه او را به يك كلاس روان درماني بفرستيم تا چيزهايي درباره وضعيت عصبي خود
بياموزد.
تمام موارد فوق اشتباه هستند...اشتباه!
درست است كه فشار عصبي و تنش در محل كار يك مشكل جدي است و هزينه زيادي براي نيروي
انساني، كار و جامعه در بر دارد و بايد كاري براي آن انجام داد، اما باورهاي غلطي
كه درباره تنشهاي عصبي يا استرس وجود دارد، موجب ميشوند كه كارهايي كه درباره آن
انجام ميدهيم نتيجه درستي نداشته باشند و حتي شرايط را بدتر كنند.
پنج مورد از اصلي ترين اين موارد از اين
قرارند
1. وجود استرس امري طبيعي بوده و اهميت مقام شخص را نشان ميدهد. تنش عصبي ميتواند
به بهتر شدن عملكرد هم منجر شود. عده اي از مردم تصور ميكنند كه اگر كسي سرشان بيش
از حد شلوغ نباشد، پس وجودشان براي موسسه يا سازمان چندان حياتي نيست. اين افراد از
داشتن برنامه كاري پر و پيمان، ساعات كاري طولاني و كار بيش از حد لذت ميبرند.
اما استرس به معناي مهم بودن شخص نيست، بلكه به اين معناست كه يك جاي كار ايراد
دارد يا اينكه شخص نميتواند كارش را در زمان مشخص انجام دهد. بدتر از آن اينكه شايد
شخص اصولا كار كمتري از آنچه بايد، انجام ميدهد زيرا افراد عصبي چندان كارامد
نيستند، در ارتباط با ديگران ضعيف عمل كرده و نميتوانند تصميمات صحيحي بگيرند.
پذيرفتن اينكه استرس در محيط كار طبيعيست، نه تنها براي افراد، كه براي موسسه هم
زيان آور است.
2. استرس به خاطر كار زياد ايجاد ميشود. اگر چنين است، پس چگونه افرادي كه در هفته
80 ساعت كار ميكنند، بسيار سرحال و عالي و افرادي كه ساعات كارشان به 30 ساعت هم
نميرسد عصبي و سرشار از فشارهاي رواني هستند؟
چرا؟ چون استرس هيچ ارتباطي با ساعات كار ندارد، بلكه به احساس فرد در زماني كه
مشغول كار است مربوط ميشود. اگر شما 100 ساعت در هفته كار كنيد، به نتيجه كار خود
بباليد، شاد و سرحال بوده و احساس خوبي داشته باشيد، هرگز عصبي نميشويد اما اگر 30
ساعت در هفته به كاري مشغول باشيد كه نسبت به آن احساس ناتواني داشته يا حس ميكنيد
مشغول بيگاري هستيد و از شما قدر داني نميشود، مطمئنا دچار استرس خواهيد شد.
3. استرس با كار كمتر مداوا خواهد شد. واكنش بسياري از مسئولين و مديران در مقابل
كارمند دچار استرس اين است كه از حجم كار، مسئوليتها يا ساعات كار او بكاهند و در
مواقع بسيار وخيم، كارمند خود را به مرخصي استعلاجي بفرستند.
بنابر يافته هاي مركز تحقيقاتي بو نترستروم (Bo
Netterstrøm) در دانمارك با بيش از 30 سال مطالعه بر استرس در محيط كار، اين كار
بسيار نادرست است. نياز اصلي افرادي كه دچار استرس ميشوند، افزايش ظرفيت و اطمينان
خود و ديگران نسبت به كارايي آنان است و در حالي كه يك مرخصي كوتاه ميتواند براي
درمان عوارض آني استرس لازم است، اما غيبت طولاني از محيط كار تاثيري معكوس خواهد
داشت. هنگامي كه چنين افرادي به كار بازميگردند، بيش از پيش حساس و آسيب پذير شده
اند و بدتر اينكه عده اي از آنان ديگر به كار باز نميگردند.
از طرفي، كاستن از بار مسئوليتهاي شغلي يا ترك موقت كار هيچ يك از مشكلات اساسي و
پنهان را حل نميكند. هنگامي كه كارمند مورد نظر به كار خود بازگردد، از آنجايي كه
چيزي عوض نشده است، مجددا و به سرعت دچار استرس خواهد شد.
4. استرس با كار بيشتر درمان ميشود. ممكن است بگوييد:" بله، من در حال حاضر كمي
عصبي هستم چون از كار عقب افتاده ام، اگر مدتي حسابي كار كنم و اين عقب ماندگي
جبران شود، مشكل حل خواهد شد."
اما نه، چنين نخواهد شد زيرا:
1- استرس محل كار در اثر عقب ماندن از روند كاري ايجاد نميشود. بلكه به احساس شخص
درباره اين عقب ماندگي مربوط است.
2- در بسياري از مشاغل، كاركنان تقريبا هميشه از برنامه عقب هستند زيرا كارشان
بسيار زياد است و انجام دادن تمام وظايف به نيروي كار بيشتري نياز دارد.
اگر در زماني محدود براي انجام شدن مقدار زيادي كار يا رساندن پروژه به زمان تحوي،
سخت كار كنيد اشكالي ندارد. اما در بسياري از مواقع اين فشار كار موقت تبديل به يك
استاندارد جديد ميشود.
پس راه حل كار بيشتر براي رسيدن به استاندارها نيست زيرا در بسياري از محيطهاي كاري
چنين عملي غير ممكن است. راه حل اين است كه درباره كاري كه تمام كرده ايد احساس
خوبي داشته باشيد و به خاطر كار ناتمام خود عصبي نشويد. اين گفته به اين معنا نيست
كه به كار اهميت ندهيد، بلكه منظور اين است كه بدانيد عصبي شدن از كارايي شما خواهد
كاست، كار كمتري انجام خواهد شد و شما عصبي تر ميشويد. بايد اين چرخه بيمار را
بشكنيد.
5. استرس با تمركز بر آن درمان ميشود. ما بارها با كتابها و خودآموزهايي در رابطه
با استرس در محل كار برخورد كرده ايم كه معمولا چنين تقسيماتي دارند:
• استرس چيست
• نشانه ها و علائم استرس
• استرس و سلامتي
• روشهاي مبارزه با استرس
اين كتابها معمولا توسط يك مشاور فشارهاي رواني و استرس نوشته شده اند. يك تحقيق
جديد نشان ميدهد افرادي كه در كلاسهاي ضد استرس شركت كرده اند بسيار عصبي تر از
آنهايي هستند كه به كلاس نرفته اند، زيرا تمركز بر استرس بيشتر براي افزايش فشار
رواني مناسب است نه از بين بردن آن. چنين افرادي بايد تمركز و توجه خود را به آنچه
برايشان آرامش بخش بوده و وجودشان را سرشار از انرژي ميكند معطوف نمايند.
واقعيت چيست؟
فراموش نكنيد: استرس در اثر كار ايجاد نميشود. داشتن احساس بد و ناخوشايند به كار
موجب بروز استرس خواهد شد.
به اين ترتيب، تغيير ساعات كار، مسئوليتها، اولويتها يا محل كار در اغلب موارد بي
نتيجه خواهند بود، مگر اينكه شما علاوه بر اينها، احساس خود نسبت به كار و محيط كار
خود را تغيير دهيد. برنامه هاي مبارزه با استرس هم تنها در صورتي كه بتوانند رسيدن
به اين هدف را ممكن سازند، موفق خواهند بود.
اگر دچار استرس هستيد، بايد خودتان كنترل اوضاع را به دست بگيريد و هرگونه تغييري
كه براي گذر از احساس نگراني، بي كفايتي يا تزلزل موقعيت شغلي خود لازم ميدانيد را
اعمال نماييد و بر دستاوردهاي كاري خود با افتخار نگريسته و احساس كنيد كه ديگران
نيز از شما قدرداني ميكنند.
رسيدن به اين مرحله نه تنها تنشهاي كاري را از ميان برخواهد داشت، بلكه شما را به
فردي كارآمد، خلاق، موفق و شاد تبديل خواهد كرد.
http://mohsenazizi.blogfa.com/post-2224.aspx
************************************************
مطالعات بين المللي نشان داده از ميان هر يازده نفر، دست كم يك نفر به خودكشي مي انديشد.
دلايل مشترك خود كشي در مردم دنيا
خبرگزاري رويترز از شيكاگو – يك تيم تحقيقاتي بين المللي اعلام نموده كه جوانان،
افراد مجرد، بانوان، قشر كم سواد يا بي سواد و بيماران رواني، صرفنظر از اينكه در
كدام نقطه از كره زمين زندگي مي كنند، بيشترين احتمال خودكشي را به خود اختصاص داده
اند.
نتيجه تحقيقات اين گروه كه از جمع آوري اطلاعات 85 هزار نفر در 17 كشور توسعه يافته و در حال توسعه سراسر جهان بدست آمده است، اطلاعات سودمندي را در اختيار آنان قرار داده ، از جمله اينكه 9.2 درصد از اين افراد به خودكشي مي انديشند و 2.7 درصد به اين كار مبادرت ورزيده اند.
ماتئو ناك (Matthew Nock)، يكي از محققين دانشگاه هاروارد در اين باره اظهار داشته :" تحقيقات ما نشان داده كه رفتار و تفكرات كاملا مشابه سبب بروز دلايلي ثابت جهت اقدام به خودكشي در ميان ساكنان كشورهاي مختلف جهان مي باشد."
بر طبق تحقيقات انجام شده در سازمان نظارت بر سلامت جهاني، طي 45 سال گذشته ميزان خودكشي 60 درصد افزايش يافته است. امروزه خودكشي، عمده ترين دليل مرگ در افراد 15 تا 44 ساله است.
ناك در ادامه اظهاراتش مي افزايد :"تمايل به خودكشي در بين نوجوانان و جوانان هر كشور به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش يافته است. در اين گروه احتمال خودكشي در سنين 12 تا 15 سالگي به اوج مي رسد و فاصله زماني بين انديشيدن يك شخص به خودكشي وعملي نمودن آن، بسيار كوتاه است. بحراني ترين زمان براي مبادرت به خودكشي، يك سال پس از اولين باري است كه فرد به فكر خودكشي مي افتد، احتمال وقوع اين حالت در كشورهاي مختلف 60 درصد يا بيشتر است."
در تحقيقات فوق رايج ترين دلايل اقدام به خودكشي مورد مطالعه قرار گرفته است. نتيجه نشان داده افراد بين 18 تا 34 سال، بانوان، افراد كم سواد، مجردها و اشخاصي كه از اختلالات رواني رنج مي برند، بيش از بقيه تمايل به خودكشي دارند.
در اين زمينه اختلافاتي نيز به چشم مي خورد:"در كشورهايي مانند ايالات متحده كه ساكنان آن از درآمدهاي بالايي برخوردارند، اختلالات رفتاري از جمله افسردگي، رايج ترين علل خودكشي را تشكيل مي دهند. در مقابل در كشورهاي كم درآمد، اضطراب، انگيزه هاي آني و تجاوز عمده ترين دلايل خودكشي به شمار مي روند.
اغلب مردم براين باورند كه اقدام به خودكشي تنها در ميان افراد مبتلا به افسردگي رايج است، اما تحقيقات اخير نشان داده، وجود اختلالات رواني ديگر نيز سبب افزايش احتمال خودكشي است.
بررسي هاي به عمل آمده حاكي از اين واقعيت است كه در حين مشابهت علل و عوامل اقدام به خودكشي در سراسر دنيا، تفكرات و رفتارهاي متنوع در اين ارتباط در مليت هاي مختلف سراسر جهان به چشم مي خورد.
آمار نشان داده كه 3.1 درصد از مردم كشور چين تمايل به خودكشي دارند، درحاليكه اين رقم در كشور نيوزلاند به 15.9 درصد مي رسد. محققين اين اختلاف فاحش را به اختلاف فرهنگي و تفاوت ديدگاههاي ملل مختلف نسبت مي دهند. نتايج تحقيقات ارائه شده توسط سازمان نظارت بر سلامت رواني جهان، با استناد بر مصاحبه هاي حضوري با افراد انجام پذيرفته است.
نيجريه، آفريقاي جنوبي، كلمبيا، مكزيك، ايالات متحده آمريكا، ژاپن، بلژيك، فرانسه، آلمان، ايتاليا، هلند، اسپانيا، اوكراين، اسرائيل و لبنان از جمله كشورهايي هستند كه تحقيقات اخير در آنها انجام شده است. http://mohsenazizi.blogfa.com/post-2221.aspx
**************************
نگاه اجمالی
مقیاسهای متعددی برای اندازهگیری فشار روانی (استرس) وجود دارد. یکی از این مقیاسها «مقایس هولمز - راهه» (Holmes-Rahe Scale) برای ارزیابی دگرگونیهای زندگی است. این مقیاس «41» موقعیت استرسزا را ، به ترتیب اهمیتی که دارند؛ شامل میشود و میتواند رابطه دگرگونیهای زندگی با بهداشت روانی را پیشبینی کند. این مقیاس برای هریک از موقعیتها یک امتیاز عددی قائل میشود که در نهایت میزان تاثیر این موقعیتها بر بهداشت روانی بصورت عددی بیان میکند.
روش اجرا
موقعیتها را بخوانید و هر یک از دگرگونیهای زندگی خود در
دوازده ماه گذشته (یک سال گذشته) و امتیازهای مربوط به
آنها را علامت بزنید. در
نهایت کل امتیازها را بدست آورید با تفسیر مقایسه کنید.
مقایس «هلمز -
راهه» برای ارزشیابی دگرگونیهای زندگی :
موقعیتها |
امتیاز |
* |
فوت همسر |
100 |
|
طلاق |
73 |
|
جدایی از همسر |
65 |
|
زندانی شدن |
63 |
|
فوت یکی از اعضای خانواده |
63 |
|
زخمی یا بیمار شدن |
53 |
|
ازدواج |
50 |
|
از دست دادن کار |
47 |
|
آشتی با همسر |
45 |
|
بازنشستگی |
45 |
|
تغییر در سلامتی یکی از اعضا خانواده |
44 |
|
حاملگی |
40 |
|
مسائل جنسی |
39 |
|
ورود عضو جدید به خانواده |
39 |
|
تغییر در کار |
39 |
|
تغییر در وضع اقتصادی |
38 |
|
تغییر در تعداد درگیریها با همسر |
35 |
|
وام مهم مسکن |
32 |
|
ناتوانی در پرداخت وام مسکن یا وامهای دیگر |
30 |
|
تغییر در مسئولیتهای شغلی |
29 |
|
رفتن یک فرزند از خانه |
29 |
|
اختلاف با والدین همسر |
29 |
|
تحقق یافتن برنامههای شخصی سطوح بالا |
28 |
|
شروع مجدد یا قطع کار همسر |
26 |
|
شروع یا پایان تحصیلات |
26 |
|
تغییر در شرایط زندگی |
25 |
|
تجدید نظر در عادات شخصی |
24 |
|
مساله با والدین |
23 |
|
تغییر در شرایط یا ساعات کار |
20 |
|
تغییر محل سکونت |
20 |
|
تغییر محل تحصیل |
20 |
|
تغییر در سرگرمیها |
19 |
|
تغییر در فعالیتهای مذهبی |
19 |
|
تغییر در فعالیتهای اجتماعی |
18 |
|
وام کوچک خرید خانه یا غیره |
17 |
|
تغییر در ساعات خواب |
17 |
|
تغییر در تعداد دور هم جمع شدنهای خانوادگی |
16 |
|
تغییر در عادات غذایی |
15 |
|
گذراندن تعطیلات تابستانی |
13 |
|
شرکت در جشنهای نوروزی |
12 |
|
خلاف کاریهای جزئی |
11 |
|
جمع امتیازات |
--------- |
|
تفسیر
بعضی تحقیقات نشان دادهاند که در این سطح از استرس افراد از نظر روانی به افسردگی و از نظر جسمی به بیماریهای قلبی -عروقی و دیگر بیماریها مبتلا میشوند.
جنبههای احتیاطی
اگر چه این مقیاس در پیشبینی فشار روانی عملکرد خوبی دارد ولی نباید نتایج آن را مطلق در نظر گرفت. چنانچه بعضی موقعیتهای ذکر شده سوال برانگیز و جای تردید دارد. همچنین در مورد فشار آور (استرسزا) بردن این موقعیت تفاوتهای فردی زیادی وجود دارد که باید در تفسیر مقیاس مدنظر قرار گیرد.
http://daneshnameh.roshd.ir
مطلب مرتبط: راه های پيشگيری از اضطراب ، استرس چیست؟