خلاقیت ،خلاقیت دانش آموزان ،معلمان ،مدارس،روشهای ایجاد خلاقیت دانش آموزان کلمات کلیدیkeywords:

 zibaweb.com  زیبا وب ،سایت مفید برای پسران ودختران ایرانی

نقش خلاقیت و نوآوری در پیشرفت دانش آموزان‌،تاثیر معلم در ایجاد خلاقیت

 

انسان‌ها دارای قوّه خلاقیت هستند؛ برخی در یک زمینه دارای خلاقیت بیشتر و برخی در زمینه‌ای دیگر. خلاقیت می‌تواند توسط معلمان در دانش‌آموزان شکوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورش قوّه خلاقیت دانش‌آموزان فراهم آورد.‌

مفهوم خلاقیت‌
خلاقیت و نوآوری محرک اصلی تمدن‌هاست. تلفن، اتومبیل، هواپیما، رادیو،‌ تلویزیون، رایانه، الکترونیک، قدرت اتمی و مسافرت‌های فضایی و خلق ادبیات و انواع هنرها و ... نقاط عطفی از اختراعات و اکتشافات و نمودی ارزشمند از تفکر و ذهن خلاق بشر است.
بنابراین، برای پیشرفت در صنعت، اقتصاد، سیاست و همه علوم، نیازمند تفکری خلاق و نوآور هستیم؛ خلاقیتی که در ضمیر همه ما نهفته و در نحوه زندگی ما تأثیر دارد. تحولات سریع عصر کنونی ما، نیازمند حل مسائل و مشکلات به گونه‌ای خلاق است.
هرچند علم، توسعه و پیشرفت نیاز اولیه بشر امروزی است، ولی باید دانست که علم به خودی خود، ضامن حل بسیاری از مسائل و مشکلات آینده‌ای که ما با آن‌ها مواجه خواهیم شد نیست، تنها نیروی فوق‌العاده و قدرتمند خلاقیت است که می‌تواند مسائل و مشکلات را به طرز خارق‌العاده‌ای از سر راه بشر بردارد. روان‌شناسان در تعریف خلاقیت متفق‌القول نیستند و به خلاقیت از زوایای گوناگونی می‌نگرند؛ در گذشته محور بحث روان‌شناسان از خلاقیت <شخص خلاق یا فرایند خلاق> بود. امروزه نیز اگرچه بسیاری از اندیشمندان به خلاقیت به عنوان یک فرایند می‌نگرند، اما تعریف آنان از خلاقیت، مبتنی بر ویژگی <مولد بودن> است.‌
شاید به جرات بتوان گفت که جامع‌ترین تعریف خلاقیت توسط <گیلفورد> دانشمند آمریکایی عرضه شده است. او خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافت‌های جدید برای مسائل) در مقابل تفکر همگرا(دست یافتن به پاسخ) مترادف دانسته است. افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران متفاوتند و از عرف و عادت دور شده روش‌های خلاق و جدید را به کار می‌برند. برعکس کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند، تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می‌کنند. پس تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه.‌
امروزه ثابت شده است که برخلاف باور بسیاری که ابداع و خلاقیت را خصوصیت ذاتی بعضی افراد می‌دانند، این استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد و می‌توان آن را با کاربرد اصول و فنون معین و ایجاد طرز تفکرهای جدید و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد.‌
در چند دهه اخیر پژوهش‌های بسیاری در زمینه خلاقیت انجام شده است. پژوهش‌های انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است که خلاقیت را هم می‌توان آموزش و هم پرورش داد. روشن است که هر کسی ممکن است در زمینه‌ای خاص خلاقیت داشته باشد. از هر کسی در هر زمینه نمی‌توان انتظار خلاقیت و ابتکار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینه‌ها را شناسایی کرده و زمینه رشد آن‌ها را فراهم نمود.‌
معلم و شیوه‌های پرورش تفکر اخلاق‌


تعلیم و تربیت به یک معنا عبارت است از رشد قوّه قضاوت صحیح در افراد. تقلید از دیگران یا پیروی از تمایلات و عادات، سبب رکود فکری و عجز فرد در برابر مسائل و مشکلات می شود. امروزه جامعه نیازمند افرادی است که فکر و خرد را حاکم بر اعمال و افکار خویش قرار می‌دهند و مشکلات را به گونه ابتکاری از سر راه خود برمی‌دارند. اجمالاً وظایف یک معلم در تحقق این هدف بدین شرح است:‌
* دانش‌آموزان را به داشتن ایده‌های بکر و نو تشویق نماید؛ ایده‌هایی که کم و بیش برای خود آن‌ها بکر است. ضمن پذیرش ایده‌های بکر، زمینه ابراز آن‌ها را فراهم کند. مثلاً، می‌توان از دانش‌آموزان خواست که به جای ارائه گزارش ساده از یک کتاب، آن را شخصاً ارزیابی کرده و هر نظری که درباره آن دارند بیان کنند و یا این که فصلی از فصل‌های سال را توصیف کنند به طور کلی، نقاشی‌های آزاد، مقاله‌نویسی و نگارش داستان‌های کوتاه، زمینه ارائه ایده فرد و تفکر خلاق در دانش‌آموزان را بهتر فراهم می‌کند

* مطالب درسی را به صورت مسأله و معما برای شاگردان طرح کند؛ مطالعه کتاب و یا گوش دادن به سخنان معلم و حفظ کردن حقایق علمی و تاریخی، رشد قوه ابتکار شاگردان را به دنبال ندارد. معلم به جای بیان مطالب درسی یا ذکر حقایق علمی، باید دانش‌آموزان را به طرح مسائل ترغیب کند.‌
* معلم باید به دانش‌آموزان اجازه دهد تا مسائل، نظرات و ایده‌های خود را اعلام کنند و این ایده‌ها را روی تخته کلاس درس نوشته و پس از طرح مسائل و ایده‌های خود به آنان اجازه دهد که این مسائل را نقد و بررسی کرده و مورد آزمایش قرار دهند.‌
شیوه‌های گوناگون تدریس‌
معلم باید در جریان تدریس و فرایند تعلیم و تربیت، شیوه‌های مختلفی را به کار برد؛ از جمله، روش حل مسأله، روش تهیه طرح یا پروژه، روش بحث آزاد و پروژه‌های گروهی و جمعی متناسب با موضوع و موقعیت درسی.‌
فعال شدن شاگردان در کلاس‌
کلاس‌های درس را می‌توان به جای <معلم محوری> به صورت <فراگیر محوری> اداره کرد؛ در کلاس فراگیر محوری، دانش‌آموز در امر یادگیری دخالت مستقیم و اساسی دارد.
معلم راه‌های یادگیری را به شاگردان دیکته نمی‌کند، بلکه شیوه‌های مختلف یادگیری را پیش پای آنان قرار می‌دهد تا با استفاده از نیروی خلاقیت و ابتکار خود مسیر و روش یادگیری را جستجو نمایند. به جای این که معلم برای دانش‌آموزان اطلاعات فراهم کند، باید آنان را در موقعیتی قرار دهد تا خود به جستجوی اطلاعات بپردازند. معلم در این شیوه تدریس، راهنماست و نقش یاری‌دهنده و هدایتگر را ایفا می‌کند.‌
استفاده از روش بارش مغزی
brain Storming‌ در روش بارش مغزی، پس از این که مسأله‌ای در کلاس ارائه شد، معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد تا هر تعداد راه‌حل را که می‌توانند برای مسأله بنویسند. معلم پیش از ارائه همه راه‌حل‌ها به وسیله دانش‌آموزان، نباید هیچ‌گونه اظهارنظری در این خصوص بنماید. این روش، شبیه روش تداعی آزاد است که در روان‌کاوی مورد استفاده قرار می‌گیرد.‌
ایجاد زمینه تفکر
معلم باید زمینه‌ای فراهم سازد که همه دانش‌آموزان تفکر کنند و بدون نگرانی تفکرات خویش را اظهار نمایند. هرچند شاگردان در فرایند تفکر ممکن است اشتباه کنند، اما مهم، تفکر و پرورش فکر ‌است. در این گونه کلاس‌ها پاسخ صحیح و غلط شاگرد برای معلم ارزش یکسان خواهد داشت؛ زیرا به هر حال دانش‌آموز به تفکر واداشته شده است.
به عبارت دیگر، باید به دانش‌آموزان اجازه داده شود تا اشتباه‌هایی را مرتکب شوند؛ زیرا ممکن است اشتباه‌ها به بینش‌های مثمرثمری منتهی شوند. معلم باید شرایط آموزشی را به گونه‌ای ترتیب دهد که شاگردان مطمئن شوند که اختلاف نظر آنان با معلم مشکلاتی برای آنان نخواهد داشت. به هیچ وجه نباید اندیشه‌های شاگردان را طرد کرد زیرا در این صورت آنان به تفکر نخواهند پرداخت.
ارتباط با اذهان خلاق
گرچه معلم تا حد زیادی می‌تواند ذهن دانش‌آموز را تحریک کند، اما این امر کافی نیست. گفتار و کردار هنرمندان، متفکران و رهبران مشهور از مهمترین عوامل مؤثر در تحریک انرژی خلاق در دیگران است.
شاعران، مورخان، سیاستمداران و دانشمندان بزرگ، در قرون گذشته، از طریق آثار مکتوب خود با ما سخن می‌گویند

آتش خلاق آنان می‌تواند شعله آفرینش‌‌گری دانش‌آموزان را برافروزد و روح اشتیاق رقابت را در آنان بدمد. برای پیشگیری از احساس حقارت دانش‌آموزان در برابر بزرگان، باید به آنان گفته شود که انسان‌های بزرگ هم از اول خلاق نبودند، بلکه با تلاش، پشتکار و پرورش این قوه توانسته‌اند ابتکارات، نوآوری‌ها و آفرینندگی را در وجود خود شکوفا سازند.
با شناخت نحوه زندگی و مراحل رشد دانش‌آموزان، می‌توان از بروز و پیدایش این احساس در آنها پیشگیری کرد.
تشویق اندیشه‌ها و پیشرفت‌های بکر و ناب
با پرسش‌های هر چند غیرمتعارف دانش‌آموزان، باید برخوردی دقیق و حساب شده داشت؛ اگر دانش‌آموزی ایده غیرممکنی را بیان کرد، به جای واقع‌گرایی باید در این تخیل دانش‌آموز وارد شد.
مثلاً اگر کودکی بگوید: سگ من کتابی نوشته است، معلم جواب دهد: واقعاً؟! حتماً کتاب به مردم توصیه می‌کند که با سگ‌ها چگونه رفتار کنند. سپس بچه‌های دیگر می‌توانند اظهارنظر کنند که دنیا در نظر یک سگ ممکن است چگونه باشد و چطور می‌شود امور را بهبود بخشید و...
- باید به کودکان عملاً نشان داد که عقاید آنان مورد احترام است.
- اندیشه‌ها و راه‌حل‌های غیرمعقول برای مسائل را باید با احترام تلقی کرد. - باید به آنان فرصت داد تا به طور مستقل یاد بگیرند، آزادانه فکر کنند و به اکتشافات بپردازند.
موانع خلاقیت
موانع خلاقیت را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: فردی، اجتماعی و سازمانی.
موانع فردی خلاقیت: نداشتن اعتماد به نفس و ترس از انتقاد و شکست، تمایل به همگونی و عدم تمرکز ذهنی ازمهمترین آنها است. به طور کلی موانع فردی خلاقیت شامل موارد زیر است:
نداشتن اعتماد به نفس، دلسرد شدن، تأکید بر عادت‌های پیشین، محافظه‌کاری، وابستگی و جمود فکری، نبود تمرکز ذهنی، استفاده نکردن از طرفین مغز، مقاوم نبودن، کمرویی، انعطاف‌پذیر نبودن.
موانع رشد خلاقیت در دانش‌آموزان
تأکید زیاد بر نمره دانش‌آموز به عنوان ملاک خوب بودن
روش‌های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری ‌
عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت
نبود حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت‌های خلاق دانش‌آموزان
اهداف و محتوای کتاب‌های درسی
توجه نکردن به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان
عدم پذیرش ایده‌های جدید
ارائه تکالیف درسی زیاد به دانش‌آموزان
استهزاء و تمسخر به خاطر ایده یا نظر اشتباه
جهت‌گیری خلاقیت در سازمان‌های آموزشی
* در اغلب آموزش‌های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت‌های ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزئیات به پیش می‌روند. در آموزش خلاقانه، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا کرده و مربی به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش، نقش تعیین‌کننده‌ای ندارد.
* برنامه‌های آموزش و محتوای مطالب حتی‌الامکان باید موجب رشد و توسعه تفکر واگرا به جای تفکر همگرا در فراگیران شود.
* شناخت علائق و انگیزه عاطفی و غیرعاطفی هر یک از فراگیران برای پیشبرد امر آموزشی ضروری است.
* مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله از آموزش و پرورش فراگیرندگان باید کاربردی ملموس و عملی در زندگی و کار فرد داشته باشد. * امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصیب فراگیر خواهد شد باید در دوره‌های آموزش خلاقیت مورد تأکید قرار گرفته تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده به وجود آید.
* تجسم وضع آینده مسأله و مقایسه آن با وضعیت فعلی، کمک مفیدی به یافتن راه‌حل‌های بدیع خواهد کرد.
اصولاً استعداد خلاق در محیط‌های مطلوب، شکوفا و متبلور می‌شود بنابراین یکی از الزامات و روش‌های مهم برای تبلور خلاقیت، ایجاد فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است.
در سازمان‌های آموزشی علاوه بر این که چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد، معلمان نیز باید زمینه لازم و فضای مطلوب را برای دانش‌آموزان فراهم کنند. ‌
یکی دیگر از شیوه‌های مهم و پرجاذبه پرورش خلاقیت و نوآوری، مشورت است. اساساً یکی از نشانه‌های رشد اجتماعی، شورا و مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند. اسلام نیز انسان را به شورا و مشورت ترغیب کرده و پیامبر اسلام (ص) نیز از مشورت به عنوان یک اصل تربیتی استفاده کرده است.
در واقع هر قدر مدیران در سازمان‌های آموزشی از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند، باز هم مشورت با دیگران، افق‌های تازه‌ای را برای آنها خواهد گشود.
حضرت علی(ع) می‌فرمایند: مهمترین راه‌حل‌ها و صحیح‌ترین شیوه‌ها با استفاده از اندیشه‌های افراد مختلف به دست می‌آید.
راه‌حل‌های پیشنهادی معلمان:
* تدوین و اجرای سیاست‌های انگیزشی و تشویقی برای همکاران
* آموزش نیروی انسانی توسط استادان مجرب در قالب کارگاه‌های تابستانی
* طرح موضوع به صورت کاربردی در جلسات شورای معلمان
* تشویق معلمان به آزمایش کردن و کاربست روش‌های نو
* ایجاد محیط آزاد و روابط صمیمانه میان معلمان و مدیران رسمی مدارس برای کاربست یافته‌ها و روش‌های نوین‌

* تشخیص ارزش کار و تشویق افرادی که به آزمایش روش‌های نوین مبادرت می‌ورزند.
دانش‌آموزان:

* برای پرسش‌های دانش‌آموزان باید اهمیت قائل شد و آنان را راهنمایی کرد تا خود جواب پرسش‌ها را بیابند. (تقویت روحیه پرسشگری و کنجکاوی)
* عقاید غیرعادی باید مورد احترام قرار گیرد و ارزش آن برای کودکان روشن شود.
* باید به کودکان نشان داد که عقایدشان دارای ارزش است و عقایدی که امکان اجرای آن در کلاس میسر باشد، پذیرفتنی است.
* گاهی اوقات بدون این که تهدیدی از جهت نمره، ارزشیابی و یا انتقاد در کار باشد، باید کودکان را آزاد گذاشت تا کارهایی را که خودشان می‌خواهند انجام دهند.
* هرگز نباید در مورد رفتار دانش‌آموزان بدون این که علل و نتایج آن مشخص شود، قضاوت کرد.
* تشویق دانش‌آموزان به داشتن و ارائه اندیشه‌های بکر.
کتاب‌های درسی
* تجدید نظر در تدوین بعضی از کتاب‌های درسی با رویکرد کاربردی متون به ویژه در علوم پایه و فصل‌بندی موضوعی آن
* تأکید بر فعالیت‌هاو مهارت‌های خارج از کلاس و کاربست آموزه‌های علمی در زندگی عادی‌

به نقل از روزنامه اطلاعات

http://www.creativity.ir/برگرفته ازسایت : /