zibaweb.com
زیبا وب ،سایت مفید برای
پسران ودختران
ایرانی
روش تدریس جدید،روش تدریس مشارکتی،روش های تدریس جدید کلاس و آموزش،معایب و مزایای روش تدریس ، روش تدریس نوین، روش تدریس نمایش ،الگوی تدریس ایفای نقش ،امتيازات الگوي ايفاي نقش ، الگوی تدریس یاران در یادگیری،علبه بر گوشه گیری دانش آموز،روش های مقابله با گوشه گیری دانش آموز، دانش آموزان منزوی و گوشه گیر کلاس
امتيازات الگوي ايفاي نقش
1- ايجاد شور و شوق وانگيزه دروني در فراگيرندگان
از آنجا كه دانش آموزان خود نقشهاي مورد نظر را انتخاب ميكنند و بر اساس وظايف محوله به ايفاي نقش ميپردازند ، شور و شوق فراواني براي انجام دادن آن از خودانشان ميدهند . تدريس به اين روش به يك صحنه تفريحي تبديل ميشود و طراوت ذهني خاصي بين بازيگران و مشاهده كنندگان ايجاد ميشود كه در يادگيري بسيار موثر و با اهميت است .
2- مشاركت و فعاليت دانش آموزان
امروزه يكي از اصول مهم درياددهي - يادگيري ، موضوع فعال بودن فراگيرندگان است . يادگيري ارتباطي دوطرفه و تعاملي است و بديهي است كه گر يادگيرندگان منفعل باشند ، امكان يادگيري به وجود نخواهد آمد . در اين روش ، همه افراد نقش دارند و بايد در موعد مقرر نقش خود را ايفا كنند و سپس به صورت فعال در جريان آموزش به فعاليت بپردازند .
3- كاهش كمرويي و خجالت دانش آموزان
يكي از معضلات دانش آموزان و حتي بزرگسالان ، كمرويي يا خجالتي بودن است . اين خصيصه سبب گوشه گير شدن افراد ميشود و آنان ، موقعيتهاي اجتماعي مطلوب را از دست ميدهند . الگوي ايفاي نقش به گونه بسيار موفقيت آميزي روحيه تعاملي را در دانش آموزان تقويت ميكند و آنان را اجتماعي بار ميآورد .
4- افزايش مهارتهاي رواني - حركتي فراگيرندگان
يكي از محورهاي آموزش ، تقويت مهارتهاي فيزيكي دانش آموزان است و در بعضي درسها هدف اصلي ، رشد اين مهارتهاست . در اين زمينه ، بهترين الگوي ايفاي نقش است ، زيرا يك صحنه نمايش وجود دارد و افراد مجري بايد به نحو مطلوب و با آمادگي ، روي صحنه به ايفاي نقش بپردازند . همين تمرينهاي موردي به تدريج موجب تقويت عضلات و هماهنگي بيشتر اعضا ميگردد . در نتيجه ارتباط مفيدي بين روان و حركت به وجود ميآيد .
5- كسب نگرشهاي جديد و قبول ارزشهاي اجتماعي
يكي از رويكردها واهداف اصلي آموزش و پرورش ، ايجاد نگرش مطلوب در طرز تفكر دانش آموزان است و انتظار ميرود كه ضمن كسب مهارتهاي ذهني ، عواطف ، نگرشها و احساسات آنان نيز تقويت شود و باور و اعتقادشان در خصوص موضوع افزايش يابد . در الگوي ايفاي نقش ، بازيگران در حين انجام دادن امور محوله ، از عملكرد اندامهاي حسي خويش متثر ميشوند و گاهانه ، در مقام دفاع از رفتارهاي نمايشي خود برميآيند . اين اقدام از نظر آموزش و پرورش اهميت ويژه اي دارد .
6- تقويت قدرت مديريت و سازماندهي افراد
مديريت و برنامه ريزي يكي از مهارتهاي اساسي در آموزش و پرورش است و انتظار ميرود فراگيرندگان در عرصه اجتماعي ، مدير موفق و برنامه ريز لايقي بشوند . در الگوي ايفاي نقش ، همه امكانات ، تمهيدات و برنامه ها از طريق يكايك دانش آموزان فراهم ميآيد و حتي سازمان دهي و گزينش نقشها با راهنمايي معلم و به وسيله خود دانش آموزان صورت ميگيرد . اين امر باعث ميشود كه آنان جريانها و فعاليتها را به خوبي برنامه ريزي و برآنها مديريت كنند » (فضلي خاني ، 1378 ، ص 93 ) .
شركت كنندگان در الگوي ايفاي نقش
الف ) معلم يا مربي در مقام مسئول اجرا وهماهنگ كننده فعاليتها .
ب ) عده اي از دانش آموزان در نقش بازيگران اصلي ( يك نفر در هر گروه به سمت كارگردان انتخاب ميشود . )
ث ) مشاهده كنندگان : بقيه دانش آموزان تماشاچي اند و در پايان اجراي نقشها ، ارزشياب و تحليل گر نمايش خواهند بود . (فضلي خاني ، 1378)
مراحل الگوي ايفاي نقش
مرحله اول : انتخاب موضــوع
شناسايي وانتخاب موضوع اولين قدم براي الگوي ايفاي نقش است و انتخاب آن به دو صورت انجام ميشود : موضوع درس ( مورد تدريس ) يا موضوعات دلخواه كه دانش آموزان كلاس بر اساس علايق خود انتخاب ميكنند در هر دوصورت ، بايد ابعاد گونگون آن تشريح و به كليه فرگيرندگان تفهيم گردد تا ايفگران نقشها ، مفهوم اصلي را درك كنند . در اين مرحله ، موارد زير بايد رعايت شود :
واضح و روشن كردن موضوع ، به نحوي كه براي همه قابل فهم باشد .
موضع كلي ، مورد علاقه وتوافق بچهها باشد .
موضوع داراي اهداف مهم اجتماعي باشد .
موضوع قابل اجرا و در ساختار الگوي ايفاي نقش قابل بحث باشد.
واؤههاي موجود در موضوع تعريف و مشخص گردد .
موضوع جذاب و متناسب با تواناييهاي ذهني و رواني دانش آموزان باشد .يادگيري ارتباطي دو طرفه و تعاملي است و بديهي است كه گر يادگيرندگان منفعل باشند ، امكان يادگيري به وجود نخواهد آمد. در اين روش ، همه افراد نقشدارند و بايد در موعد مقرر نقش خود را ايفا كنند و سپس به صورت فعال در جريان آموزش به فعاليت بپردازند.
مرحله دوم : نوشتن نمايش نامه
نگارش نمايش نامه ، پيكره اصلي الگوي ايفاي نقش است . در اين مرحله ، كليه فعاليتها از شروع تا پايان به صورت محاورهاي نوشته ميشود و دانش آموزان با كمك و همكاري مربي ، مراحل را مينويسند . اهداف اصلي موضوع درس بايد در يكايك مراحل گنجانده شود . رعايت ارزشهاي اجتماعي و پرهيز از عادتهاي نامطلوب و محتواهاي نامناسب الزامي است . بنابراين ، محتواي اصلي در ايفاي نقش ، همين مرحله است وپيام اصلي درس بايد در اين قسمت مطرح واز طريق اجراي آن به دانش آموزان منتقل شود . دانش آموزان بايد راهكارهاي اجرايي را در مراحل بعد اجرا كنند . در اين مرحله ، رعايت توان دانش آموزان ، اطلاعات و زمينههاي فكري آنان اهميت بسيار دارد .
نمايش نامه بايد داراي ابتدا و انتها باشد و متن ، آموزشهاي لازم را بدهد . گر نمايشنامه مورد نظر خوب تنظيم نشود ، انگيزه دانش آموزان براي اجرا كاهش مييابد و ممكن است نمايش جذابيت مورد نظر را نداشته باشد . جملات بايد حتيالامكان كوتاه و قابل فهم باشد و براساس بينش دانش آموزان تنظيم شود . بين جملات و تنظيم محتوا بايد ارتباط و توالي منطقي وجود داشته باشد و موضوعات به صورت اصولي هم جهت باشند .
مرحله سوم : تعيين نقشها
انتخاب بازيگران بر اساس توانايي وعلاقه آنان به نقشهاي مورد نظر ، مهمترين بخش الگوي ايفاي نقش است . فعاليتهاي لازم براي مراحل الگو ، دراين مرحله مشخص ميگردد و تعداد نقشها و گزينش افراد وديگر موارد اجرايي بايد مد نظر باشد .
شناخت شخصيت افراد و ويؤگيهاي رفتاري ، ساختار بدني ( قد ، وزن ، سن و .......) اهميت زيادي دارد . معلم يا مربي در مقام كارگران نمايش ، قبل از هر چيز بايد بازيگران را خوب بسنجد ، تواناييهاي آنان را بشناسد وبراي ايفاي نقشهاي مورد نظر پيشنهاد كند. نظر دانش آموزان ديگر ، مشاهده گران ،نيز در اين انتخاب موثر است .
گفتني است كه تفسير و تبيين نقشهاي مثبت ومنفي ارزش بسيار دارد ، زير ممكن است بعضي نقشها كه به ظاهر منفي باشد ، ثار سوإـي برفرگيرندگان بگذارد . بنابراين نبايد شخصيت افراد را براساس نقشها تعريف كرد . به علاوه ، در درسهاي ديگر نقشها بايد عوض شود و يك نفر ، هميشه بازيگر يك نوع نقش نباشد .
مرحله چهارم : تهيه امكانات و تجهيزات لازم
براساس نمايشنامه تدوين شده ، امكانات مورد نظر بايد شناسايي و فراهم گردد . نقش اين وسايل در تكوين و تقويت روند اجرا و ثر گذاري نمايشنامه ، بسيار مهم است و به ويؤه براي فرگيرندگان جذابيت و كشش خاصي دارد . ساخت فضا ، صحنهآرايي مناسب و ديگر ملزومات يا امكانات ، بايد فراهم آيد و نحوه كاربردآنها براي بازيگران تشريـح شود . بهتر است از وسايل ساده و قابل دسترس استفاده شود و وسايل صحنه را حتي الامكان خود دانش آموزان بسازند .
مرحله پنجم : آمادگي وتمرين مقدماتي
پس از تعيين نقشها و تشريح وظايف ، بايد آمادگي هايي كسب شود . باراهنمايي مربي گروه ، بازيگران بايد به تمرين مقدماتي بپردازند و از جمله اين آمادگيها ميتوان به موارد زير اشاره كرد :
حفظ كردن نقش مربوط به خود .
مطالعه دقيق تمام نمايشنامه براي اطلاع از نقش ديگران .
شناخت چهرهها و گريم صورت و ديگر اعضا در صورت نياز .
شناخت و ساخت وسايل و امكانات .
شناخت و تمرين مراحل اجرايي به صورت متوالي .
مرحله ششم : اجرا و دادن نمايـش
در اين مرحله ، گروه بازيگران در حضور بقيه دانش آموزان و مربي ، نقشهاي خود را اجرا ميكنند .حضور مربي در مقام هدايت كننده و كارگردان ، اهميت بسيار دارد . او بايد بازيگران را به صورت غير مستقيم هدايت كند . مرحله اجرايي الگوي ايفاي نقش و انجام دادن نمايش در كلاس ، مرحله اصلي است . در اين مرحله ، تماشگران بادقت و رعايت دقيق نظم ، روند نمايش را تماشا و در صورت امكان ، نكات مهم و نظريات اصلاحي خويش را يادداشت ميكنند . گفتني است كه ديگر اهداف و انتظارات آموزش و پرورش بايد در رفتار و گفتار بازيگران نمايان شود. همچنين توجه شود كه روند اجرايي نمايش ، اهداف را تحت الشعاع قرار ندهد و روش از اهداف دور نشود .
مرحله هفتم : بحث ، بررسي و ارزشيابي
پس از اتمام مرحله اجرايي ، تماشگران به صورت گروهي و با هدايت معلم به ارزشيابي و بررسي كليه مراحل اجرا ميپردازند و انتقادات و پيشنهادهاي خود را اراإـه ميدهند . هدف از اين مرحله اصلاح وتقويت نكات مثبت و رفع نكات منفي نمايشنامه و اجراي نقشهاست . پس كليه نظريات بايد در تصميمات بعدي ملحوظ شود .
اين پيشنهادها ، براي معلم ، كه كارگردان نمايشنامه است ، اهميت بسيار دارد . زيرا با رعايت آنها ، ثر بخشي روش افزايش مييابد . در اين مرحله ، دريافت و تثير نمايشنامه و روند اجرايي آن بر دانش آموزان نيز بايد بررسي و تحليل گردد و گر آزمــــوني از محتواي فعاليت ، برنامـــهريـــزي و اجرا شــــود ، بسيار مفيد خواهد بــــــود » ( فضليخاني ، 1378 ، ص 95 ) www.zibaweb.com
اين الگو براي ياددادن نحوه طبقه بندي كردن ، نحوه فكر كردن و چگونگي دريافت مفهوم به دانش آموزان اهميت دارد ، در اين الگو معلم به عنوان حامي و هدايت گر فرضيه هاي دانش آموزان است به نحوي كه از قبل مفاهيم را انتخاب و در نمونههاي مثبت ومنفي سازمان ميدهد و فرگيران را جهت نيل به اين مفهوم هدايت ميكند . اين الگو دانش آموزان را قادر به ، مفهوم سازي پيشرفته ، مفاهيم خاص ، استدلال استقرايي ، تسلط و گاهي به چشم اندازها ، دور نما ، تحمل ابهام ، و حساسيت به استدلال منطقي در ارتباطات مينمايد ( خورشيدي و غندالي ، 1379 ) .
« دريافت مفهوم عبارت از جستجو و فهرست نمودهايي است كه از آن براي تميز نمونهها از غير نمونههاي طبقات استفاده ميشود . در اين الگو از دانش آموز ميخواهد مثالهايي كه شامل ويؤگيهايي از آن مفهــوم است را با مثالهاي ديگري كه شامل آن نمودها نيست مقايسه و مقابله كند و بدينوسيله نمودهاي مقولهاي را كه در حال حاضر در ذهن فرد ديگر وجود دارد كشف نمايد . الگوي دريافت مفهوم براي معلمان در زماني وسيله ارزشيابي خوبي است كه بخواهند تعيين كنند كه افكار مهم اراإـه شده قبلي بخوبي آموخته شده باشد . اين الگو به سرعت عمق فهم دانش آموزان را آشكار ميسازد و دانش قبلي آنان را تقويت ميكند . اين الگو نه تنها ميتواند مجموعهاي وسيع از كاوشگريهاي را به درون زمينههاي مهم آموزشي وارد سازد ، بلكه ميتواند بررسيهاي استقرايي موجود را اعتلا بخشد ( خورشيدي و غندالي ، 1379 ، ص 150) .
مراحل الگوي دريافت مفهوم در جدول زير خلاصه شده است .
مراحل الگوي دريافت مفهوم
گام اول عرضه مطالب و شناسايي مفهوم |
گام دوم آزمون دستيابي به مفهوم |
معلم مثالهاي نشانه گذاري شدهاي عرضه ميكند . دانش آموزان نمودهاي نمونه هاو غير نمونه ها را با هم مقايسه ميكنند . دانش آموزان به فرضيه سازي و آزمودن آن ميپردازند . دانش آموزان برحسب نمودهاي لازم تعريفي ارائه ميدهند . |
دانش آموزان مثالهاي اضافي بدون نشانه را با عنوان نمونه هاي با نمود وغير نمونه ها معين ميكنند . معلم فرضيه ها را تأييد ، مفهوم را نامگذاري و تعاريف را بر حسب نمودهاي لازم دوباره بيان ميكند . دانش آموزان مثالهايي ارائه ميدهند . |
گام سوم تحليل راهبردهاي تفكر |
|
دانش آموزان درباره تفكرات خود شرح ميدهند. دانش آموزان نقش فرضيهها ونمودها را به بحث ميگذارند . دانش آموزان درباره نوع و تعداد فرضيهها بحث ميكنند . |
( منبع : جويس وويل ، 1996 ، مترجم بهرنگي ، ص 209 )
گام اول شامل عرضه مطالب به فرگير است . هر يك از مطالب ، مثالي مجزا ، از مفهوم است و مطالب به صورت جفت داده ميشوند . در گام اول به فرگيران ميگويند ، نظري مشترك در همه مثالهاي مثبت وجود دارد ، وآنان وظيفه دارند فرضيهاي درباره ماهيت آن مفهوم بسازند . موارد از پيش منظم شده با معرفهاي با نمود وبينمود عرضه ميشوند . از فرگيران ميخواهند نمودهاي مثالهاي مختلف را مقايسه و توجيه كنند . سرانجام معلم از آنان ميخواهد مفاهيم خود را نامگذاري كنند و قواعد و تعاريف مفاهيم را بر حسب نمودهاي لازم بيان دارند . دانش آموزان در گام دوم دريافت خود از مفهوم را ابتدا توسط اراإـه مثالهاي بدون نشان از مفهوم و سپس با اراإـه مثالهايي از خود ، ارزيابيميكنند . معلم پس از اين در صورت لزوم فرضيههاي اوليه خود را تاإيد يا ردميكند ودر انتخاب خود از مفاهيم يا نمودها تجديد نظر بعمل ميآورد . در گام سوم دانش آموزان راهبردهاي تفكري را كه توسط آنها به مفاهيم دست يافتهاند تحليل ميكنند و نتايج راهبردهاي مختلف را مقايسه ميكنند ( جويس و ويل ،1996 ، مترجم بهرنگي ) .
ساده ترين شكلهاي يادگيري توام با تشريك مساعي شاگردان را چنان سازمان ميدهد كه بتوانند در پاسخ به تكاليف شناختي و اجتماعي الگوهاي تدريس پردازش اطلاعات به يكديگر كمك كنند . اين الگوهاي تدريس مبتني برتشريك مساعي كه كاربردشان برحسب تلاشها و تحقيقات روبرتاسلاوبين ، ديويد و راجرجانسون و همكارانشان به طور وسيعي گسترش يافته است به طور مثبت بريادگيري تحصيلي ، توسعه اجتماعي و عزت نفس يادگيرنده ثر ميگذارند . جان ديويي پيشنهاد ميكند كه تفحص گروهي بايد الگوي اساسي يادگيري اجتماعي و تحصيلي در يك جامعه مردم سالار باشد . دامنه اين الگو به شگردان از انجام تكاليف ساده يادگيري به صورت دو نفره تا الگوي پيچيده براي سازماندهي كلاسها و مدارس كه به صورت جمعهاي يادگيري در تلاش آموختن به خود هستند گسترده است . روال يادگيري مبتني برتشريك مساعي ، يادگيري در همه زمينههاي برنامه تحصيلي و سنين مختلف را آسان ساخته ، موجب بهبود عزت نفس ، مهارت اجتماعي وهم پيوستگي وهدفهاي يادگيري تحصيلي در دامنهاي از كسب اطلاعات ومهارتها تا نمودهاي كاوشگري رشتههاي تحصيلي ميشود . اين الگو بسيار جامع و متنوع است وهدفهاي كاوشگري علمي ، يكپرچگي اجتماعي و يادگيري جريان اجتماعي را با هم تركيبميكند . ميتوان از اين الگو در تمام زمينههاي درسي ، براي تمام سنين ، در هنگامي كه معلم ميخواهد پيش از پذيرش اطلاعات از قبل تعيين شده و پيش سازمان يافته به تدوين و جنبههاي مشكل گشايي دانش تاكيد كند استفاده كرد . معلم در اين الگو نقش تسهيلگر جريان گروهي و فراهم آورنده وسايل مورد نياز كاوشگري دارد . او بايد همچون يك مشاور تحصيلي عمل كند . دانش آموزان در اين الگو به موقعيت مبهم واكنش نشان ميدهند و ماهيت واكنشهاي متفاوت و مشترك خودشان را بررسي ميكنند . آنان نوع اطلاعات مورد نياز براي رويآوري به مسإله را تعيين و براي گردآوري اطلاعات لازم براي آزمون آن را گردميآورند . همچنين محصولات خود را ارزشيابي ميكنند و به كاوشگري خود ادامه ميدهند يا كاوشگري جديدي را آغاز ميكنند . آنها مهارتهاي مذاكره و حل تعارضات كه مورد نياز مشكل گشايي به شيوه مردم سالاري است را ميآموزند . معلم نيز بايد به دانش آموزان درساختن فرضيههاي قابل آزمون كمك نمايد (جويس و ويل ، 1996، مترجم بهرنگي ).
مراحل الگوي تدريس ياران در يادگيري
اين الگو با روبروساختن دانش آموزان با مسالهاي برانگيزنده شروع ميشود . ممكن است اين روبروساختن در صحبت يا بايك تجربه ، بطور طبيعي يا ضمن ارائه مطالب توسط معلم صورت گيرد . اگر دانش آموزان عكس العمل نشان دهند ، معلم توجه آنان را به تفاوتهاي موجود در عكس العمل هايشان ، يعني موضوع ، درك ، نحوه سازماندهي به موارد واحساسشان جلب ميكند . معلم با علاقمند شدن دانش آموزان به تفاوت در عكسالمعلهـاي خود ، آنان را به سوي قانونمند كردن و سازمان دادن به مساله براي خود ميكشاند . دانش آموزان ، سپس با توجه به نقشهاي مقرر گزارش نتايج خود را تحليل ميكنند . سرانجام گروه برحسب منظورهاي اوليه راه حل خود را از ارزشيابي ميكند . اين دور با رو بروشدن با مثالهاي ديگر يا بامساله جديدتري كه از خود تفحص برميآيد تكرار ميشود .
جـــدول مراحل الگوي يــاران در يارگيري
مرحله اول |
مرحله دوم |
شاگردان با موقعيت مبهمي مواجه ميشوند |
شگردان واكنش به آن موقعيت را كشف ميكنند |
مرحله سوم |
مرحله چهارم |
شاگردان طرح وظيفه بررسي را تدوين و براي بررسي سازمان دهي ( تعريف مسأله ، نقش ، تعيين تكليف ) ميكنند |
بررسي مستقل و گروهي |
مرحله پنجم |
مرحله ششم |
دانش آموزان پيشرفت و جريان را تحليل ميكنند |
فعاليت با برخورداري از نتايج مجددا" از سرگرفته ميشود |
منبــع : (جويس و ويل ، 1996، مترجم بهرنگي ، ص 112).
http://danayan.blogfa.com/