دانش آموز،معلم،کلاس،مدرسه،نيمكتها و صندلي مدارس،خانواده،آموزش،کودکان ،کلاس اول،طرح شاداب سازی مدارس دخترانه،تفکر سنتی مدارس،خاطرات کلاس اولی ها،روز اول مدرسه، کلمات کلیدیkeywords:
zibaweb.com زیبا وب ،سایت مفید برای پسران ودختران ایرانی
دلایل عدم علاقه دانش آموز به کلاس و مدرسه چیست،چرا دانش آموزان مدرسه را دوست ندارند،تفاوت آموزش خانواده و مدرسه،علل موفقیت مدارس ژاپن و آلمان چیست،تاثیرات شاداب سازی مدارس در آموزش دانش آموزان
مطالب : طرح شاداب سازی مدارس دخترانه و خاطرات کلاس اولی ها
چرا بچهها مدرسه را دوست ندارندو برای تعطیلی آن لحظه شماری می
کنند؟
دكترمهرداد ناظري
آيا تا به حال فكر كردهايد كه چرا بچهها مدرسه را دوست ندارند و براي تعطيل شدن
آن لحظه شماري ميكنند؟
يا چرا موقعي كه روي نيمكتها و صندلي مدارس مينشينند احساس عذاب و درد و رنج
ميكنند؟ گويا تقويم مورد تاييد بچهها با بزرگسالان بسيار متفاوت است. بچهها عاشق
رنگ قرمز تقويمها و بهدنبال افزايش روزهاي تعطيل هستند. آنها در زمستان هر روز به
آسمان خيره ميشوند تا شايد برف زمين را سپيدپوش كرده و به روياهاي آنها رنگ واقعيت
ببخشد و در فصل بهار با ياد روزهاي گرم تابستان روز و شب را سپري ميكنند.
بسياري از ما روز اولي را كه قدم به مدرسه گذاشتيم بهياد داريم، روزي كه براي
بسياري از كودكان، رنگ غم و اندوه دوري از خانوادهها را داشته است، بچهها در حالي
كه پدر و مادرهايشان جلوي در مدرسه ايستاده بودند، به همديگر دست تكان ميدادند و
با نگاهي تلخ از هم جدا ميشدند. حال اگرچه اين درد و رنج مربوط به ورود به مدرسه
تا حدي ميتواند طبيعي باشد اما آنچه مسئله تلقي ميشود اين است كه بسياري از
كودكان و نوجوانان حتي تا سالهاي پاياني دوره متوسطه تغييري در روحيه و احساسشان
نسبت به مدرسه پديد نيامده و جايي در دلشان براي درس و مدرسه و كتاب باز نميشود.
يك معلم كه حدود 20 سال سابقه تدريس دارد ميگويد: هرگز حاضر نيستم، جايم را با
دانشآموزان عوض كنم. دوران مدرسه براي من به مانند يك كابوس ميماند؛ كابوسي كه هر
وقت در خواب ميبينم دچار سردرد و ناراحتي، غم و اندوه ميشوم. دانشآموزان بعد از
پايان دوران متوسطه به سرعت از فضاي مدرسه دور ميشوند و روزهاي كودكي و
نوجوانيشان را با شتاب هر چه تمامتر به دست فراموشي ميسپارند.
مدرسه براي بسياري از كودكان تداعيكننده روزهاي سخت و بيروح و يك فضاي
دلسردكننده و پر از استرس و هيجانات روحي نامناسب است. اما واقعا اين يك سؤال
اساسي است كه چرا بچهها مدرسه را دوست ندارند؟ آيا چون فضاي آموزشي آن فضاي مناسب
و بهينه براي پرورش استعدادهاي آنها نيست يا اينكه در ارتباط ميان معلمها و
دانشآموزان مشكلاتي وجود دارد؟
معلمها معترضانه ميگويند: بچهها نسبت به گذشته تنبلتر و تن پرورتر شدهاند و
درست درس نميخوانند و به حرفهاي ما گوش نميدهند و دانشآموزان پاسخ ميدهند:
مدرسه مكان كسلكننده و بيروحي است كه ما در آنجا احساس شادابي و سرزندگي
نميكنيم. بهنظر ميرسد لازم است كه به اين سؤال با تامل و ژرف نگري بيشتري پاسخ
دهيم.www.zibaweb.com
تناقض در جامعه پذيري بچهها
با رسيدن به سن 7 سالگي به دنياي جديدي به نام مدرسه وارد ميشوند. مدرسه اولين قدم
و مرحله پيوند كودك با جامعه است كه نقش اساسي در تكوين روند اجتماعي شدن
(socialization) آنها دارد. كودك با ورود به مدرسه، حوزه ارتباطي جديدي را تجربه
ميكند كه با دنياي خانوادهاي كه در آن به دنيا آمده و سالهاي اوليه زندگي خود را
در آن گذرانده بسيار متفاوت است.
روانشناسان اجتماعي معتقدند: با توجه به اينكه آموزشهاي دوران كودكي عموما
آموزشهاي نرم و منعطفي است در برابر آموزشهاي مدرسهاي كه غالبا آموزشهاي سخت و
غيرقابل انعطاف است، دچار چالش و مشكل ميشود. كودكان در مدارس مجبورند بيشتر به
گفتههاي معلمها گوش داده و از گفتههاي آنها اطاعت كنند، در حالي كه كودكان امروز
در خانهها با توجه به گسترش فرهنگ فرزندسالاري كمتر در قالبهاي اطاعتپذيري و
فرهنگ تابعيت هويت ميپذيرند. بنابراين شايد اولين عامل اساسي عدمعلاقه
دانشآموزان به مدرسه ريشه در تعارض ميان اين دو مدل متفاوت اجتماعي شدن آنها داشته
باشد.
در كشورهايي كه شيوههاي آموزش دستوري وجود دارد يعني معلم در كلاس درس نقش عمده و
اساسي ايفا ميكند و همه چيز در قالب تكاليف درسي از طريق معلمها به بچهها منتقل
ميشود، طبيعتا در روحيه دانشآموز احساس سرخوردگي و عدمعلاقه را ايجاد ميكند.
بهطور كلي اين يك خاصيت و ويژگي اساسي روحي هر فرد است كه هر كنش يا عملي كه علايق
و عواطف او را تحتتأثير قرار دهد با آن به مقابله و عكس العمل برميخيزد، اما چون
ترويج روحيه لطافت و مهرورزي، تجربهاي است كه نياز به دروني شدن در فرهنگ آموزش
يك كشور دارد، بنابراين به صرف آموزش معلمان و يادآوري اين نكته كه مهر و عطوفت را
آنها بايد در رفتار و كنشهاي خود با دانشآموزان سرلوحه خود قرار دهند، نميتوان
نظام آموزشي را از حالت سخت خارج ساخته و به حالت نرم مبدل كرد.
زنگ مدرسه، زنگ شادي
هنوز هم وقتي صداي زنگ مدرسه به صدا درميآيد، اين شور و هيجان و شادي است كه در
ميان بچهها تكثير ميشود. شايد همواره با اين سؤال مواجه شده باشيد كه چرا وقتي
صداي زنگ مدرسه به صدا در ميآيد و پايان ساعت درس و كلاس اعلام ميشود، بچهها با
جيغ زدن و فرياد كلاسها را ترك ميكنند. اخيرا براي پاسخگويي به اين سؤال تحقيقاتي
انجام گرفت كه اشاره به آن جالب توجه است. در اين آزمايش كه روي 10 مدرسه در شهر
تهران انجام گرفت، نتايج به دست آمده نشان داد كه بچهها از فضاي نهاد مدرسه بسيار
فاصله گرفتهاند و يك شكاف بين نهاد آموزش و دانشآموزان ايجاد شده است.
روند اين تحقيق به اين صورت دنبال شد كه صداي جيغ زدن بچهها بعد از پايان ساعات
درس و نواخته شدن زنگ خروج روي چند CD ضبط شد و مورد تجزيه و تحليل روانشناختي قرار
گرفت. در نهايت نتايج نشان داد كه جيغ و فرياد بچهها سه موضوع اصلي را اعلام
ميكند.
بچهها ميگويند:
الف) ما را رها كنيد، ما رهايي را دوست داريم.
ب) ما عاشق طبيعت، كيهان و هستي هستيم و هر چيزي كه بين ما و طبيعت فاصله بيندازد
ما آن را نميپذيريم.
پ) ما نسبت به آموزش در مدارس انتقاد داريم
تجربه نشان داده كه هر وقت روحيه و احساس دروني دانشآموزان را در اولويت توجههاي
خود قرار ندهيم و به صداي آنها گوش نكنيم آنها از ما فاصله گرفته و ممكن است در
تعامل و برخورد با ما عكس العمل نشان دهند. اين موضوع نيز ميتواند تا حدي به اين
اصل مرتبط شود كه بچهها در دوره كودكي به ويژگيهاي دروني شخصيتيشان توجه بيشتري
شده و اين موضوع در نظام آموزش به فراموشي سپرده ميشود.
احساس تعلق به مدرسه
در ژاپن توجه به احساس تعلق به مكاني به نام مدرسه زياد است. يك معلم ژاپني
ميگويد: دانشآموزان براي يادگيري به مدرسه نميآيند. آنها براي ديدار با
دوستانشان به مدرسه ميآيند، بنابراين من بيشترين تلاش خود را براي كمك به
دانشآموزان در پيدا كردن دوست صرف ميكنم. وقتي دانشآموزي در يادگيري كند است
تلاش ميكنم كه او با گروههاي مختلفي از دانشآموزان ارتباط دوستانه برقرار كند و
از آن لذت ببرد.
بنابراين اگر احساس لذت از محيط را يك اصل اساسي آموزش تلقي كنيم و توجه خود را
معطوف به اين ويژگي مهم روحي دانشآموزان كنيم، ميتوان اميدوار بود كه بچهها به
مدرسه علاقه بيشتري پيدا كنند. بچهها به مدرسه ميآيند تا با دوستان جديدي آشنا
شده و روح همدلي و همراهي با آنها را پيدا كنند. ما نبايد فرصت تجربه پذيري عاطفي
كودكان را با روشهاي سخت و غيرمنعطف و اولويت بخشي به آموزشهاي غيرمانوس، تخريب
كنيم. بچهها بايد از لحظهاي كه وارد مدرسه ميشوند، احساس صميميت و شور و شوق را
نسبت به محيط آموزش داشته باشند. هدف اصلي آموزش و پرورش، ايجاد درك مناسب فرد از
خود، توجه به رشد روحي و عاطفي و رشد انسانهايي همنوا با جامعه عشق محور است.
در سالهاي اخير نتايج تحقيقات حاكي از اين است كه بچهها در محيط بيرون از مدرسه
بهتر ميتوانند نكات و مسائل آموزشي را فرا بگيرند. بر همين اساس در ژاپن و آلمان
بچهها را به دلايل و بهانههاي گوناگون به طبيعت برده و يا در مسافرتهاي دسته
جمعي به گسترش روحيه عشق ورزي و نزديكي ميان معلمها و دانشآموزان كمك ميكنند.
بچهها بايد از روزمرگيها رها شوند تا بتوانند حرفها و ايدههاي نو داشته باشند.
در فضاي باز و ايجاد بستر مناسب گفتماني ميان معلم با دانشآموز و دانشآموز با
همكلاسيها، نيازها، روياها و آرزوهاي كودكان به بيرون تجلي يافته و عرصهاي براي
ساختن شهرونداني متفاوت پديد ميآيد.
از ياد نبريم كه همچنان نظام آموزشي و معلم و اولياي مدرسه نميتوانند به عقدهها،
سرخوردگيها و ناكاميهاي شخصيتي دانش آموزان پاسخ مناسبي دهند. در چنين فضايي
بچهها، مدرسه را در قلب و روحشان دوست نخواهند داشت و به آن دل نميدهند. فراموش
نكنيم كه ارتباطات گسترده از هر برنامه آموزشي مهمتر است.
http://www.farhangiannews.ir/
*******************************************
طرح شاداب سازی مدارس دخترانه
تصور كنید دیوار دومتری مدرسه تان به اندازه ۳ برابر مرتفع تر شده و با حصارهای
متعدد فضای فیزیكی آن مستتر شده است. به نظر می رسد نخستین چیزی كه از این دیوارها
و حصارها به ذهن خطور می كند ایجاد فضای بی روح و سردی است، اما به قول مسئولان
آموزش و پرورش این یعنی نخستین و مهمترین گام در اجرای طرح «شاداب سازی مدارس
دخترانه». این طرح كه در سال های اخیر هر از گاهی سر بر می آورد و پس از مدتی تب آن
فروكش می شود به ظاهر ایده قابل تأملی است ولی در عمل ناموفق جلوه می كند.
به گفته كارشناسان آموزش و پرورش فقط در شهر تهران كه بیش از ۳ هزار و ۲۰۰ مدرسه
دخترانه دارد تاكنون فقط در ۵۰-۴۰ مدرسه آن، ایده شاداب سازی مدارس پیاده شده است.
(در واقع فقط استتار شده است!) طرح شاداب سازی مدارس دخترانه كه از سال های گذشته
زمزمه های آن آغاز و از هشت سال پیش به طور جدی مطرح گردید تاكنون در حاشیه قرار
گرفته، البته هرگاه هم كه پابه عرصه اجرا گذاشته به استتار اكتفا كرده است. در حالی
كه مؤلفه های بسیاری برای شاداب كردن دانش آموزان وجود دارد. ضمن آن كه اجرای چنین
طرح هایی تغییر در ابعاد مختلف نظام آموزشی درون یك مدرسه را می طلبد. به این معنی
كه شاداب كردن دانش آموزان در كنار تغییر در نگرش و رفتار اولیای مدرسه، تغییر در
محتوا و متن كتب درسی، تغییر در شیوه های آموزشی، تغییر در اجرای برنامه های اعیاد
و سوگواری های مذهبی و ملی و تغییر در فضای سبز و امكانات رفاهی بچه ها در مدرسه و
در مرحله آخر تغییر فضای فیزیكی مدرسه و استتار آن از دید نامحرمان تجلی می یابد.
ضمن آن كه ظاهراً در اجرای چنین طرح هایی اعتبار و برنامه مدون و مشخصی برای آن
دیده نمی شود.www.zibaweb.com
● استتار صرف، مدرسه را زندان می كند
مهندس «نسترن خسروی» رئیس گروه معماری سازمان توسعه، نوسازی و تجهیز مدارس كشور
درباره اجرای طرح شاداب سازی مدارس دخترانه معتقد است: «اگر اجرای این طرح محدود به
مستتر كردن مدرسه با حفاظ های متعدد باشد درواقع مدرسه را برای بچه ها به مثابه
زندان كرده ایم ، باید محیط مدرسه به گونه ای باشد كه بچه ها اشتیاق حضور در آن را
داشته باشند. البته این را هم باید بگوییم ساختن چنین مدرسه ای نیازمند صرف هزینه
های بسیاری است. ضمن آن كه با جایگزینی مصالحی كه احساس زنده بودن را القا می كند و
فضای سبز كه آرامش روانی را ایجاد می كند هم می شود به شاداب سازی مدارس دست یافت.»
وی توضیح می دهد: «در بسیاری از كشورهای دنیا مدارس دیوار و حصار ندارد، در حالی كه
ما با ساختن حصار و دیوار در اطراف مدرسه مان می خواهیم طرح شاداب سازی را پیاده
كنیم. ضمن آن كه هرچقدر دیوار مدارس را بلندتر بسازیم امكان این كه برج بلندتری در
كنار آن و مشرف به آن ساخته شود وجود دارد. در حالی كه با شیوه معماری ایرانی ـ
معماری درون گراـ می توان مدارس را به گونه ای طراحی كرد و ساخت كه نیاز به استتار
كردن نداشته باشد، البته پیاده كردن چنین ایده هایی مستلزم زمین های بزرگ و اعتبار
لازم است. به طور مثال در مدرسه چهارباغ اصفهان با سلسله مراتبی می توان به درون
مدرسه دست یافت بدون اینكه نیاز به دیوار برای پنهان شدن از دید نامحرمان وجود
داشته باشد
ساخت چنین مدارسی علاوه بر اعتبار و زمین وسیع زمان زیادی هم می خواهد. به طور مثال
سازمان نوسازی، مدارس تخریبی را باید هر چه سریع تر ساخته و تحویل دهد در غیر این
صورت بچه ها بدون مدرسه خواهند ماند. بنابراین عملاً دست ما از اجرای طرح هایی با
معماری ایرانی كوتاه می شود.»
رئیس گروه معماری سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس كشور تأكید می كند: «به عنوان
یك زن معمار معتقدم نباید مدارس را با استتار شاداب سازی كنیم چرا كه در این صورت
مدرسه را با ایزوله كردن از سایر فضاهای اجتماعی منفك كرده ایم.»
● هر سال ۴۰ تا ۵۰ مدرسه تهرانی شاداب سازی می شود
«زهرا پور محمد» مشاور رئیس سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در امور بانوان در این
باره معتقد است: «هدف از طرح شاداب سازی مدارس كشور كه از سال۷۹ مطرح شد، فراهم
كردن شرایط و امكانات رفاهی برای دانش آموزان دختر بود، چرا كه دختران برخلاف پسران
كه از تحرك فیزیكی بالایی برخوردارند، كم تحرك اند. پژوهش های علمی نیز در این باره
بیانگر آن است كه كم تحركی دختران دانش آموز از نشاط آنان در محیط مدرسه می كاهد،
به تبع آن نیز بهره برداری بچه ها از درس و كلاس كمتر می شود. بر همین اساس تلاش می
شود با فراهم كردن امكاناتی در محیط فیزیكی مدرسه از قبیل استتار كردن، ایجاد فضای
سبز و امكانات تفریح و بازی دختران از نشاط بیشتری برخوردار شوند. ضمن آن كه در
چنین شرایطی خواسته های درونی آنان نیز در محیط مدرسه تخلیه می شود نه آن كه در
كوچه و خیابان خودنمایی كند.»
وی با بیان اینكه اولین قدم در اجرای طرح شاداب سازی استتار مدرسه است، می گوید:
«به گونه ای باید محیط فیزیكی مدرسه پوشانده شود كه به راحتی بتوان در آن بدون حجاب
رفت و آمد كرد. بر همین اساس سال گذشته ۵۰مدرسه دخترانه در شهر تهران در مقاطع
مختلف مستتر شد. براساس برنامه نیز هر ساله باید ۳۰ تا ۴۰ مدرسه در سطح تهران شاداب
سازی شود.»
مشاورر امور بانوان آموزش و پرورش شهر تهران در پاسخ به این سؤال كه مدارسی كه در
این طرح قرار می گیرند باید چه شاخصه هایی را داشته باشند، توضیح می دهد: «مدارسی
كه در اجرای طرح شاداب سازی مدارس كمترین هزینه را تحمیل كنند، در اولویت قرار می
گیرند، اما در برخی مدارس به هیچ عنوان اجرای این طرح امكان ندارد به طور مثال
مدرسه ای كه در كنار یك برج ۲۰ طبقه قرار گرفته است خارج از اجرای طرح قرار می
گیرد.»
وی درباره هزینه اجرای طرح هم می گوید: «اگر به مفهوم واقعی طرح شاداب سازی در
مدارس اجرا شود بسیار هزینه بر خواهد بود به این معنی كه اگر تمامی امكانات و شرایط
با نشاط كردن دانش آموزان فراهم شود می توان گفت این طرح اجرا شده است. برداشتن گام
اول كه همان استتار كردن مدارس است در برخی مواقع ۲۰ میلیون تومان هزینه می خواهد
ضمن آن كه ساختمان مدارس تفاوت بسیاری با هم دارد. به گونه ای كه در برخی مدارس فقط
با دیوار یك متری مدرسه مستتر می شود، در حالی كه در تعداد دیگری از مدارس ۳ برابر
اعتبار مورد نیاز اجرای طرح شاداب سازی یك مدرسه معمولی مورد نیاز است. به همین
خاطر مهمترین مسئله در اجرای طرح شاداب سازی مدارس تأمین هزینه های مالی آن است.»
● با وجود عقده های هراسناك در بچه ها، طرح شاداب سازی بی اثر است
دكتر «علیرضا شریفی» عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش نیز درباره
ضرورت اجرای طرح شاداب سازی مدارس دخترانه می گوید: این طرح زمانی وارد مدارس ما شد
كه پس از انقلاب تعریف مشخص و روشنی از تعلیم و تربیت با رویكرد جدید دینی وجود
نداشت ، بنابراین رفتارهای دینی در قالب رفتارهای سنتی وارد مدارس شد ، به طوری كه
اشكال پررنگ روز قیامت، جهنم و مكافات عمل را در مراسم مذهبی و دینی می دیدیم. از
نظر پوشش نیز دانش آموزان معمولاً لباس های تیره و مشكی می پوشیدند. براساس همین
رفتارها فضایی در مدارس شكل گرفت كه آثار سوء خود را در روح و روان بچه ها بر جای
گذاشت ، ضمن آن كه برخی از معلمان پرورشی و تعلیم و تربیت دینی با برخوردهای
نامناسب خود با دانش آموزان فضای مدرسه را عاری از شادی می كردند. بررسی های
كارشناسان و روان شناسان در همان سال های اول پس از انقلاب نشان داد بیش از ۹۰ درصد
رنگ های به كار رفته در مدارس مات و سرد است و بازتاب آن در اشكال مختلف نمایانگر
است بنابراین آموزش و پرورش تحریك شد تا نسبت به این مسئله چاره اندیشی كند. بر
همین اساس بخشی از این فضای مرده را با رنگ سبز كلاس ها و در و پنجره ها شكست. در
سال های اخیر نیز طرح شاداب سازی مدارس دخترانه همسو با این تغییرات مطرح می شود.
البته در سطح خرد این تغییرات به طور نسبی اثر مثبتی دارد، اما در سطح كلان ارزیابی
ها نسبت به علاقه مندی دانش آموزان به محیط مدرسه مثبت نیست. البته بخشی از
متغیرهای مورد نیاز برای شادابی بچه ها درون سازمانی و بخشی دیگر نیز برون سازمانی
است. البته در این میان نقش معلمان تعلیمات دینی را نیز نباید نادیده گرفت. به طور
مثال خواندن آیات تبشیری یا تبذیری و آیاتی از روز قیامت می تواند بچه ها را
بترساند یا به زندگی امیدوار كند. ضمن آن كه كم نیستند بچه هایی كه در كلاس درس با
صحبت های معلم درباره روز قیامت دچار ضربه های روحی و روانی شده اند. بنابراین نمی
توان گفت با وجود عقده های درونی و هراس، تغییر رنگ در فضای كلاس و مدرسه می تواند
شادی ایجاد كند. بلكه باید با تغییرات ابعاد مختلف این طرح اثرگذار باشد.
وی تأكید می كند: «قبل از اجرای طرح هایی همچون طرح شاداب سازی مدارس باید با
استفاده از نظرات روان شناسان بویژه روان شناسان اجتماعی، جامعه شناسان و متخصصان
تعلیم و تربیت كودك و نوجوان هزینه و فایده كنیم. ضمن آن كه باید آموزش و پرورش یك
بار و برای همیشه تكلیف خود را با مباحث پرورشی روشن كند، چرا كه هم اكنون در بعد
پرورش بچه ها فقط به پرورش دینی پرداخته می شود و از پرورش عاطفی، اجتماعی و اخلاقی
بچه ها و سایر توانمندی ها و نیازهای آنان غفلت می شود. در حالی كه می توان با
استفاده از عوامل متعددی همچون موسیقی در چارچوب های قانونی شادی و نشاط را در بچه
ها تقویت كرد و در مراسم و اعیاد مذهبی و افتخارات ملی به جای جلسات سخنرانی از
برنامه های شاد و متنوع استفاده كرد ضمن این كه روی مسائل شخصی بچه ها نیز باید
تأمل و آنان را تشویق كرد به شاد بودن، در حالی كه همچنان در مدارس ما با تفكر سنتی
و كهنه اگر دانش آموزی با صدای بلند بلند بخندد نوعی بی ادبی و هتك حرمت
محسوب می شود
بنابراین برای شاد كردن بچه ها و ساختن محیطی شاد در محیط مدرسه باید به همه ابعاد
و اشكال شادی آفرین توجه كرد تا به اهداف تعریف شده در این باره رسید.
شهناز سلطانی ،گزارش : روزنامه ايران http://www.bazyab.ir
**********************************
خاطرات بزرگترها از روز های کلاس اول (خاطرات کلاس اولی ها)
به درك كه بلد
نيستي
هادي
مرزبان، كارگردان تئاتر مي گويد: من سال اول ابتدايي را ديرتر از بقيه
شروع
كردم. يك ماه مريض بودم. اما بعد از يك ماه من را به مدرسه اي به نام اميركبير
بردند.
وقتي سر كلاس نشستم، ديدم بچه ها مشغول نوشتن ديكته بودند و براي من آ ن روز
اولين روز
مدرسه بود. من هم گفتم، اجازه، من بلد نيستم. جالب است بدانيد كه معلمم
گفت: به
درك كه بلد نيستي. اين جمله چنان اثر بدي روي من گذاشت كه حتي بعدها هم كه
به
دانشگاه رفتم، چه در ايران و چه خارج از كشور. فكر مي كردم استادم همين جمله را
مي گويد.
البته اين نكته را داخل پرانتز بگويم كه معلمهاي آن دوره مثل معلمهاي حالا
نبودند.
وحشت
كرده بودم
مسعود
كرامتي، كارگردان مي گويد: اولين روز
مدرسه،
پدرم كه حالا به رحمت خدا رفته، من را به مدرسه برد. مدرسه ام فضاي بسيار
بزرگي
داشت. روز اول از اين همه شلوغي وحشت كرده بودم. بچه ها را كلاس بندي مي
كردند.
نمي خواستم به كلاس بروم. پدرم گفت:
برو پيش
بچه ها، من همين جا هستم. من
چشم از
پدرم برنمي داشتم. كلاس مشخص شد (اول آ) به كلاس رفتم. زنگ درسي گذشت ومن به
حياط
مدرسه رفتم و پدرم را نديدم. بعضي بچه ها گريه مي كردند، بعضي ديگر هم مشغول
بازي
بودند. به سمت در مدرسه رفتم، ولي سرايدار گفت تا زنگ آخر بايد در مدرسه
بمانم.
كمي گريه كردم، ولي خسته شدم و آن روز را به اين شكل گذراندم.
اول
مهر
نداشتيم
داريوش
اسدزاده، بازيگر مي گويد: آن وقتها روزي به نام كلاس اولي و
يا اول
مهر نداشتيم. من هم مثل بقيه همسن و سالهايم به مكتب رفتم؛ اما بعد از تأسيس
مدرسه در
تهران قديم، تحصيلات ابتدايي قديم را در آن مدرسه گذراندم و تا دوره
متوسطه در
ايران درس خواندم. ولي حالا اوضاع فرق كرده. روز اول مهر بهترين و خاطره
انگيزترين
روز زندگي بچه هاست. روزي كه خاطره هايش را هرگز فراموش نخواهند كرد.
مدارس
مكتب خانه اي
معلم حتی از سرفه بچه ها عصبانی می شد
محمدعلي كشاورز، بازيگر مي گويد : شروع تحصيلاتم با
مدرسه هاي
قديمي بود. آن وقتها به روز اول مهر چندان اهميتي نمي دادند. شكل درس
دادن در
آن مدارس هم مثل مكتب خانه ها بود. ولي يادم هست كه معلم بداخلاقي داشتم كه
حتي
سرفه كردن بچه ها او را عصباني مي كرد.
"دال"
مثل "ر" بود
رضا
چلنگر مترجم بامعرفت و خوش اخلاق تيم ملي فوتبال كشورمان را چند سالي است كه در
كنار
مربيان كروات تيم ملي فوتبال ديده ايم، او كه چندي است پس از پايان رقابتهاي
جام جهاني
فراغت بيشتري دارد، مي گويد: هميشه علاقه زيادي به تحصيل داشته ام و الان
هم يك روز
كه با خانواده صحبت مي كردم گفتم كه دوست دارم شرايطي فراهم شود كه
مجدداً
رشته پزشكي كه تا سال چهارم آن را در دانشگاه زاگرب كرواسي ادامه دادم،
دوباره
ادامه دهم و مي خواهم اگر شد اين كار را از دانشگاه آزاد شروع كنم.
چلنگر با
لهجه دوست داشتني اش خاطره اي از روز اول رفتن به مدرسه بازگو مي كند
و مي
گويد: روز اولي بود كه من راهي مدرسه شده بودم، به اين دليل كه زبان مادري ام
آذري بود
توانايي صحبت كردن به زبان فارسي را به درستي نداشتم به همين دليل بچه ها
همان روز
خيلي اذيتم كردند كه اين باعث شد تا از مدرسه فرار كنم، وقتي كه به خانه
برگشتم
پدر و مادرم پرسيدند كه چه اتفاقي افتاده است؟ ماجرا را كه براي آنها تعريف
كردم،
مادرم، من را به مدرسه برگرداند و پيش مدير مدرسه برد، خانم مدير نيز بچه ها
را دور هم
جمع كرد و به آنها توضيح داد كه چنانچه مجدد مرا اذيت كنند آنها را تنبيه
خواهد
كرد. از آن روز به بعد تا آخر سال خيلي به خودم فشار آوردم تا توانستم
سرانجام
فارسي را ياد بگيرم.
چلنگر
برايمان از معلم سال اول دبستانش مي گويد:
خانم
پوركاوياني براي تدريس هر كدام از حروف قصه اي تعريف مي كرد. يادم هست براي
حرف "د"
مي گفت: حرف "د" خيلي قبلها شبيه حرف "ر" نوشته مي شد، يك روز اتفاق
ناگواري
برايش افتاد و حرف "د" خيلي گريه كرد و اين اتفاق به قدري براي او ناراحت
كننده بود
كه كمرش به مرور خم شد و شكل امروزي درآمد. اين نمونه اي از قصه هايي است
كه هنوز
پس از گذشت حدود 35 سال از شروع تحصيل رضا چلنگر در خاطرش مانده است. البته
تا يادم
نرفته بگويم آقا رضا از ما خواست به همه بچه هايي كه مي خواهند سال تحصيلي
جديد را
شروع كنند توصيه كنيم به ورزش در كنار درس اهميت خاصي بدهند، چرا كه اين دو
در كنار
يكديگر اهميت دارند.
نقاشي
اش را هنوز دارم
شقايق
دهقان،
بازيگر مي
گويد: خاطره روز اول مدرسه، ماندني و رؤيايي است. من هم خاطراتي را كه از
آن روز به
ياد دارم، هرگز فراموش نمي كنم. معلم مهرباني داشتم كه بچه ها را آرام مي
كرد، همه
بچه ها گريه مي كردند و محيط مدرسه برايشان غريبه بود. ولي خانم معلم من،
از همه
معلمهاي مدرسه دوست داشتني تر بود. روز اول برايمان شعر خواند و خواست از او
نقاشي
بكشيم، من هنوز آن نقاشي را دارم، چون يادگار آن روزهاي شيرين استhttp://www.qudsdaily.com
***********************************