مدیران مدارس متوسطه،مدیران دبیرستان،استرس مدیران مدارس،مدیریت زمان توسط مدیران مدارس، ارتباط با دانش آموزان،روشهای کنترل استرس مدیران مدارس ، کلمات کلیدیkeywords:
zibaweb.com زیبا وب ،سایت مفید برای فرهنگیان ایرانی
روشهای برقراری ارتباط مدیر با دانش آموزان مدرسه،چه خطراتی مدیران مدارس را تهدید می کند،چگونه استرس شغلی را کاهش دهیم؟،روشهای بهداشت روانی مدیران مدارس چیست؟،
مطالب این صفحه :مدیران و ارتباط با دانش آموزان،10 روش براي كنترل استرس، عوامل موثر بر بهبود مدیریت مدارس دوره متوسطه بهداشت روانی مدیران مدارس،
استرس و مديريت زمان
ناتواني در تمركز موجب ميشود كه تصميمگيري براي فرد به كار شاقي بدل شود. به علت
خطاهاي متعدد بسياري از كارها مجدداً انجام گيرد. ضربالاجلهايي كه براي كارها
تعيين شده به پايان رسيده و همين مسئله باز موجب افزايش استرس در فرد ميشود. بار
كارهاي نيمه تمام بيش از پيش بر دوشش سنگيني ميكند و موقعيتش در محل كار سخت به
خطر ميافتد. خوب تعجبآور هم نيست كه اعتماد به نفس و عزت نفس او هم به سرعت كاهش
بيابد. فرد به زحمت ميتواند پس از بيخوابي يك شب طولاني خود را از رختخواب بيرون
بكشد و يك روز ملالآور ديگري را آغاز كند. پزشك قرصهاي خوابآور و ضدافسردگي براي
وي تجويز ميكند. روانشناسان تمرينهاي آرميدگي و مراقبه را توصيه ميكنند و فرد
نيز براي خود نسخه ديگري مينويسد. (چندين نخ سيگار در روز و...،) اما هيچ يك از
اينها مؤثر نيست.
او نيز همانند همه قربانيان استرسهاي مزمن دور شكست به دام افتاده است. در اين
شرايط مديريت زمان ضعيف – به علت عملكرد نامناسب – نتيجهاي به جز افزايش استرس و
كاهش مجدد عملكرد نخواهد داشت.
فشار زمان -------> عمل تحميل شده ------> استرس
پس چگونه ميتوان اين دور باطل و سهمگين را كه بالقوه مرگبار است درهم شكست. بعضي
از معالجات نظير آرميدگي و مراقبه ميتواند نتيجهبخش باشد. اما براي كاهش استرس
بايد گامهاي مثبتتري در جهت كنترل بيشتر زمان برداشت. تنها از اين راه است كه
ميتوان اميدوار بود كه يك توازن صحيح و اساسي بين تقاضاها و پاداشهاي شغلي،
خانوادگي، دوستيها، تفريحات و فعاليتهاي اجتماعي برقرار ميشود.
اين موضوع بدين معني نيست كه سعي كنيم زندگي بدون هيچ گونه استرسي براي خود بسازيم.
حتي اگر اين توقع قابل دسترسي نيز باشد كه هرگز امكانپذير نيست- زندگي اين چنين
نيز كاملاً بيمزه و بيارزش خواهد شد. با آموختن ميزان مناسبي از برانگيختگي جسمي
و ذهني ميتوانيم هم سلامتي خود را تضمين كنيم و هم بازده خويش را بهبود بخشيم. خبر
خوب ديگر اين است كه اگر چه استرس شديد مرگبار است اما ميزان درستي از آن ميتواند
محرك و مفيد باشد.
«فرايند كاهش استرس»
براي كنترل مؤثر استرس فرد بايد وارد موقعيتي كه مشكلات را بوجود آورده شود و آنها
را حل كند. شرايطي از قبيل برطرف كردن اختلافات، مطالبه حق خود، مذاكره، مسافرتها،
سخنراني در جمع، ايجاد انضباط كاري در كارمندان و... .
گاهي اوقات اوضاع و فعاليتهايي كه بيشترين استرس را ايجاد ميكنند به طور رنجآوري
همراه هم ظاهر ميشوند در مواقعي ممكن است قادر نباشيد دقيقاً تصميم بگيريد كه كدام
فعاليت، فرد يا شرايط خاص اين همه استرس توليد كرده است.
براي كنترل استرس به طور مؤثر درك شش عامل كليدي زير ضروري است:
1- آگاهي: تضمين ميكند كه استرس قبل از شروع به رشد در همان ابتدا شناخته شود. با
ثبت موقعيتهاي استرسزا اغلب ميتوان اين آگاهي را بهبود بخشيد. اگر در مورد اينكه
چرا بعضي از موقعيتها يا افراد موجب پريشاني شما ميشوند شك داريد، ميتوانيد با
نوشتن «يادداشت روزانه استرس» در مورد احساساتتان به بصيرتهاي بيشتر دست يابيد. به
مدت 5 روز تمام وقايع، فعاليتها و موقعيتهايي را كه در آنها مخصوصاً احساس فشار
ميكنيد يادداشت نماييد. جزئيات اين يادداشت، بايد شامل موارد زير باشد:
تاريخ و زمان- موقعيت – احساسات – شدت احساسات
2- پيشبيني: اين يادداشت روزانه به ما كمك ميكند شرايط استرسزا را پيشبيني كنيم
و بتوانيم آن را قبل از وقوع در ذهن خود مجسم كنيم. زماني كه اين تجسم در يك حالت
آرامش صورت پذيرد رو به رو شدن با آن اتفاق در زندگي واقعي بسيار سادهتر و موفقيت
آميزتر خواهد شد. تا آنجا كه ميتوانيد اين تصوير ذهني را با جزئيات بيشتري تجسم
كنيد. به جاي اين كه فقط آن را تجسم كنيد سعي كنيد گفتگوهاي آن صحنه را بشنويد و حس
كنيد. تجسم كنيد كه با اين چالش با آرامش و اعتماد به نفس برخورد ميكنيد.
3- اجتناب: ما ميتوانيم توانايي خود را در مقابله با استرس به داشتن پول در بانك
تشبيه كنيم هر بار كه از آن برداشت ميكنيم از اندوخته آن كاسته ميشود. اگر موجودي
ما به طور مداوم تحت فشار استرس باشد مانند اين است كه بيش از حد از حسابمان برداشت
كرديم، همان طور كه صلاحيت مالي ما نزد بانك زير سؤال ميرود، سلامتمان نيز به خطر
ميافتد. با اجتناب از موقعيتهايي كه بدون دليل شما را تحت فشار رواني قرار ميدهد
ميتوانيد اين منابع محدود را ذخيره كنيد.
4- ارزيابي: هميشه كاري كه ميكنيد موجب استرس در شما نميشود بلكه اين ميزان كوشش
و تلاش شما است كه عامل اصلي آن به شمار ميرود. ما ممكن است استرس زيادي را به
خاطر تلاش بيش از حد براي تكميل پروژهاي كه خودمان به خودمان و يا ديگران به ما
تحميل كردهاند وارد كنيم.
در آخر روز پس از فشار زيادي كه براي انجام كارها تحمل كردهايم، به رختخواب
ميرويم نگران از اينكه آيا ميتوانيم به قدر كافي استراحت كنيم تا فردا مجدداً اين
مسابقه را ادامه دهيم يا نه.
با تغيير اولويتها و مديريت مؤثر زمان ميتوان به راحتي از دچار شدن به «بيماري
عجله» اجتناب ورزيد.
5- قاطعيت: به همان نسبت كه به حقوق ديگران احترام ميگذاريد از حقوق خود نيز دفاع
كنيد راز قاطع بودن در داشتن اعتماد به نفس، عزت نفس و توانايي ارتباط زنده با
احساسات واقعي خود در يك حالت آرامش و صداقت با خود است. انسانهاي تسليمپذير تمايل
دارند با پذيرفتن مسئوليت كارهاي ديگران به خود فشارهاي روحي بيهودهاي را وارد
كنند. به خاطر ترس از طرد شدن هميشه «بله» ميگويند. بيش از حد تلاش ميكنند تا
رضايت ديگران را كسب كنند يا كوشش ميكنند انتظارات و توقعات بيجاي ديگران را
برآورده سازند.
6- اقدام: مردم حتي زماني كه از شرايط استرس آگاه هستند اغلب براي تغيير آن كاري
نميكنند. غالباً 72 درصد مردها و چهل درصد زنها تحت فشار روحي دائم هستند اما فقط
تعداد كمي سعي در تغيير الگوي زندگي خود دارند مهمترين نتيجه اين امر درخواست
داروهاي آرامبخش از پزشك خود است.
به جز بعضي از استرسهاي سازنده استرسي، يك خطر واقعي است كه ميتواند به سرعت به
بيماري قلبي عروقي تبديل ميشود اين بيماري سندرم استرس تحليل برنده يا «BOSS»
ناميده ميشود كه منجر به بعضي عوارض از جمله:
(ضعف، خستگي مفرط، سوء ظن و بدبيني، تحريكپذيري، افسردگي، روحيه پايين و احساس
نااميدي، سوءهاضمه، درد عضلات ناحيه گردن و پشت، سردرد، افزايش مصرف سيگار و افزايش
خودسرانه مصرف داروها) ميشود.
10 روش براي كنترل استرس
1- نگرش خود را تغيير دهيد
اجازه ندهيد ديگران به شما فشار وارد كنند. طعنهها و گستاخي ديگران را ضعف شخصيتي
آنها بدانيد كه اساساً مشكل اخلاقي آنهاست تا اظهار عقيدهاي در مورد قابليتهاي
شما. هرگز كينه نورزيد، همان طور كه جان كندي گفته است: «دشمنان خود را ببخشيد. اما
هرگز نام آنها را فراموش نكنيد». حداقل روزي يك بار از خوبي ديگران ياد كنيد. گفتين
حسن ديگران هر دو طرف را خوشحال ميكند.
تصور كنيد در مورد ايزن شرايط شش ماه يا شش سال ديگر چه احساسي خواهيد داشت.
فلسفهاي مانند اين را براي خود برگزنيد كه «هيچ چيز در زندگي آن قدرها اهميت ندارد
و بسياري از چيزها اصلاً اهميت ندارد».
2- مشكلات خود را با ديد ديگر نگاه كنيد
هر كسي مشكلي دارد، آيا زندگي بدون مشكل ميشود؟ بعضي از مشكلات واقعاً فاجعه
هستند. مشكلات بزرگ را به قسمتهاي كوچكتر تقسيم كنيد و هر كدام را به نوبت از ميان
برداريد.
خوشبين باشيد اشتباهات و عقبنشينيها را فرصتهايي براي آموختن بپردازيد. هميشه سعي
كنيد چيزهاي خوب و آموزنده را در اتفاقاتي كه برايتان روي ميدهد كشف كنيد، هر چند
كه در اولين نگاه بد به نظر برسند.
3- به زندگي بخنديد
4- نگراني را كنار بگذاريد- شروع به كار كنيد
نگراني مانع تفكر سازنده و اقدام مؤثر است. يكي از بدترين زمانهاي نگراني صبحهاي
زود است، زمانيكه هر چيزي بيپناه و سياه به نظر ميرسد. اين زماني است كه سوخت و
ساز بدن ما آهسته عمل ميكند، حرارت بدن در كمترين حد خود است و سطح قند خون پايين
است. اين ركود جسمي كه توسط ساعت بدن ايجاد ميشود به طور مشخص با احساس نااميدي و
يأس در مورد بسياري از تجربيات همراه است. ناپلئون يكبار گفته است كه هرگز سربازي
را نديدهام كه در ساعت سه صبح دم از شجاعت بزند.
دفعه ديگر كه با حالت بيچارگي از خواب بر ميخيزيد، مجدداً قدري استراحت كنيد چون
اين حالت بعضاً جنبه بيولوژيك دارد و با طلوع آفتاب احساسي بهتر و حالت بشاشتر
خواهيد داشت. به جاي غلتزدن و لوليدن توجه خود را با شنيدن يك موسيقي ملايم يا
خواندن كتابي سرگرم كننده منحرف كنيد.
نگراني استفاده غلط از تخيل است، زيرا پژوهشها نشان دادهاند بسياري از مسائلي كه
ما را نگران ميكنند يا هرگز اتفاق نميافتند يا خارج از كنترل ما هستند. بنابراين
زياد خود را آزار ندهيد و اگر ممكن است شروع به كار كنيد تا موقعيتي را كه به نظر
غيرقابل تحمل است دگرگون سازيد.
5- از خفيف كردن خود با كلمات پرهيز كنيد.
در مورد آنچه كه به خود ميگوييد كاملاً دقت كنيد. كلام تحقيرآميزي كه به خود
ميگوييد و گفتگوهاي دروني افسرده كننده اعتماد به نفس شما را مانند خوره و استرس
بيهودهاي بوجود ميآورد. بار ديگري كه به خود گفتيد چقدر بيعرضه هستيد، يك
بازنگري واقع بينانه از خود بكنيد.
از خود بپرسيد آيا عقيده بر مبناي ارزيابيهاي دقيق استوار است يا مفروضات سست و
بياساس. سخنان مثبت و روحيهبخش به خود بگوييد. زماني كه كار شايستهاي انجام
ميدهيد به خود پاداش دهيد. زماني كه خطا ميكنيد، جستجو كنيد كه به غير از نكات
منفي چه نكات مثبتي عايدتان شده است.
6- از شتاب زندگي خود بكاهيد.
بررسيها نشان دادهاند، همان قدر كه جوامع ثروتمندتر و تجاريتر ميشوند شتاب
زندگي شديدتر ميشود. هر چيزي از خريد كردن تا صحبت كردن يا راه يافتن با سرعت
بيشتري انجام ميگيرد. حتي اگر دوست داريد زندگي را در خط سرعت به پيش بريد، ذهن و
جسم شما نياز به تغيير سرعت دارند. مواقع غروب، در تعطيلات آخر هفته، در وقفههاي
كوتاه يا تعطيلات طولانيتر، بايد كند كردن شتاب زندگي را ياد بگيريد.
7- مواظب تنفس و وضعيت بدني خود باشيد.
يكي از اولين چيزهايي كه فشار رواني در ما به وجود ميآورد، تغييراتي است كه ريتم
تنفسي ما پيدا ميكند يعني تندتر و سطحيتر ميشود، بطوري كه فقط قسمت بالاي ششها
عمل ميكنند. اين حالت ميتواند طيف گستردهاي از عوارض آزاردهنده را بوجود آورند
از جمله:
افزايش ضربان قلب، درد سينه، گيجي، اضطراب و ناتواني در تمركز.
تنفس مؤثر را به طريقي كه باعث كاهش استرس شود با انجام تمرينات بدني در زمانهاي
بيكاري به خود آموزش دهيد. از اين تمرينات همچنين ميتوان در موقع افزايش تنفس براي
آرامش بيشتر يا برطرف كردن خستگي ناشي از رانندگي طولاني يا بعد از كار با كامپيوتر
نيز استفاده كرد.
8- آرام گرفتن در آخر روز
اين تمرين ساده، راهي براي آرام شدن چه هنگام كار و چه در خانه پس از يك روز پرتنش
است. بنشينيد و آرام بگيريد، چشمانتان را نيمه بسته نگه داريد و به نقطهاي در چند
متري خود خيره شويد.
در حالي كه به آن نقطه تمركز ميكنيد آهسته و عميق تنفس كنيد. سعي كنيد حداقل به
مدت شصت ثانيه فقط به آن نقطه تمركز كنيد. پس از شصت ثانيه، برخيزيد و به حالت
طبيعي خود برگرديد، در حالي كه اين احساس عميق آرامش ذهني را با خود همراه داريد.
9- با آرميدن استرسهاي جسمي را كاهش دهيد.
در هنگام آرميدگي به راحتي بنشينيد يا دراز بكشيد، هر پوشش تنگ خود را شل كنيد.
بعضي از مردم ترجيح ميدهند كه در اتاق تاريك آرميدگي كنند اما اين كاملاً به سليقه
شما بستگي دارد. راز آرميدگي موفق تمركز منفعلانه است.
تمركز در آن چيزي است كه اتفاق ميافتد، بدون آنكه سعي كنيد چيزي اتفاق بيفتد. اگر
افكار ناخواسته به ذهنتان ميآيد قبل از اينكه به حالت آرامش برگرديد به صورت
اتفاقي به آنها توجه كنيد. هميشه بعد از هر آرميدني به آهستگي بايستيد و اين احساس
آسايش و آرامش را در فعاليتهاي بعدي خود همراه داشته باشيد.
10- با ورزش استرس را از خود دور كنيد.
ورزش منظم و متعادل كه موجب افزايش اندك اندك ضربان قلب شود، ميتواند تأثير
شگفتانگيزي در برطرف كردن استرس و افسردگي بگذارد. قدم زدن، آهسته دويدن، شنا،
دوچرخهسواري و غيره به عنوان فعاليتهاي تفريحي كه بتوان حداقل به مدت بيست دقيقه
پيوسته انجام داد بسيار مفيد خواهد بود.
عوامل موثر بر بهبود مدیریت مدارس دوره متوسطه
سازمانهای آموزشی یکی از انواع سازمانهای بسیار پیچیده و متنوعی است که بعد از قرن
بیستم و انقلاب صنعتی در سطح بسیار گسترده ای در جوامع مختلف ظهور پیدا کرد.
این سازمانها در زمره مؤسسات خدماتی است که به علت ماهیت انسانی، تربیتی و معنی آن،
تعداد اهداف، پیچیدگی ارزشیابی، حرفه ای بودن کارکنان آن از حساسیت و اهمیت فوق
العاده برخوردار است.
این ویژگیها سازمانهای آموزشی را نیازمند الگو و سبک مدیریت و رهبری خاصی مینماید.
این سازمانها برای رسیدن به اثربخشی، کارایی و افزایش بهرهوری همواره مستلزم شیوه
های رهبری اثربخش و بهبود مستمر هستند.
در میان سازمانهای آموزشی، دوره متوسطه به دلیل شرایط خاص دوره نوجوانی و جوانی
شکلگیری شخصیت، استقلالطلبی، گروه گرائی و تربیت شغلی، آمادگي ورود به جامعه و به
عهده گرفتن مسئوليت زندگي از اهميت ويژهاي برخوردار است كه آن را ميتوان پلي ميان
آموزش و زندگي تلقي نمود.
مهمترين عامل در تحقق اين اهداف استفاده مطلوب و بهينه از منابع انساني و امكانات
مديران مدارس هستند كه بايد شيوههاي خود را همواره بهبود بخشند.
از ويژگيهاي قرن اخير، تحولات و تغييرات سريع اجتماعي است اين تحولات نيازها،
ارزشها، هنجارها و شيوه زندگي انسانها را تغيير داده است.
سازمانها جزئي از نظامهاييي محسوب ميشوند كه از تغيير و تحولات محيطي تأثير
ميگذارند. سازمانها و مديريت دو جزء تفكيك ناپذير از زندگي اجتماعي هستند كه به
قصد تحقق اهداف بوجود آمدند.
اين سازمانها براي كارآتر و اثربخشتر شدن، همواره نيازمند بهبود مستمر هستند.
مديريت به عنوان يكي از اركان توسعه در كنار توسعه در كنار منابع و امكانات، سرمايه
و نيروي انساني نقش اصلي و محوري را در سازمانها به عهده دارند. ومديريت
سازمانهاي رسمي به ويژه مديريت آموزشي به دليل تغييرات و تحولات محيطي و كار با
انسانها و استفاده بهينه از امكانات مادي و منابع انساني در چهارچوب نظام ارزشي
جامعه همواره نيازمند بهبود و بهسازي است.
بهبود سازمان مديريت دو مقوله كاملاً مرتبط و مكمل يكديگرند كه شامل اهداف، روشها،
ساختار، توزيع قدرت و ارزيابي ميگردد. بهبود متكي بر تغيير و تحول است و تلاش
ميكند با توجه به يافتههاي علوم رفتاري در كل سازمان فعاليتهايي را برنامهريزي،
اجرا و نظارت و كنترل نمايد، تا اثربخشي و كارآيي سازمان را افزايش و خود را با
محيط و تحولات سازگار و خود موجب تحول در جامعه گردد. (برومند 1373)
بهبود مديريت يك استراتژي براي تغيير باورها، ارزشها، فعاليتها و ساختار سازمان به
منظور سازگاري با شرايط محيطي است و پيشينهاي با سابقه علم مديريت دارد.
تيلور با ارائه اصول چهارده گانه، نظريه پردازان علوم رفتاري با شناسايي رفتارهاي
فردي و گروهي و نظريههاي سيستمي و اقتضايي با تلفيق همه موارد و با در نظر گرفتن
شرايط در بهبود مديريت و هر چه كاراتر و اثربخشتر نمودن سازمانها بودهاند.
رفتار و عملكرد مدير يك مدرسه مانند هر فرد ديگري تحت تأثير نگرشها، مهارتها،
آگاهيها و تواناييهاي اوست. تعيين رفتار بر اساس نگرشها در روانشناسي و مشاوره
بسيار مرسوم است. در اين رابطه نظريات راجرز و ديگر صاحبنظران شناخت درماني از
اهميت فوقاالعادهاي برخوردار است.
طبق اين نظريات، نگرشها تعيينكننده رفتار انسانها هستند و ميتوان از آنها در
تبيين، پيشبيني و تشخيص رفتارها استفاده نمود. نگرشها را فرد با خود به سازمان
ميآورد. اين نگرشها عامل سازگاري يا عدم سازگاري فرد با محيط خواهد بود و بر
عملكرد فرد در سازمان اثر ميگذارد.
نگرشها را معمولاً به سه بخش شناختي، عاطفي، رفتاري (عملي) تقسيم ميكنند. لذا با
توجه به نقش محوري مدير در مدرسه نگرشهاي او در اين سه زمينه ميتواند موجب بهبود
مديريت آموزشي و تحقق اهداف آموزشي به صورت كارا و اثربخش باشد.
پژوهشها و تحقيقات فوق هر كدام يا چند بعد از عوامل مؤثر بر بهبود مديريت را به
صورت مقطعي و عواملي جدا از يكديگر و بر روي نمونههاي محدودي از اعضاي نظام آموزشي
مورد مطالعه قرار دادهاند. در صورتي كه لازم است عوامل مؤثر بر بهبود مديريت با
توجه به پيشرفتهاي جديد علم مديريت آموزشي در قالب يك مدل و فرآيند مرتبط با يكديگر
بر روي كليه دستاندركاران آموزش متوسطه مورد پژوهش قرار گيرد.
همچنين تحولات و تغييرات اجتماعي فرهنگي، بررسي اين عوامل را در شرايط جديد ضروري
ميسازد. مسأله اصلي اين پژوهش اين است كه چه عواملي در چهارچوب يك مدل به صورت
منظم ميتواند منجر به بهبود مستمر مديريت آموزشي گردد.
يكي از اهداف اصلي جوامع رسيدن به توسعه در همه ابعاد است. تحقق توسعه در يك جامعه
به عوامل متعددي چون سرمايه، تكنولوژي، نيروي انساني متخصص و متعهد، مديريت كارآمد
و اثربخش نيازمند است. اين عوامل و به كارگيري آنها مستلزم توسعه فرهنگ، ارزشها و
باورهاي خاص و يژهاي مانند ترقيخواهي، خردگرايي، آزادي انديشه، شكيبايي، نوآوري،
تلاش مستمر، صرفهجويي، نظم، انضباط، كار گروهي و خلاقيت است.
بنابراين وجود يك نظام فرهنگي كارآمد كه درصدد رشد، تكامل و مطلوبيت جامعه است
ميتواند مبناي توسعه اقتصادي، اجتماعي و سياسي يك جامعه گردد. آموزش و پرورش تنها
نهادي است كه به صورت رسمي وظيفه تعليم و تربيت افراد جامعه را در ابعاد گوناگون
اقتصادي، فرهنگي و سياسي به عهده دارد.
دوره متوسطه به دليل آمادهسازي نيروي انساني براي ورود به جامعه و بازار كار،
مسئوليتپذيري، استقلالطلبي و رشد شناختي و عاطفي نوجوانان و نهادينه كردن فرهنگ
توسعه از اهميت خاصي برخوردار است. حركت در راستاي اين اهداف مستلزم توجه خاص به
نظام آموزشي دوره متوسطه، اهداف، محتوي كتب تحصيلي، شيوههاي تدريس و چگونگي
ارزشيابي پيشرفته تحصيلي است.
در طول دهه گذشته براي افزايش عملكرد مدارس، اصلاحات آموزشي زيادي به عمل آمده است.
اين افزايش انتظارات با عنايت ويژه به شيوه مديريت و چگونگي اداره مدرسه همراه بوده
است. در اين رابطه اكثر نظامهاي آموزشي جنبش و نهضتي براي بهبود مديريت مدارس بوجود
آمد.
در حال حاضر مجموعه منظمي از پروژههاي بهبود مدرسه و مديريت مدارس در دسترس است كه
عوامل مؤثر بر بهبود مديريت مدارس را تا حدودي شناسايي نمودهاند و ميتواند مورد
استفاده مديران قرار گيرد.
شواهد و قرائن حاكي از اين است كه براي بهبود مدرسه امكانات گستردهاي وجود دارد.
به شرطي كه در مدارس رسالتي روشن و اهدافي دقيق وجود داشته باشد و كاملاً از آن
حمايت شود. با توجه به فرآيند تغيير و تحولات اجتماعي بايد به اين نكته توجه داشت
كه ارائه رسالت روشن در مدرسه منجر به آشفتگي، يأس، نااميدي و شكست نسبت به مدرسه
خواهد شد. از طرف ديگر اساس و هسته اصلي هر كوششي براي بهبود مدرسه تلاش مديريت و
معلمان با همديگر به صورت يك كل واحد منسجم است.
بنابراين تصميمگيري رهبري مشاركتي، تمركز بر بازده پيشرفت تحصيلي توجه به تغيير در
همه سطوح مدرسه (معلم، كلاس، مديريت مدرسه) ارزشيابي مستمر، با توجه به شرايط و
عوامل فرهنگي، ارائه خط مشيهاي دقيق و اجراي آن از عوامل موثر بر بهبود مدرسه تلقي
ميشود كه دائماً بايد مورد مطالعه و بررسي قرار گيرند. با افزايش تنوع فرهنگي و
ارزشها در نظام آموزشي، طراحي و ارائه آموزش و پرورش موفق مشكلتر خواهد شد. با اين
كه مسئولان، مديران و دبيران به سختي مشغول فعاليتند، همچنان مورد انتقاد و آماج
حملات بعضي از گروههاي اجتماعي قرار دارند، بنابراين بايد زمينه بهبود و موفقيت
نظام آموزشي را فراهم نمود.
در اين راستا بهبود مديريت ركن اساسي است كه ميتوان عوامل مؤثر بر آن را از طريق
نظرسنجي شناسايي نمود. تاكنون براي رسيدن به بهبود نظام آموزشي به قانون گذاري
بيشتر و مديريت خرد توجه شده در صورتي كه موفق نبوده است.
بنابراين راه چاره را بايد در بهبود مديريت و برنامهريزي استراتژيك جستجو نمود و
اولين راه آن نظرسنجي از مديران، مسئولان و دست اندكاران نظام آموزشي است.
مديران، مسئولان و دبيران ممكن است به علت عدم نظام ارزشي يكسان و احتالاً خرده
فرهنگها و نقشهاي متفاوت سازماني با برخورداري از قدرتهاي متفاوت از نگرشها باورها
و عقايد متفاوتي نسبت به ميزان عوامل مؤثر بر بهبود مديريت برخوردار باشند.
بنابراين ضرورت دارد نظريات اين افراد را مورد بررسي و پژوهش قرار گيرد.
از طرفي نظرسنجي از زيردستان در مورد كاري كه به آنها مربوط است باعث به دست آوردن
عقايد و ايدههاي جديد و كاربردي براي مديران ارشد و ايجاد احساس قابل احترام بودن
و اهميت داشتن كاركنان و در نتيجه تفاهم بين زيردستان و فرودستان است.
بنابراين تنوع فرهنگي و ارزشي، تغييرات فرهنگي اجتماعي، نقشهاي متفاوت سازماني و
تأثير نقشها بر نگرشها و باورهاي افراد، نياز بهبود مستمر سازمان، مشاركت زيردستان
در فرآيند مديريت، دستيابي به نگرش زيردستان براي برنامهريزي و آموزشهاي ضمن خدمت
از موارد ضروري است و ميزان تأثير عوامل فردي و ميزان تأثير مهارتهاي مديريت مديران
را بر بهبود مديريت شناسايي و يك مدل مفهومي براي برنامهريزي، آموزش مديران و
انتخاب مديران شايسته ارائه و يك كارگاه آموزشي براي آموزش مديريت كار و اثربخش
خواهد بود.
يكي از اهداف اصلي جوامع رسيدن به توسعه در همه ابعاد است. فقدان يك رسالت روشن در
مدرسه منجر به آشفتگي، يأس، نااميدي و شكست نسبت به مدرسه خواهد شد. رفتار و عملكرد
مدير يك مدرسه مانند هر فرد ديگري تحت تأثير نگرشها، مهارتها، آگاهيها و تواناييهاي
اوست.
*******************************
مدیران و ارتباط با دانش آموزان:
موفقیت در هر جمعی مستلزم این است که آن محیط را خوب بشناسیم و از نظرات و
دیدگاههای افراد آن محیط شناخت کافی داشته باشیم. بدون ارتباط با افراد این شناخت
بدست نمی آید. چنین وضعیتی در محیط های مدرسه خصوصا در مدارس متوسطه اهمیت دو چندان
دارد. چون ما در محیط های مدرسه آینده یک ملت را رقم می زنیم. برای همین ما باید
ضمن داشتن وجدان کاری از مسئولیت پذیری بالایی نیز بر خور دار باشیم. در پی چنین
توضیحاتی است که مسئولیت سنگین مدیران در شناخت و ارتباط با دانش آموزان مشخص می
شود. حقیقت این است که بدون ارتباط با دانش آموزان و بدون آگاهی از نظرات دیدگاهها
و نگرشهای آنان از آنچه که در مدرسه می گذرد و یا باید بگذرد. امکان یک مدیریت خوب
در مدرسه وجود ندارد.
در همین راستاست که مدیر مدرسه باید جلسات انجمن و اولیا را فعال کند تا بتواند با
آگاهی از آنچه که مسائل از دریچه آنان نگریسته می شود، مدیریت کارآمدی را اعمال کند.
ارتباط با اولیا دانش آموزان در واقع نوعی ارتباط با دانش آموزان است چون قسمتی از
برداشتهای دانش آموزان در اولیا آنها تجلی پیدا کرده است. علاوه بر این ما بر
فرزندان آنها مدیریت می کنیم. و آنها برای ما مهم هستند.که بدانیم چه دیدگاهی در
مورد مسائل مختلف مدرسه دارند و انتظارات آنها چگونه است. و چگونه می توانیم با
همکاری آنها دانش آموزان را برای رسیدن به اهداف آموزشی و تربیتی سوق دهیم. اما
بسیاری از مدیران ما به انجمن و اولیا اعتقاد کمتری دارند. و یا اگر اعتقاد دارند
در این زمینه کم کاری می کنند. شاید هم مهارت لازم را برای کار کردن ندارند.
ارتباط با اولیا دانش آموزان و فعال سازی جلسات انجمن و اولیا یک واقعیت است نه به
قول برخی فرمالیته است و نه در صورت لزوم، فقط به درد برخی کارهای خدماتی می خورند.
آیا به نظر شما اگر ما از دیدگاهها و نگرشها و انتظارات دانش آموزان و اولیا آنها
آگاهی داشته باشیم و بتوانیم از آنها در ادراه مدرسه کمک بگیریم خوب می توانیم
مدیریت کنیم یا نه خود به تنهائی همه چیز را به عهده بگیریم و همه چیز را از دریچه
خود بنگریم. و به جای چند دست، تنها یک دست داشته باشیم. به جای ارزش گذاری، توجهی
به آنها نکنیم. به جای بسیج نیروها، تنها خود باشیم؟
مدیر از چه راههایی می تواند با دانش آموزان ارتباط داشته باشد؟
راههای ارتباط مدیر با دانش آموزان:
- فعال کردن صندوق ارتباط با مدیر مدرسه.
- برگزاری جلسات شورای دانش آموزی.
- ارتباط های موردی و خصوصی.
- بر گذاری جلسات انجمن و اولیا.
- ارتباط با اولیای دانش آموزان در جلسات آموزش خانواده.
عواقب ناشی از عدم ارتباط مدیر با دانش آموزان:
1- عدم آشنائی مدیر با نظرات و دیدگاههای دانش آموزان در مورد مسائل مدرسه.
2- عدم آشنائی مدیر با مشکلات دانش آموزان.
3- عدم آشنائی دانش آموزان با دیدگاهها و انتظارات مدیریت مدرسه.
4- تضعیف یا نبود حس همکاری دانش آموزان در رابطه با مسائل مربوط به مدرسه.
5- بروز این اعتقاد که دانش آموزان مدیر مدرسه را بی لیاقت، بی خیال، زور گو و بی
عرضه می دانند.
6- عدم ارزش گذاری روی دانش آموزان و حکومت بر کسانیکه ما به آنها اهمیت نمی دهیم.
7- عدم شناخت بسیاری از مشکلات که از دید ما پنهان است
http://www.mudir.myblog.ir/
مطلب مرتبط: