چگونه از دچار شدن به سردردهای روزانه جلوگیری کنیم؟سردردهاي هيستريكي چیست،چرا سردرد می گیریم،چگونه سردرد را درمان کنیم،علل سردرد چیست،روشهایی برای رسیدن به آرامش

براي ديدن بقيه مقالات زیباوب كليك كنيد

چگونه از دچار شدن به سردردهای روزانه جلوگیری کنیم؟

 

سردردهاي هيستريكي

وقتي كه سرتان مرتبا درد مي كند و يا چند روزي رفع ميشود ودوباره از سر مي گيرد به ناچار بايد به پزشك مراجعه كند پزشك فشار خونتان را آزمايش مي كند واحيانا” حفرات قسمت بالاي بيني تان را نيزمعاينه ميكند تااگر عفونتي در آن پيدا شده باشد با تجويز داروهاي مربوط آنرا معالجه كند اما در عين حال فراموش نبايد كرد كه علت فشار خون و يا عفونت حفرات بالاي بيني ممكن است جنبه رواني و عصبي داشته باشند وبه نوبه خود نيز موجب سردرد دائمي يا ادواري شودفشار خونمعمولا” در كساني پديد مي آيدكه در معرض كشمكش هاي عاطفي واقع شده باشدوتورم حفرات استخواني بين پيشاني وبيني نيز ظاهرا”  علامت بدني ودلشكستگي وافسردگي است والبته خود بيمار از اين دلشكستگي و افسردگي ممكن است آگاه نباشد واساسا” دور نيست منكر چنين ماجرايي باشد منظورم از اين آنچه گفتم اين ست كه سردرد يك بيماري رواني تني است يعني ريشه رواني دارد وبعبارت ديگر علامت كشمكشهاي عاطفي احساسات وزخمه هاي است كه به احساسات عواطف ما وارد مي آيند .يكي شكايت مي كند كه ((گوئي توي سرم صداهايي مي پيچد ))ديگري از اين مي نالد كه ((گوئي حشراتي در سرم مي خزند ))وسومي مدعي سات ((كه سرش سخت شده مخصوصا”در قسمت عقب سر ))وبالاخره بيمار چهارمي مي گويد ((مثل اين است كه چيزي دور سرم پيچيده وبه سرم فشار مي آورد ))وقتي بيمار مي گويد مثل اين است كه چيزي به دور سرم فشار مي آورد به قول يك روانشناس نامدار گاهي علتش اي است كه اين فرد هنگامي كه داشت كتولد مي شد استخوانهاي عضلات موجود در مسير تولد به دور سرش فشار آوردند وسردردكنوني در واقع تكرارهمان حالت پيش از تولد اوست .به عبارت روشن تر وقتي كه كسي بعدها در زندگي خود رادردالان تنگ عاطفي بيايد كه ازآن گريزي نباشد وبه وحشت بيفتد كه نكند پاياني براي آن پيدا نشود همان احساس فشردگي دور سر كه دردوران قبل از تولد عارضش شده بود بار ديگر دراو ظاهر مي شود غرضم از دالان تنگ عاطفي اين است كه گاه افرادآنچنان غضه دار مي شوند كه فكر مي كنند اين غضه هيچگاه دست از سرشان بر نخواهد داشت وباصطلاح خودشان رادر تنكنا ومضيقه احساس مي كنند .به هر تقدير مبتلايان به دردسر به هر نحوي كه بخواهند بخواهند سر دردخود را وصف كنند به يك نكته مسلم است وآن اين است كه غالبا”اين سردردها حاكي از اين است كه شخص مبتلا منتظر است حادثه اي در سرش اتفاق افتد واين انتظار نيز ناشي از افكار خرافي است كه از قديم ايام در مورد ساختمان وطرز كار سر ومغز در اذهان مردم رايج بوده وهنوز نيز به كلي محو نشده است مثلا”يكي از بيماران كه سردردمزمن گرفتار بوده عادت داشت بگويد (از اعصابم در رنجم )وقتي كه روان كاو در شخصيت او به تحقيق پرداخت متوجه شد كه هنوز بيمار بالااز اعصاب رشته هاي صورتي رنگي بود كه نظير آن را در تصويري كه به ديوار اتاق كار يك دندانپزشك آويزان بود قبلا”ديده بود طولاني ترين عصبي كه از مغز خارج شده به گلووريه وامعاء واحشاءمي رسد در اصطلاح علمي به عصب سرگردان معروف است وبيمار مذبور به غلط تصور كرده بود اين عصب عصبي است كه در بده گردش مي كند (درست مثل قرون وسطي كه پزشكان تصور مي كردند كه رحم عضوي است كه در بدن زن سرگردان است )وچون در بچكي به كرم روده مبتلا شده بود ميان شكل رشته اي وحالت سرگرداني كرم ازيك طرف وشكل  رشته اي وسرگرداني عصبي كه اداره سينه وشكم وگلو رابه عهده دارد از طرف ديگر در ذهن بيمار همبستگي ايجاد شده بود وتصور كرده بود كه اعصاب هم مثل كرم آدمي راآزار مي دهد جالب اين است كه نوع رنجي كه از سردرد خود مي بريم با افكار دخيالات كودكانه ما در خصوص جسم ومغز ما بي ارتباط نيست به طوري كه اگر روانكاو بتواند تفكرات وافكار كودكانه مزبور راازذهم ما محو سازد ان گاه خواهد توانست  شر انواع واقسام سردردها را از سر ما وا كند باتوجه بهدان چه گذشت بايد گفت كه سردردادواري غالبا”علامت وجود يك كشمكش دائمي است واگر بتواند پي به چگونگي كشمكش هاي روحي خود ببريموبتوانيم به نحوي آنها راحل وفصل بكنيم يقين داشته باشيم كه سر درد عصبي تان ازبين خواهد رفت .ممكن نيست در اين مقاله از انواع واقسام كمكش ها به تفصيل سخن بگو ييم  وليكن اگر به سردرد ادواري دچاريد علتش ممكن است لااقل يكي از  سه نوع كشمكشي

نوع اول -

كشمكشهايي هستند كه از كينه واحساس عدم عدالت وتبعيض ومحروميت جنسي ممكن اسيت سرچشمه بگيرد .وقتي كه شخص احساس ميكندكه دچار تنگ نايي شده است كه فراراز آن امكان ناپذير است كشمكش در روح او ايجاد ميشودكه علامت جسمي آن سردرد است .اوضاع واحوال موجود را معمولا” اوضاع واحوال عصبي ميخوانند مثل اوضاع  واحوال نوجواني است كه دچار سخت گيري هاي پدر و مادر شده وتصور مي كند كه مفري برايش وجود ندارد.يكي از همين نوجوانان به من گفت :يكبار فقط يكبار جبلوي روي پدر ومادرم باستم ودرعقيده خود پافشاري كنم .پدرم آنچنان ناراحت شده بود كه من تصور كردم كه او را كشته ام مادرم مريض شد وبه بصتر ومن آنچنان از شدت عملي كه انجام داده بودم احساس گناه كردم ومعذرت خواستم و ان كي بعد دچار آنچنان سردردي شدم كه سابقه ناشته است. زني به من گفت :اگر قبول مي كردم كه به فلان شهرستان بروم ارتقائ مقام پيدا مي كردم وليكن اگر به آن شهرستان ميرفتم باز دچار تنگنا ها يي مي شدم كه قبلا”از آن فرار كرده بودم از اين گذشته قبول مقام پيشنهادي مستلزم اين بود كه برادرم رابه معاشرت بامن نياز مبرم داشت تنها بگذارم .به دنبال اين فكر كه جانب برادرم رابگيرم يااداره ام وياخودم رايا خانواده ام كه خودم رايا خانواده ام را كه خود در حكم كشمكش هاي كشنده ي رواني بود سرانجام سردرد جانكاهي عارضم شد فرق نمي كند چه در 15سالگي وچه در 50سالگي وياحتي بيشتر كساني پيدا مي شوند كه از لحاظ جنسي دچار كشمكش هاي شديدي هستندو علت اين كشمكش ها نيز سخت گيري هاي پيش از اندازه است بيش از اندازه ايست كه در كودكي در حق انان به عمل آمده است .در اين افراد كشمكش هاي ميان خواست هاي آنها ازيك طرف وتوقعات مربيان از طرف ديگر در مي گيرد وبعضي از اين افرا د به سبب احساس گناهي كه مي كنند يك قسم زندگي مرتاضانه براي خود انتخاب مي كنند عده اي ديگر كه دل به دريا مي زنند ومي خواهند قدم از توقعات مربيان جلوتر بگذارند احساس مي كنند كه از احساس گناه رنج مي برند ويادچار ناتواني جنسي شده اند چنين كشمكش هايي ان چنان ممكن است باهيجانات وعواطف توأم باشد كه آدمي را زير بار خود خورد كند .حس مي كنيد كه بدام افتاده ايد وراه چاره اي هم وجود ندارد وهمين اوضاع واحوالست كه دچار سردردمي شويد وزندگي به صورت جهنم برايتان در مي آيد .مي پرسيد چه بايد كرد ؟راه حلي هست ؟البته هست .وليكن بايد به روانكاو مراجعه كنيدزيرا اعم از اينكه به مشكل خود واقف باشيد يا نباشيد در مشكل خود مستغرقيد وبراي حل فصل آن محتاج به كمك ديگري هستيد .درست مثل كسي كه در چاهي فرورفته ايد وبراي اينكه از چاه نجات يابيد بايد از خارج به شما كمك شود روانكاوي بهترين كمكي است كه در مورد رفع سردردهاي رواني وجود دارد وليكن اگر به روانكاو دسترسي نداشته باشيد راههاي ديگري هم هست .در مثل اگر مشكل رواني شما كشمكش هاي جنسي است مي توانيد به كتابهايي كه به نحوي از انحاء درباره ريشه تمايلات انساني گفتگوي علمي مي كند مثل كتب روانكاوي مراجعه كنيد .واگر مشكل تان وكشمكش رواني تان از اينجا سرچشمه مي گيرد كه در گذشته مظلوم  ومورد بيعدالتي واقع شده ايد ممكن است دوستي براي خودتان انتخاب كنيد تا درددلهايتان رابرايش شرح بدهيد البته اين دوست بايد كسي باشد كه يقين داشته باشيد تجاربش در زندگي خيلي بيشتر از شما است .هر چند ممكن است به زحمت گير بيايد وليكن در هر حال اگربدنبال پيدا كردن كمك باشيد اين كمك بدست خواهد آمد واگر بدانچه گفتم عمل كنيد سردردتان رفته رفته برطرف خواهد شد .

دومين نوع

-كشمكش كه موجب سردردمي شود اينست كه فرد مي خواهد از بارمسئوليت فرار كند ودر نتيجه به شيوه تعرض متوسل مي گردد واين نوع سر درد معمولا”عارض ان دسته از بانوان مي شود كه به دليلي نتوانستند خودشان را با مقتضيات زندگاني زنا شوئي وسازش بدهند .اينان پيوسته احساس كسالت مي كنند وهر چند كه بارها فرصت پيش مي آيد كه بي اندازه وراحت بدون مسئوليت وخوش باشند وليكن متناوبا”دچار سردردشديد مي شوند وچنين احساس مي كنند كه بايد واقعيت را فراموش كنند وبه عالم خيال فرار كنند .اين دسته از زنان گاهگاهي لازم مي بينند كه به رختخواب پناه ببرند واز روشنايي زياد بپرهيزند وبه جاي پناه ببرند اين افراد گاهي در زمستان حتي عينك سياه به چشم مي زنند دكتر فليكس گريناكر در مقاله معروف خود تحت عنوان(بينائي سردرد) چنين مي گويد كه سردردشديد توأم با حساسيت زياده از حد نسبت به روشنائي عموما” در آن دسته از افراد عصبي پيدا مي شود كه سردردشان معمول پرخاشگري زياد انهاست كه برانگيخته شده است بدون آنكه مجال بروز وظهورداشته باشد .به عبارت ديگر اين افراد وقتي كه دستشان از همه جا كوتاه مي شود پرخاشگري خودرامتوجه خويشتن مي سازد يعني پرخاشگري زياد آنهاست كه برانگيخته شده است بدون انكه مجال بروز وظهور داشته باشد .به عبارت ديگر اين افراد وقتي كه دستشان از همه جا كوتاه مي شود پرخاشگري  خود رامتوجه خويشتن مي سازند يعني پرخاشگري به صورت سردرد شديد در مي آيد .يكي از معمول ترين علل اين گونه سر دردها همانا كشمكش عميق جنسي است كه گاهي جنبه ناخودآگاهانه دارد .بعضي از زنان ازدواج مي كنند بدون اينكه پذيرفته باشند كه روابط جنسي نقش مهمي در روابط سالم زنا شويي ايفا مي كنداين است كه پس از ازدواج زير تاثير عقايد خرافي واشتباه آميز وياصرفا به سبب جهلي كه در اين زمينه ها دارند تصور ميكنند كه به هر قيمتي شده بايد جلو تمايلات جنسي شوهر خود رابگيرد واگر ببينند كه گريزي ندارند با همه نيرو مي كوشند تا ملاقات هاي زنا شوئي رابه حداقل تقليل دهند واز مختصات چنين زناني اين است كه بسيار دلفريبند وگاه مي شود ودرمحافل ومجالس به شدت دلربايي مي كنند وحتبوحتي از تملق هائي كه مردان در اين مواقع نثارشان مي سازند لذت مي برند وليكن وقتي كه كار به ملاقات جسماني بسيار محرمانه مي كشد يكدفعه دچار وحشت شده پاي خود راپس مي كشند وبدين ترتيب موجب ناكامي شوهر خودرافراهم مي شوند .مادر اصطلاح رواني چنين زناني رازنان هيستريكي مي خوانيم اين بيماري در واقع مظهر كشمكشي است كه ميان تمايل شديد به ملاقات جسماني از طرفي وممنوعات هائي كه در مورد نزديكي هاي جسماني در آداب ورسوم ملل مختلفه هست از طرفي ديگر وجوددارد.وقتي كه يك زن بيمار هيستريكي دچار چنين دوراهي شد انچنان ازان دررنج مي شودكه عاقلانه مي بيند براي احتراز از آن بدامن بيماري پناهنده شود .رنجي كه بيمار از كشمكش مزبور مي برد بصورت سردرد شديد ويا احتياج بارزي به خزيدن ودر كنتج اطاق خواب وفرارازروشنائي تجلي مي كند وبيمار از لحاظ رواني نيز در اين هنگام نياز مبرمي به حسن تفاهم ومحبت اطرافيان دارد .ويكي از علل فرار از روشنائي در بيان اين نكته است كه مي خواهند از خويشتن در برابر اين حقيقت تلخ كه در عين داشتن تمايل جنسي به سبب ممنوعيت ها قادر به ارضاءان نيستند دفاع بكنند .مردان نيز به همين ترتيب بدين بيماري دچار مي گردند اين دسته از مردان گاه در دلربائي از زنان بپاي دون ژوان مي رسند وليكن وقتي كه زنان رافتح مي كنند يكدفعه چنين احساس مي كنند كه بدام افتاده اند اين است كه مردد مي شوند وبقول وقراري كه با قربانيان خود گذاشته اند وفا نمي كنند .سرانجام احساس خواري وشرمندگي خودرابصورت سردردهاي شديد ظاهر مي سازند .ريشه چنين اوضاع واحوالي رابايد دردوران اوليه كودكي وحتي در نخستين سال زندگي جستجو كرد يعني زماني كه كودك دچار هيجانات شهوي مي شود وليكن مقري كه ممنوع نباشد پيدا نمي كند .چنين افرادي به يك روانكاوي مفصلي احتياج دارند وليكن بااين همه درك ماهيت اين مشكل شايد از حدت آن بكاهد .گاه مي شود كه مطالعه كتب مربوط به روانكاوي ويادردل بايك دوست حقيقي ويكدل موجب حل وفصل پاره اي از يان كشمكش هاي رواني شود .

سومين نوع

-كشمكش بالاخره اينست كه فرد دچار خودآزاري مي شود وبعبارت ديگري مي خواهد خودش راازار ومجازات كند بسياري از افراد مبتلا به وسواس آن آمادگي را ندارند كه از زيبائي هاي زندگي برخوردار گردند عمر خود راصرف مبارزه با كشمكش هاي رواني وشكست هاوناكامي ها وتراژدي هاي زندگي خود مي كنند ووقتي كه مشكلات را مرتفع مي سازند ووقت ان رسيده است كه از آن لذت ببرند تازه اول بدبختي وپريشاني است زيرا احساس مي كنند كه خطر نزديك است .اينان عمري رادر ناكامي وشكست ونوميدي سپري كرده اند لذا وقتي كه روزگار روي خوش بدانان نشان مي دهد آنچنان اي روي خوش برايشان تازه وبيگانه است كه قادر نيستند آنرا باور كنند .بايد ياانرا نابودسازند ويا خود راازبين ببرند .اين است كه ناخوداگاهانه به سردرد پناه مي برند ويكبار ديگر بقه بخت واقبال خود پشت پا مي زنند .آنچه مي گوييم خيلي باريك است وبراي شما مشكل است كه اگر چنين احوالي دچاريد آنرا كشف سازيد زيرا ريشه هاي اين عادت ناخوداگاهانه زماني در شخصيت تان مايه گرفته كه آگاهي تان خيلي ناچيز وناقص بوده است .جواني در يكي از جلسات روانكاوي از سردرد شديد خود شكوه مي كرد از او خواستم به حالت استراحت كاملي جسمي وفكري در بيايد وبعداوضاع واحوالي راكه در طي ان براي نخستين بار به سردرد مبتلا شده بود باز گويد طولي نگذشت كه خاطرات دوران كودكي بيادش امد .وقتي كه بچه بودم مادرم به من سخت مي گرفت مرا بينوا ونفرت انگيز مي خواند منتها  وسيله دفاعي  من اين بود كه اذيتش كنم وبه اونشان دهم كه نفرت انگيزم .يكدفعه كه به ستوهش آوردم دستم را گرفت ودر كالسكه ام زنداني كرد ودست وپايم را بست ومن نيز انچنان بشدت تقلا كردم كه سرم به جدار كالسكه خورد وبه سختي دردگرفت .پس از اين ماجرا مادرم مرا تحويل گرفت وناز ونوازشم كرد ودريافتم كه براي جلب محبت ديگران بايد به خود اسيب برسانم وحالا بخاطرم امد كه از ان حادثه به اين طرف متناوبا”سرم دردمي گيرد .به يقين معناي اين سردردها دوره اي من نيز چيزي جزااين نيست كه مي خواهم بدان وسيله محبت ديگران رابه خودم جلب كنم .شايد در نهان اميد به پيروزي ونيكبختي راازدست داده ايد وبدون اينكه آگاه باشيد به سردردوياكسالت ديگر مبتلا مي شويد تا زندگي قابل تحمل تر بكنيد .هضم اين موضوع مي دانم كه برايتان مشكل است زيرا عده اي از مامردم نمي دانيم كه خودخوري وجلب ترحم ديگران تاچه اندازه اي براي بعضي مردم دلاويزوخوشايند است .براي اينكه ترحم ديگران رابه خود جلب كنيم بايد رنجورومظلوم باشيم وابتلاءبه سردرد يكي از اين راههاست كه بمار مي بريم .دوست نداريم به حقايق بالا در حق خود پي ببريم اماباوركنيد كه اگر جرأت داشته باشيد به زندگي خود بيطرفانه بنگريد وريشه هاي ناخودآگاهانه رفتارهاي خود را جستجوكنيد يقين داشته باشيد كه مشكل سردردتان مرتفع خواهد شد .به مروردر خواهيد يافت كه بدون انكه نيازي به خود آزاري ومظلوميت باشد درهاي سعادت وخوشبختي به روي شما باز است .وقتي كه پي به ارزش واقعي خود برديد توفيق رامي پذيريد وديگر به مددبيماري به فكر جبران كمبودهاي خود نمي افتيد .سخن آخري من اين است كه پيچ ومهره هاي شخصيت خودآگاه شويد بسياري از مشكلات بيمار گونه خودتان را مي توانيد حل فصل كنيد وآنوقت به يك زندگي سالم ومرفه نايل آئيد .

 **********************

چگونه از دچار شدن به سردردهای روزانه جلوگیری کنیم؟

این زندگی روزمره شهری که ما داریم، آن هم در شهری مثل تهران ممکن است سبب شود در طول یک هفته بارها و بارها دچار سردرد هایی شویم که هیچ علتی برایشان وجود ندارند ولی در نهایت سبب عذاب کشیدن ما می شوند. خود من یکی از افرادی هستم که به واسطه ی رفت و آمدم در مناطق شلوغ شهر و درگیری روزانه ام با خیلی موارد زیاد دچار این نوع سردرد ها می شوم، گواهی اش هم همین توییتر که بارها درش اعلام کرده ام سرم درد می کند و چشم هایم دارند از جا در می آیند! )-: معمولا در این شرایط انسان فلج می شود و مجبور است تا اتمام درد زندگی را متوقف کند.

چند وقت پیش در MSNBC مقاله ای خواندم با عنوان چگونه سر دردهای خود را پیش از شروع شدنشان مهار کنیم؟ به واسطه ی آنچه در بالا گفته شد تقریبا همان موقع که مطلب را خواندم برای خودم ترجمه اش کردم و نکات مهم درش را هم های لایت کردم و بنا را بر این گذاشتم تا حد ممکن این موارد را رعایت نمایم، مواردی که برای ساعات آغازین صبح تا 3 بعد از ظهر گفته شده اند موارد نسبتا موثری هستند الباقی اش هم موثر هست ولی رعایتش کمی دشوار است.

بد ندیدم امروز این موارد را با شما به اشتراک بگذارم. (-:

7 صبح: زمانی عالی برای بیدار شدن
لیزا منیکس که یک دکتر داروساز است و سخنگوی موسسه یی تحقیقاتی در مورد علل سردرد در شیکاگو، وی می گوید: اینکه یک ساعت بیشتر در حالت خواب و بیداری در رختخواب خود به سر ببرید و دائما در آستانه ی عمیق شدن خواب بیدار شوید اصلا جالب نیست، سعی کنید هر صبح در یک ساعت معین بیدار شوید و و ریتم بدن خود را حفظ کنید بیدار شدن های نامنظم در صبح می تواند منجر به سردرد در طول روز گردد و البته فراموش نکنید که این ریتم را بایستی در روزهای تعطیل نیز حفظ کنید! (فکر نمی کنم این بخش آخر اصلا جالب باشه (:، صبح جمعه برای خوابیدن است و بس!)

7:45 دقیقه صبح: زمان دریافت کافئین
بسیاری از ما عادت داریم صبحمان را با قهوه یا چای شروع کنیم، 45 دقیقه بعد از بیداری نوشیدن یکی از این موارد که دارای کافئین هستند علاوه بر لذت بخش بودن در شروع کردن یک روز خوب به شما کمک بزرگی خواهند کرد. این گفته ی پرفسور ریچارد لیپتون است که در دانشکده داروسازی آلبرت انیشتن در نیویورک مشغول به فعالیت می باشد. وی می افزاید کافئین در این ساعت از صبح توانائی های مغز شما را به شدت بالا می برد، یادگیری و میزان پذیرش مسائل افزایش می یابد و در شما یک انقلاب عظیم صبحگاهی رخ میدهد! (تائید می شود!)

 

10:45 دقیقه صبح: وضعیت بدنتان را چک کنید
اگر مثلا وضعیت کاری تان به صورتی است که بایستی نشسته باشید مطمئیند با وضعیت بدنی مناسبی نشسته اید؟ شانه هایتان صاف است و سرتان به جلو خم نشده؟ چون برخی از اعصاب پیشانی با گردن شما در ارتباط هستند و کشش عضلانی در شانه ها و افتادگی سر به جلو می تواند منجر به سردرد بشود.

11:30 صبح یک وقفه ی کوتاه برای نوشیدن آب
پزشکان به خوبی می دانند کم شدن آب بدن می تواند منجر به سردرد شود، اما بهتر است در این مورد از آنها بپرسید چرا و چگونه؟ و خوب در جواب شما آنها پاسخی واضح و قطعی ندارند! یک بطری آب با خود به همراه داشته باشید و سعی کنید در ساعات مختلف از روز چندین بار آب بنوشید.

12:30 بعد ازظهر: ساندویچ را کنار بگذارید
اگر از سردرد بیزار هستید، بهتر است غذاهای حاضری و ساندویچ ها را در هنگام نهار مصرف نکنید زیرا برخی مواد مانند نیترات (موجود در فرآورده های گوشتی اینگونه غذاها) تیرامین (موجود در پنیرهایی که بر روی غذاهای حاضری سرو می شوند) و... می توانند سیستم انتقال عصبی شما را دچار اختلال کنند و منجر به شروع سر درد شوند. این مورد در افرادی که سابقه ی سردردهای میگرنی را دارا هستند بیشتر بایستی رعایت شود. رعایت یک رژیم غذایی سالم و مصرف متعادل نمک و همینطور کاهش مصرف شکر و مواردی که درشان شکر بالایی وجود دارد از عوامل کاهش ابتلا به سردرد هستند.

3 بعد از ظهر: وقت تنفس
ساعات پایانی کار معمولا ساعاتی هستند که هورمون های عامل استرس در بدن به شدت افزایش پیدا کرده اند، فشار خون بالا رفته است و بدن شدیدا نیاز به تجدید نیرو دارد. عواملی که سبب افزایش قند خون آنهم با سرعت بالا می شوند در چنین شرایطی می تواند هر لحظه منجر به پدید آمدن سردرد گردند. کشیدن نفسهای عمیق استراحتی چند دقیقه ای می توانند به شدت در این وضعیت به شما کمک کنند.

6 بعد از ظهر: تنشها را از خود درو کنید
سعی کنید تنش های ذهنی و جسمی را تا حد ممکن از خود دور کنید، و تا حد ممکن برای ساعت پایانی شب و استراحت کردن وضعیت خود را بهبود بخشید.

8:30 بعد از ظهر: آرام کردن و کاهش فعالیتهای مغزی
زمانی که شما روی کاناپه تان نشسته اید، تغییر و تحولات شیمیائی مغز شما کماکان ادامه دارد. این عدم تعادل بین فعالیتهای ذهنی و فعال بودن مغز ممکن است سبب نوعی از سردرد شود که به آن سردرد پنهان نیز گفته می شود. در اینگونه موارد انجام برخی از فعالیت هایی که بار زیادی از مغز نمی کشند و برای شما آرامش بخش هستند می تواند کمک بزرگی باشد، مثل کتاب خواندن در محیطی ساکت یا هر چیز دیگری که به شما آرامش می دهد. با رعایت این موارد احتمالا روز بدون سردردی را خواهید داشت و بدون ناراحتی و با آرامش به رختخواب خود می روید.

http://www.updateblog.net/archive/2008/01/post_208.php

 **************************************