مشق سنگین شب،تکلیف شب دانش آموزان،تکالیف درسی در منزل،رونویسی،حفظ مطالب توسط دانش آموزان،معلم،دانش آموز،کلاس،مدرسه،کلمات کلیدیkeywords:

 zibaweb.com  زیبا وب ،سایت مفید برای پسران ودختران ایرانی

 

مشق سنگین شب


در بین ۵۰ كشور جهان، معلمان سه كشور ایران، تایلند و یونان بیشترین تكالیف خانگی را به دانش آموزان می دهند. در مقابل، دانش آموزان سه كشور ژاپن، چك و دانمارك كمترین میزان تكلیف خانگی را دارند. این یافته ها برآمده از یك پژوهش در دانشگاه پنسیلوانیاست. عنوان تكلیف خانگی دانش آموزان پدیده جدیدی نیست. مسئله ای است كه از دیرباز برای دانش آموزان، معلمان و اولیا در بسیاری از كشورهای جهان مطرح بوده است.
چگونگی تكلیف شب در ایران، از جمله مسائل آموزشی است كه به علت درگیری والدین، دانش آموزان و معلمان، دارای اهمیت و حساسیت ویژه ای است. به طوری كه عدم انجام تكالیف دانش آموزان مشكلات عمده ای برای آموزگاران دوره ابتدایی فراهم ساخته. براساس نظریات كارشناسان، تكالیفی كه معمولاً برای دانش آموزان تعیین می شود، اغلب دارای ساختار حل تمرین و رونویسی و حفظ كردن است كه هر دانش آموز با انگیزه متفاوت به انجام آن می پردازد. برخی صرفاً برای این كه مورد تحسین دیگران بویژه والدین خود قرار گیرند، می كوشند تا هر كار طاقت فرسایی را تا حد امكان به خوبی انجام داده و خود را كوشا و مسئولیت پذیر نشان دهند. گروهی هیچ انگیزه ای برای انجام تكالیف ندارند و معمولاً از این كار شانه خالی می كنند و یا در اثر فشار والدین و مدرسه به طور ناقص و سرسری تكالیف خود را انجام می دهند. عده ای از دانش آموزان با دقت و علاقه بسیار، انجام تكلیف خود را شروع می كنند ولی با دلزدگی ناشی از عوامل مختلف، در به پایان رساندن آن به هر بهانه ای سرباز می زنند و برخی نیز با اعطای جایزه و سایر امتیازات، تن به این كار می سپارند. بهترین مورد برای داوری در مورد حجم زیاد تكالیف، خود دانش آموزان هستند. شرایطی كه دانش آموزان در آن شرایط به انجام تكلیف می پردازند، نگرش آنان در مورد تكلیف شب، تأثیر تكلیف شب بر پیشرفت تحصیلی آنان از نگاه خودشان و مقایسه نظریات دانش آموز دختر و پسر؛ اهداف پژوهشی بودند كه در مورد نگرش و انگیزه های دانش آموزان در مورد تكالیف شب انجام شد.
از میان ۲۳۸ دانش آموز پسر و ۳۱۵ دانش آموز دختر در ۱۵ سؤال باز و بسته استفاده شده كه در آن حدود ساختار تكالیف دانش آموزان، شرایط فیزیكی انجام تكالیف، شرایط روحی، روانی و اجتماعی انجام تكالیف و پیامدهای عدم انجام تكالیف برای دانش آموزان مورد نظر بوده است. نظریات دانش آموزان نشان داد تكلیف شب، تركیب اضافی است كه دو توهم را برای دانش آموزان به وجود آورده است.

        اول آنكه این كار باید شب صورت گیرد. دوم، این كار شاق و طاقت فرسایی است كه باید به اجبار انجام شود. معمولاً دانش آموزان در اوج خستگی، باعث بی دقتی در انجام تكالیف می شوند. بیشتر دانش آموزان از حجم زیاد تكالیف در دروس مختلف و یكنواختی آنها شكایت داشتند و بویژه تكالیف محوله برای روزهای تعطیل را طاقت فرسا ذكر می كرده اند. به طوری كه گفته اند حتی برای رسیدگی به نظافت شخصی در پایان هفته نیز وقت كم می آورند. آنها انجام این تكالیف توسط معلمانشان را بعید تصور كرده اند. نگرانی از تنبیه و سرزنش در حضور جمع به دلیل انجام ندادن تكالیف، از عواملی است كه دانش آموزان را دچار پریشانی و اضطراب می كند. ترس از واكنش های غیراصولی معلمان و اولیا كه آمیخته با تهدید و تحقیر است، در لابه لای نوشته های دانش آموزان، بیشتر از هر مطلب دیگری نمایان است. آنها معتقدند كه باید با دانش آموز به صورت انفرادی صحبت شود. آنها تمایل دارند كه این فرصت به آنان داده شود تا در مورد مشكلاتشان توضیح دهند. برخی دانش آموزان به نوع تكلیف خود اعتراض داشتند و رونویسی از دروس تاریخ و مدنی را كاری بیهوده تلقی كرده اند و انجام این نوع تكالیف را با تشبیهی مثل «كوه كندن» بشدت خسته كننده دانسته اند و تكالیفی را كه باعث برانگیختگی، خلاقیت و كنجكاوی می شود، پیشنهاد كرده اند. گروهی از دانش آموزان، به مبهم بودن تكالیف تعیین شده اشاره كرده اند و خواستار توضیح بیشتری از طرف معلم هستند و اظهار كرده اند كه تكالیف در دقیقه های پایانی زنگ آخر تعیین می شود كه گاهی با سروصدا و تعطیلی مدارس همراه شده و نحوه و چگونگی آن روشن نمی شود. شیوه بازبینی تكالیف، خود موجب عدم توجه دانش آموزان به ارزش این فعالیت شده زیرا برخی از دانش آموزان، معتقدند كه به تكالیفشان درست رسیدگی نمی شود. آنها توجه و نظارت هرچه بیشتر معلم را خواستار شده اند. عده ای عدم وجود شرایط مناسب در منزل را دلیل انجام ندادن تكالیف خود ذكر كرده اند. ۹۸درصد آنان مایلند هنگام انجام تكالیف در منزل، از طرف خانواده محیط آرام و مناسبی فراهم شود و نظارت و راهنمایی اولیا را نیز خواستار شده اند.
مطالعه نظریات دانش آموزان نشان می دهند با این كه تكالیف داده شده به حد كافی آنان را درگیر مسائل آموزشی و درسی با شرایط كلاس نمی كند، ولی تعداد زیادی اعتقاد دارند كه انجام تكلیف در خانه، تأثیر مثبتی در پیشرفت تحصیلی آنان دارد. تعیین تكلیف شب برای دانش آموزان و میزان و نحوه انجام آن، از جمله مباحث سنتی آموزش و پرورش است و آنچه در این پژوهش به آن پرداخته شده، تنها بخش بسیار كوچكی از واقعیات است. خدابنده در همین مورد می گوید:

 آیا برای همه درس ها یك روش را باید به كار گرفت و یك فرمول را به ذهن سپرد. آیا برای تاریخ وجود تكلیف ضروری است. حفظ طوطی وار بعد از مدتی فراموش می شود. یكی از ویژگی های معلمان خلاق برای هر درس این است كه روش های گوناگون را در نظر می گیرند، همه فراگیران با یك روش یاد نمی گیرند. فردی قوه شنیداری قوی تری دارد و كس دیگری از طریق تمرین كردن، نتیجه بهتری می گیرد. با توجه به تفاوت های فردی و فرهنگی- اجتماعی نمی توان گفت یك روش كاملاً درست است. بنا بر این باید ویژگی های یك تكلیف خوب را دانست. تكلیف می تواند در مدرسه انجام شود و فعالیت هایی كه در مورد یك مدرسه اتفاق می افتد ممكن است جای دیگر متفاوت باشد.درنتیجه باید بسته به شرایط فرهنگی و اجتماعی خانواده تكلیف داده شود. به زبانی دیگر ما نیازمند ساختارشكنی و ابداع روش های نو هستیم. ارتقای حرفه ای معلمان و اصلاح نگرش مدیران، زمینه مناسبی برای رشد دانش آموزان فراهم می كند. در جهانی كه هر هفت روز در آن علم بشر دو برابر می شود ما نیازمند تغییر هستیم. البته از سویی نباید تغییرات مثبت و رو به رشد هم در مدرسه هم نگرش معلمان را نادیده بگیریم و در مقابل باید دید چقدر از آموزش و پرورش حمایت شده است. این در حالی است كه تغییر نگرش صرفاً با بخشنامه به وجود نمی آید. آیا شرایط مطلوب برای یادگیری هست همه به یك سمت می نشینند یا دایره ای و U شكل می نشینند آیا تعداد معلمان متناسب تعداد دانش آموزان است
چه بسا، هیچ یك از این دانش آموزان، انگیزه مطلوبی برای انجام تكالیف ندارند، زیرا پژوهش ها نشان می دهند بهترین انگیزه، یك انگیزه درونی و میل به یادگیری است. دانش آموزی كه به این مرحله برسد، از یادگیری بیشتر احساس لذت می كند و برای جلوگیری از فراموشی و دریافت حدود آگاهی و ناآگاهی های خویش به خودارزیابی می پردازد و چنان كه براساس یافته های همان پژوهش در دانشگاه پنسیلوانیا، تكالیف زیاد خانگی، یادگیری دانش آموزان را چندان افزایش نمی دهند. بلكه باید معلمان را آموزش داد تا كیفیت تكالیف خانگی را افزایش دهند نه كمیت آنها را
در این میان مسائل ریشه ای تری نیز وجود دارد. در حقیقت، حجم زیاد تكالیف در مدارس، خود بازتاب مسئله فراگیری چون نمره محوری در آموزش و پرورش است. هنگامی كه نمره محوری، مدرك یا صرفاً ورود به دانشگاه هدف اصلی است، نحوه تدریس نیز نتیجه محور می شود. در اینجا مهم این نیست كه دانش آموز چقدر مهارت دارد، بلكه مهم این است كه چه نمره ای گرفته پس باید به سمت حفظیات و تكالیف خاص یا به سمت تست زنی برود. این نگاه سطحی شده یا نگاه تجاری موجب می شود كلاس های تست حتی از سطوح پایین تر شروع شود كه همین آموزش و پرورش را با چالش های جدی روبه رو كرده. اینجاست كه یادگیری یا آمادگی برای بهتر زیستن دیگر وجود خارجی ندارد. بخشی از شهریه را از خانواده می گیرند بنابراین باید نیازهای خانواده را در نظر بگیرند و در عوض مسئولیت های اصلی خود را فراموش می كنند. نتیجه محور بودن و گذشتن از آزمون های این چنینی جای آمادگی فرد برای ورود به اجتماع را می گیرد. در اینجا دیگر هدف از آموزش كسب مهارت های زندگی نیست. مسئله دیگری كه وجود دارد به سطح مطالبات و خواست های غیر واقعی والدین بر می گردد. نبود تكلیف یا حتی حجم كم آن برای آنها نگران كننده می نماید. این قضیه در مدارس غیر دولتی به نوعی تشدید می شود حجم سنگین تكالیف، كلاس های مكرر و متعدد و آموزش های خانگی و خارج از نرم والدین در خانه و تأكید و پافشاری آنها بر دروس، به نوعی دانش آموز را دچار بمباران درسی می كند. چه بسا كه یكی از علل بی انگیزگی دانش آموزان، نسبت به درس و مدرسه، بازخورد افراطی چنین رفتارهایی است. با این حال همچنان كه وحید خدابنده می گوید: ما می توانیم به تكالیف جهت دهیم به شكلی كه آنها را خوشایند سازیم. دانش آموز می تواند برای دوستان و خویشان نامه بنویسد. یادداشت كردن پیام ها و معلومات و مهارت هایی كه در مدرسه مد نظر است. خاطره نویسی در بعضی كشورها خیلی مورد توجه است. این كه در پایان هفته به جای تكلیف و كار در مورد تعطیلات بنویسند. www.zibaweb.com

خاطره نوعی واقعه نویسی است و بچه های دیگر هم یاد می گیرند. برخی روانشناسان اجتماعی معتقدند ۸۰ درصد یادگیری ها از طریق مشاهده است. چیزهای خوبی كه در جامعه می بینند یا در روزنامه می خوانند یا نكته برجسته ای كه در زندگی به آن بر می خورند را بنویسند و در كلاس ارائه كنند یادگیری تنها منوط به كتاب های درسی نیست. می توان منابع دیگر یادگیری را در خارج از مدرسه ایجاد كرد. از سویی معلم باید هدف و چرایی انجام تكالیف را برای فراگیران به روشنی بیان كند. شرایط مطلوب برای انجام یك تكلیف و این كه آیا دانش آموز شرایط این كار را دارد، در نظر گرفته شود. شرایط مالی و فیزیكی و میزان تحصیلات والدین مؤثر است. گاهی والدین بیش از حد وارد جریان یادگیری می شوند تا آن كه نقش راهنمایی و نظارتی و حمایتی داشته باشند. والدین نباید سعی كنند پاسخ سؤالات را به بچه ها آموزش دهند، تنها راهنمایی در مورد راه های كسب درست منابع صدق می كند. از سویی در تكلیف دادن، هویت موفق را ایجاد كنیم نه این كه هویت شكست را آموزش دهیم. اگر تكالیف سنگین باشد به احتمال زیاد در انجام تكلیف، شكست می خورد و یك هویت ناموفق شكل می گیرد. هرگونه نقش والدین، غیر از نقش حمایتی باعث آسیب می شود. حتی بخشی از عدم توفیق والدین هستند. آنقدر فشار به بچه ها می آوریم كه لذت درست خواندن را از بچه ها می گیریم و به جای لذت، احساس تنفر در آنها ایجاد می شود. درس خواندن باید به عنوان یك فعالیت لذت بخش معرفی شود نه به عنوان تنبیه كردن. اجازه دهیم بچه ها مسئولیت رفتارهایشان را بشناسند. كمك، تنها در حد سؤال، ابهام یا نیاز است اما انجام دادن آن به عهده خود بچه ها است.

بدترین والدین، والدینی هستند كه جواب سؤالات را می دهند. از سویی والدین و معلمان باید بدانند كه بازی نقش مهمی در یادگیری برای بچه ها دارد، حتی مهارت های درسی را هم تقویت می كند.بررسی حجم زیاد تكالیف می تواند به این چكیده نهایی پایان یابد كه تكلیف باید در سه بخش اهداف، انواع و استراتژی تكلیف تنظیم شود. معلمان باید تكلیف را مطابق توانایی ها و علایق هر یك از دانش آموزان تعیین كنند. حتی به جای عنوان تكلیف شب مناسب تر است از تركیب تمرین روزانه استفاده شود كه در تمام اوقات، هر زمانی كه فرصت مناسب فراهم آید، باید به انجام آن اقدام شود.‎
مهری حقانی  گزارش : روزنامه ايران
**********************



تنبیه بدنی
نويسنده: دكتر «ديويد بناتار»
 ترجمه: اسماعيل سليمي ساعتلو

مقدمه مترجم در نظام تعليم و تربيت قديم ايران تتنبيه بدني چيز معمولي بود و كسي نمي‌توانست كلاسي را بدون تنبيه بدني  تصور كند. به نوعي يك وسيله كمك‌آموزشي براي معلم محسوب مي‌شد. آقاي دكتر عباسزاده (استاد دانشگاه اروميه) به شوخي مي‌گفتند: از شعرا و متفكران و نويسندگان قديم تنها كسي كه تنبيه بدني را نكوهش كرده است، «وحشي بافقي»! بوده است. بعضي از مدارس و مكتبخانه ها با توصيف انواع تنبيهاتي كه در آن مكانها اعمال مي شد در پيش شنونده رعب‌آور جلوه مي‌نمودند. تمام يا اكثر كساني كه در محيط‌هاي چند ده سال پيش درس خوانده‌اند، خاطرات ناخوشايندي از آن زمانها دارند.
امروزه ديگر از آن نوع تنبيهات كه با تشريفات خاصي هم انجام مي‌شد خبري نيست اما تنبيه بدني هنوز هم يك بحث جدي در بدنه‌آموزش و پرورش و بين مسئولان، معلمان، دانش‌آموزان و اولياي آنهاست. بعضي از معلمان و اوليا شديدا با آن مخالف هستند. معلماني هم وجود دارند كه به طور غيررسمي از تنبيه بدني استفاده مي‌كنند و جود آن را لازم مي‌دانند. حتي من با دانش‌آموزاني برخورد داشته‌ام كه وجود تنبيه را لازم مي‌دانستند و اذعان مي‌داشتند بعد از تنبيه بدني مجبور و يا شايد تشويق مي‌شوند دروس خود را بيشتر مطالعه كنند. حتي بعضي از اوليا هم چنين عقايدي دارند. در كلاسها يا دوره‌هايي كه معلمان يك جا جمع مي‌شوند اگر بحث كلاسي به اين موضوع كشيده شود، ممكن است ساعتها اين بحث ادامه پيدا كند. اما اين بحثها كمتر بر پايه تئوريها و تحقيقات علمي است، بيشتر نظر هستند تا نظريه. بنابر اين هركس سعي مي‌كند سخن خود را به كرسي نشاند بدون اينكه به مبناي علمي آن توجه داشته باشد. ترجمه اين مقاله از اين نظر مي‌تواند مفيد واقع شود كه نويسنده سعي كرده است دلايل مخالفان تنبييه را دسته‌بندي كند و براي هر يك استدلال خود را بياورد. در اين مقاله نويسنده با اينكه پاسخ مخالفان تنبيه را مي‌دهد اما كاملا تنبيه بدني را تاييد نمي‌كند بلكه بر اين نظر است كه نبايد آن را به طوركلي بي‌فايده بينگاريم. به زعم نويسنده استفاده از نوعي تنبيه كه به آن تنبيه نادر(Infrequent) و ملايم (Mild) اطلاق مي‌كند، در بعضي مواقع مي‌تواند مفيد واقع شود. هرچند بعضي از استدلالها چندان محكم به نظر نمي‌رسند، اما مطالعه اين مقاله كه مي توان گفت به نوعي حرف جديدي است و برخلاف نظريات جاري فقط به محكوميت هر نوع تنبيه اكتفا نمي‌كند، مفيد به نظر مي‌رسد.


1. مقدمه
مخالفان تنبيه بدني كودكان، بدرستي از گسترش استفاده از تنبيه بدني و اعمال خشونت كه اغلب باعث ايجاد خسارات بسيار مي‌‌گردد انتقاد مي‌كنند. آنها اغلب براي نشان دادن اين مسئله كه از تنبيه صرفا به عنوان آخرين حربه استفاده نمي شود بلكه به صورت مداوم و براي تخلفات بسيار كوچك مورد استفاده قرار مي‌گيرد، زحمات بسيار كشيده‌اند. آنها همچنين تعداد بسيار زيادي از نمونه‌هاي تنبيه بدني و اعمال خشونت را ثبت و ضبط كرده‌اند.
من هيچ ترديدي در پيوستن به مخالفت با چنين اعمالي كه به درستي به آنها «بهره كشي از كودك»  اطلاق مي‌شود ندارم. عموم مردم و همچنين متوليان آموزش و پرورش و روان‌شناسان كه در باره تنبيه بدني بحث مي‌كنند به دو گروه متضاد تقسيم مي شوند. آنهايي كه مخالف اين عمل هستند، قصد دارند آن را به طور كلي ممنوع سازند. آنهايي كه متمايل به استفاده از اين حربه هستند، از اين عمل دفاع جانانه‌اي مي‌كنند و در باره ارتباطات منطقي زيادي كه در باره خطرات و سوء استفاده از اين شكل از تنبيه وجود دارد بي تفاوت هستند.
تعجب‌آور است كه مسئله اخلاقي تنبيه بدني با وجود فراخي و وسعت آن از توجه فلاسفه رهايي جسته است. در اين مقاله قصد دارم انواع استدلالات مرسومي كه در حوزه مخالف با تنبيه بدني هستند را مورد ملاحظه قرار دهم  اگر چه در عمل من مي‌خواهم نشان دهم كه تعدادي از اين براهين، قدرت قابل ملاحظه‌اي براي تحميل محدوديت‌هاي اخلاقي قابل توجه در استفاده از تنبيه بدني را دارند.
بعد از بررسي و رد براهيني كه مبتني بر حذف كامل تنبيه بدني هستند، به طور خلاصه برخي از استدلالات مثبت نسبت به تنبيه بدني را قبل از اينكه يك زمينه كلي را به عنوان ملزومات و شرايط مطرح كنم مورد ملاحظه قرار خواهم داد. با وجود اين قبل از بحث روي هر كدام از اينها بعضي از ملاحظات اوليه به ما در تمركز روي موضوعي كه مورد بحث خواهد بود كمك مي‌كند.
الف: تنبيه بدني چيست؟
تنبيه بدني به صورت تحت اللفظي يعني وارد كردن ضربه به بدن. در اين صورت حتي با «مجازات اعدام» هم متفاوت است، تنبيه بدني اثرات بلند مدتي بر جاي مي‌گذارد. تنبيه بدني مي‌تواند براي اشاره به طيف وسيعي از دامنه جرايم مورد استفاده قرار گيرد، از كار اجباري گرفته تا شكنجه جسمي. كانون توجه من در اين مقاله روي شكلي از تنبيه بدني خواهد بود كه به نظر مي‌رسد منطقه اصلي مناقشه باشد، تحميل درد فيزيكي بدون صدمه به اعضاي بدن. نمي‌خواهم بگويم اين نوع تنبيه مشكل‌سازترين نوع تنبيه است، بلكه به اين علت آن را مورد توجه قرار مي‌دهم چرا كه به نظر مي‌رسد ميانه‌ترين سطح تنبيه بدني باشد كه مورد اختلاف است. بعلاوه معلوم مي شود تحميل درد بدون آسيب گونه‌اي از تنبيه بدني باشد كه نقطه اصلي بحث است، ولو اينكه مخالفان تنبيه بدني مكررا به آن نمونه‌هاي تنبيه بدني اشاره مي‌كنند كه آسيب جسمي ايجاد نموده‌اند

تنبيه بدني نامهاي گوناگوني را در بر مي‌گيرد، فقط محدود به «كتك زدن»  ، «سيلي زدن» ، «لگد زدن» ، «با چوب زدن» ، «ضربه زدن»  و «زنداني كردن»  نيست. بعضي از اين موارد عمومي هستند، بقيه به شدت تنبيه يا به وسيله مورد استفاده اختصاص دارند. من از تعداد ديگري از اين موارد قابل تبديل به هم به عنوان موارد متدوال تنبيه بدني استفاده خواهم كرد.


ب: تنبيه بدني در خانه‌ها و مدارس
مجموعه‌اي از تنبيهات وجود دارد، اما كانون توجه من روي خانه‌ها و مدارس خواهد بود. اين اماكن خصايص مشتركي دارند كه باهم از ديگر اماكن مناسب براي تنبيه بدني متمايز مي‌شوند. هم در خانه‌ها و هم در مدارس كودكان به وسيله بزرگسالان (والدين يا معلمان) تنبيه مي‌شوند. به طور مشابه در هردو مكان، مفاد تنبيهه بدون محاكمه رسمي بر كودك اعمال مي‌شود و اغلب براي گناهان نامشخص در قانون و مقررات، گناهاني كه در خانه‌ها و مدارس ديگر ممكن است ممنوع نباشند، بلكه بيشتر به عنوان يك عمل شيطنت‌آميز يا خطاكاري فرض مي‌شوند.
تفاوتهاي معني‌داري بين خانه و مدرسه وجود دارد. اكثر والدين دوست دارند علائق بچه‌هايشان محدود به محبت و دوست داشتن و مراقبت از آنها باشد. همچنين بيشتر والدين دوست دارند بچه‌هاي خودشان را بيشتر از معلمان آنان بشناسند. معلمان، عموما كنتاكت كمي با دانش‌آموزانشان دارند مگر بعضي از آنها كه در كلاسهاي بزرگتري تدريس مي‌كنند. در حالي‌كه عده‌اي مخالف تنبيه بدني به هر نحو حتي به وسيله والدين در خانه هستند ، تعدادي ديگر با اين عمل فقط در بيرون از خانه مخالف هستند. آنها ممكن است بگويند كه تفاوتهاي خانه و مدرسه به صورت اخلاقي است و بيان نمايند چرا تنبيه بدني در خانه قابل قبول است ولي اين امر در مدرسه غيرقابل قبول است.
من فكر مي‌كنم اين دو باهم تفا
وتهاي مشخصي دارند. «تنبيه رسمي»  هرگز نمي‌تواند ارتباطات نزديك موقعيت خانواده را تحت تاثير قرار دهد. بعضي زيان‌ها و سودها بر آن متصور است. يكي از مزيتهاي آن اين است كه داوري رفتار و تصميم‌گيري در باره تنبيه در هاله‌اي از محبت قرار نخواهد گرفت. (چه تعداد از والدين به فرزند قاتلشان كه به علت قتل به زندان طويل‌المدت محكوم شده است مي گويند: «او واقعا پسر خوبي است.»)
علاوه بر اين تمام محيط هاي رسمي به يك اندازه «غير‌‌‌شخصي»  نيستند. مدارس خيلي بيشتر از «دادگاه هاي ايالتي» شخصي هستند. در مقايسه با قضات و كارهايي كه آنان در برابر متهمان انجام مي‌دهند، معلمان شاگردان خود را بهتر مي‌شناسند و احتمالا مراقبت بيشتري از آنها به عمل مي‌آورند. بنابر اين تنبيه در مدارس مي‌تواند تحت پوشش يك هدف آموزشي مفيد صورت گيرد. مدرسه حركت از حوزه خانواده به طرف حوزه «ايالت»  (دولت) را تسهيل مي‌كند. بچه ياد مي‌گيرد كه هميشه تنبيه به وسيله افراد نزديك به او كه او را آنها را دوست دارد و مي‌شناسد صورت نمي‌گيرد. اين به اين معني نيست كه به معلمان بگوييم لازم نيست مانند قضات از زمينه‌ها و مناسبات و جنبه‌هاي اخلاقي مربوط به متخلفان قبل از اعمال مجازات آگاهي پيدا كنيدwww.zibaweb.com
2. پاسخ به استدلالات مخالفان تنبيه بدني
كساني كه مخالف تنبيه بدني هستند معمولا يك استدلال واحد را دنبال نمي‌كنند. معمولا آنان مجموعه‌اي از دلايل را براي اثبات نگرش خود جمع‌آوري مي‌نمايند. احتجاج‌هاي آنها ريشه در نظريات خاص تنبيه ندارند، نظرياتي كه اصل تنبيه را تاييد مي‌كنند و مي‌گويند چرا تنبيه بدني در مقابل نيازهاي تئوريكي شكست مي‌خورد. در بسياري از حالات ممكن است به همين نحو باشد چرا كه آنان فاقد يك نظريه (تئوري) تنبيه هستند. هرچند بايد گفته شود از نظر آنها داشتن يك نظريه تنبيه به تنهايي چندان كمكي نمي‌كند چرا كه به نظر آنان مسئله اصلي حكم دادن به اين مسئله است كه آيا تنبيه بدني اصلا از نظر اخلاقی قابل قبول است؟ اين به اين دليل است كه نظريه‌هاي سنتي تنبيه بدني در درون خودشان قائل به اين مسئله نيستند كه شخص تنبيه بدني را مي‌پذيرد يا نه. تعدادي از انديشه‌ها وساطت كاربرد نظريه‌ها را در برخورد با تنبيه بدني مي‌پذيرند. براي مثال براي تئوري هاي منطقي تنبيه، ملاحظات مناسب، در نظر داشتن اثربخشي تنبيه بدني در مقايسه با بازدارندگي يا اصلاح و اندازه هر يك از عوامل ناسازگار، مهم است. براي مجازات‌كنندگان، در صورتي كه تنبيه متناسب با جرم باشد اين امر مي‌تواند موجه باشد. مجازات‌كنندگان به نتيجه‌ي تنبيه علاقه‌مند نيستند بلكه آنان قدرت تنبيه را مورد ملاحظه قرار مي‌دهند. بنابر اين پرسش مهم براي آنان اين است كه آيا تنبيه بدني به طورغير قابل قبولي ظالمانه است يا برعكس بي‌ارزش كننده‌ي شكل تنبيه است؟ مجازات‌گرايي چيزي در باره تركيب شكل غير قابل قبول تنبيه نمي‌گويد، همانند فايده‌گرايي كه خودش نمي‌تواند بگويد كدام نوع تنبيه موثر يا مضر است. پس ما نمي‌توانيم به نظريه‌هايي برگرديم كه جوابي براي اين سوالها ندارند. نبايد اساس تئوريكي را جستجو كنيم يا تصور كنيم هر عقيده‌اي در باره نظريه تنبيه صحيح است. به همين علت به نظر من زمينه‌ي تئوريكي بسيار فراتر از هدف اين مقاله است. نوشته‌هاي زيادي وجود دارد در باره‌ي اينكه آيا تنبيه مي‌تواند موجه باشد و من در اينجا نمي‌توانم به تحليل آنها اميدوار باشم. در عوض توجه خود را معطوف به سوال تنبيه بدني خواهم كرد

اينها استدلال‌هاي مشخصي هستند كه توسط افردي كه معتقدند تنبيه بدني هرگز نبايد اعمال شود مطرح شده اند:
الف: باعث سوء استفاده مي‌شود.
ب: تحقير كننده است.
ج: آسيب جسمي به بار مي‌آورد.
د: باعث انحراف جنسي مي‌شود.
ه: باعث بدآموزي مي‌شود.
و: باعث سركشي شده و موجب ارتباط ضعيف بين معلمان يا اوليا با بچه‌ها مي‌شود.
ز: تنبيه بدني بازدارنده نيست.

http://e-salimi.blogfa.com


************************