zibaweb.com  زیبا وب ،سایت مفید برای مدیران ایرانی

 

فن آوری اطلاعات و ارتباطات سازمانهای آموزش و پرورش کشور

متن سخنراني زنده ياد مهندس جعفر علاقمندان در جمع مسئولين توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات سازمانهاي آموزش و پرورش كشور - مجتمع فرهنگي رشد- تنكابن 24 و 25 خرداد83

بنده تشكر مي كنم از دوستان كه قبول زحمت فرمودند و از سراسر كشور تشريف آوردند اميدوارم اين چند روز كه اينجا هستيد به شما خوش بگذرد و بتوانيد با تبادل نظر براي حل مشكلاتي كه در پيش روي ما است ، ما را در ستاد كمك كنيد كه ديد واقع بينانه تري نسبت به اين پروژه مهم ملي داشته باشند ما تلاش مي كنيم كه حرف هاي شما را ب دقت و حوصله گوش كنيم نظراتتان را بررسي كنيم تا ان شاءا... باز هم قدمي به جلو برداشته شود . قصد بنده از آمدن به اينجا ديدار دوستان و تشكر از زحماتي بود كه متحمل شديد . خصوصاً در سال گذشته كه سال بدي براي ما بود ، حق ما خيلي بيشتر از اينها بود و شما به زحمت افتاديد . از خودم انتقاد مي كنم كه چه بخشي از كار ما اشكال داشته كه اين اتفاق بوجود آمد.

شايد ضعف از ما بوده و آنچه كه شما متحمل شديد در يك پروژه اي كه اميد زيادي ما به آن بستيم چرا بايد با اين سرنوشت دچار شود . من حرف گفتني زياد براي شما ندارم شما امروز صاحب نظر هستيد . شما با اين پروژه در گير بوديد . لذا نظرات شما واقعاً مهم است ، كار كرديد عملاً درگير شديد آزموديد و كار را جلو برديد من خيلي سخن براي گفتن ندارم اما چون فرمودند بيايم آمدم كه شما را ببينم و شما با هم تبادل تجربه كنيد به هر حال تشكر مي كنم از زحماتي كه كشيده ايد .

من موقعيت قبل از شروع پروژه را با امروز مقايسه مي كنم در زماني كه ميخواستيم اين پروژه را شروع كنيم به لحاظ موقعيت تخصصي ، فضاي ملي صاحب تجربه متراكمي نبود كه ما با آن تجربه برويم كار را شروع كنيم چه در خارج از آموزش و پرورش و چه در داخل آموزش و پرورش . اين نكته اول برادرمان آقاي دكتر حبيبي كه ما مديون و سپاسگزار ايشان هستيم و از همه لحاظ خيلي به ما كمك كردند . شايد حرف بنده را بعنوان يك متخصص بتوانند تصديق كنند . قبل از اينكه پروژه انجام شود . فضاي ملي يك فضاي بسيار پر ابهام نسبت به اين پروژه بود يك بخش آن ناشي از ماهيت پروژه مي شد ، و به فضاي بين الملل هم كه وارد مي شديم مي ديديم كه كشورهاي ديگر هم كه در اين عرصه وارد شده اند آنها هم دچار اين مسئله هستند . منها چون خيلي زودتر شروع كردند مي شود گفت صاحب يك تجربه 10 تا 15 ساله متراكم شده اي بودند . طبيعتاً آزمون و خطاهاي زيادي انجام داده و تجربه هاي موفقي در اين زمينه داشتند . مي توانيم بگوئيم ما آن تجربه را نداشتيم  ولي در قبال آن ، ضرر و زياني هم كه آنها داده بودند تا اين پروژه را به لحاظ تجربي متراكم بكنند ، ما آنها را متحمل نشديم . لذا ما در كشور موقعي وارد اين عرصه شديم كه تجارب زيادي در سطوح بين الملل متراكم شده بود ، و مي توانستيم به آن دست بيابيم ، در موقعيت داخل هم نه دانشگاه ها خيلي بحث را جدي گرفته بودند و نه در حوزه هاي نظري نسبت به بحثهايي كه اين پروژه و نيازهاي تخصصي كه دارد پرداخته شده بود .

روزي كه شروع كرديم پيرامون خود پروژه ملي فناوري اطلاعات بحثهاي زيادي بود مي شود گفت اين بحثها ، حول دو گروه متمركز مي شد يك گروهي كه مي گفتند اين پروژه نيازمند بررسي است و كاري نبايد شروع بشود و يك گروه ديگر ميگفتند اگر امروز شروع نكنيم فردا دير است . در يك چنين فضاي مبهمي پروژه آغاز به كار كرد مخالفين و موافقين جدي داشت . فضاي ملي ، فضاي يكپارچه اي نبود براي شروع يك چنين پروژه هايي كه پروژه ملي دولت قلمداد مي شود .

در فضاي آموزش وپرورش هم دو نظريه وجود داشت كه البته اين دو نظريه تقابلش قبل از شروع اين پروژه آغاز مي شد ، اين دو نظريه بر مي گردد به حدود سال 75 كه اساساً فضاي داخل وزارتخانه تحت تأثير فضاي ملي كشور بود در آن فضا تنها گزارشي كه از فناوري اطلاعات ارائه مي شد ، استفاده از ابنترنت بود آنهم روي صفحات خاص لذا بطور طبيعي آموزش و پرورش كه مي شود گفت يك سيستم محافظه كار است در همه جاي دنيا و از جمله در ايران محافظه كارتر در سيستم دولت با اين قضيه با ترديد و ابهام مواجه شد . شايد دوستان من در ستاد آگاهي دارند . راجع به كارهايي كه ما حتي قبل از سال 75 شروع كرديم با آقاي دكتر مير بهاء سال 1372 ملاقاتي داشتم تازه از فرانسه آمده بود گفتم كه من شنيده ام كه يك چنين اتفاقي دارد مي افتد شما بفرمائيد كه اين اتفاق چيست ؟ بعد يك مقدار توضيح دادم اجمالاً نظرم اين بود كه اين پديده ، پديده اي است كه به سرعت مسائل تكنولوژي آن حل خواهد شد و البته معتقد بودم اولين سكوهائي كه تحت تأثير اين پديده قرار مي گيرد سكوي آموزش و پرورش و فرهنگ است . لذا با ديد يك مقدار جامعه شناختي مسئله را به ايشان عرض كردم . در همان سال 72 يك گروه ايراني را از آمريكا دعوت كرديم . آمدن اينجا و اطلاعات نسبتاً خوبي را به ما دادند . 40 نفر را هم آموزش دادند كه در اين پديده وارد بشوند . در آن موقع سيستم عامل DOS بود و سيستم مالتي مديا و اين ابزارهاي جديد قابليت پيدا نكرده بود . اما پيامي كه من از آنها گرفتم اين بود كه دارند كار مي كنند كه موضوعات اين پديده را حل كنند . همان موقع به دوستانم در آموزش و پرورش عرض كردم كه مسئله تكنولوژيكي اين پديده حل مي شود بدون اينكه من ورود تخصصي داشته باشم معتقد بودم بالاخره مي روند كار مي كنند و مسايل آن را حل مي كنند و ما بايد وارد اين پديده بشويم لاقل به لحاظ سمت و سويي كه آموزش و پرورش با اين پديده دارد بتوانيم به درستي مواجه شويم . منتها به تأخير افتاد اين كار تا سال 1376 كه بحث را بطور جدي در سطح وزارتخانه مطرح كرديم باز دو نفر محقق ايراني را از آمريكا دعوت كرديم دوره اي را در تهران براي ما اجرا كردند و 30 الي 40 نفر را آموزش دادند ولي اينقدر اين پديده مبهم بود كه من در جلسه پاياني از مسئولين آموزش و پرورش دعوت كرده بودم كه تشريف بياورند و گزارش اجرايي دوره را گوش بدهند هيچكس حاضر نشد در آن جلسه حضور پيدا كند .

اين فضاي فرهنگي داخل آموزش و پرورش است فاصل سال 1372 تا 1379 كه ما روي اين قضيه كار كرديم در اين فضا زمان به سختي گذشت اما مسئله اي مطرح بود و در آن موقع فقط بخش فيزيك نظري دانشگاه صنعتي شريف يك شيكه اي را راه انداخته بود و متصل شده بودند ما رفتيم و وارد گفتگو شديم و آنها گفتند به درد وزارتخانه شما نمي خورد !

امروز در سال 1383 هستيم اين زمان براي تغيير نگرش و فرهنگ ، زمان زيادي نيست شما به اين سخن بنده با دقت توجه كنيد حتي 10 سال يعني فاصله سال 72 كه من يك گزارشي را دريافت كرده و با آقاي دكتر نجفي مطرح كردم و گفتم يك پديده اي دارد اين طوري بوجود مي آيد و بيايي يك بار آنرا بشناسيم ، اين فاصله براي تغيير نگرش و فرهنگ خيلي مسير طولاني نيست . شما به شگفتي اين پديده توجه بكنيد . اين پديده به ميزاني كه جذب كرده محتاج يك بحث و گفتگو ديگري نيز هست كه من ابعاد اين را باز مي كنم براي شما و موشكافي مي كنم كه چرا در بسياري از پديده هاي اجتماعي فاصله توليد تا فاصله جذب بسيار زياد است . ولي در اين پديده فاصله كم مي شو .

ميخواهم عرض كنم علي رغم همه اينها امروز خدا را شكر مي كنم سجده مي كنم خداوند متعال را كه اين فاصله فرهنگي برداشته شده است . يعني امروز وقتي راجع به اين پديده دور اين ميز صحبت مي كنيم ، هيچ كس با ترديد و دودلي نسبت به آن سخن نمي گويد . شما تمام دل نگرانيها يتان و انتقاد تان حول اين است كه چرا اين را زودتر جذب و سامان دهي نمي كنيد ، كه زودتر اين پديده وارد شود . مديريت نمي كنيد . مديريتتان ضعيف است ( كه درست است ) . اما بياييد يك فرهنگي ايجاد بكنيد كه يك پديده اي همه چيز را تحت تأثير قرار بدهد . يك پديده اي كه مشتري پاي آن خوابيده است تا جذب شود ، اين فاصله فاصله زيادي نيست و مي توانيم مثالهايي را برايتان بزنم و اين مقايسه را انجام بدهم كه فاصله جذب تكنولوژيهاي مشابه در ايران تا چه اندازه بوده است . يك مثال ساده را بيان كنم خدمتتان از نظر نگااه سنتي نسبت به پديده هاي تكنولوژي كه وارد شده گمان مي كنم پديده ميكروفن ( بلند گو ) بر مي گردد به اوايل قرن 20 اين پديده تا مشروعيت پيدا كرده داخل كشور ما 40 سال طول كشيده من خودم خردسال بودم و خاطرم است در اصفهان دو گروه بودند مقابل هم ، سخنراني كه مي رفت پشت ميكروفن كوچك مي شد ، 40 سال طول كشيده در اين كشور جاي خودش را باز كرده است . آن موقع مي گفتند اين شخص فكلي است . پديده راديو تا آمد جاي خودش را باز كند و در كشور ما راه بيافتد حدود 50 سال طول كشيد يعني زمانيكه راديو عمومي شد بعنوان پديده اي كه همگان بپذيرند 50 سال طول كشيده است ولي شما با يك پديده شگفتي در اينجا روبرو هستيد و وارد مي كنيد كه اصلاً قابل قياس با هيچكدام از پديده هاي قبلي نيست . من به لحاظ تخصصي به پديده نمي پردازم كه دارم رويكرد جامعه شناختي ورود يك پديده از تكنولوژيكي را كه اثر فرهنگي دارد ، مورد بحث قرار مي دهم . شما فاصله را كه نگاه كنيد مي بينيد كه 7 تا 8 سال بيشتر طول نكشيده است . حي اين مقدار هم طول نكشيده اولين استفاده كنندگان از سيستمهاي كامپيوتري در شهر قم بودند ، ببينيد اين پديده چنان شگفت بوده كه امروز وقتي برويد با يك روحاني صحبت كنيد ، وقتي مي خواهيد به بسط معرفت ديني نشناسد ، خب خيلي شگفت است . ما خيلي تفاوت كرديم .

در خود آموزش و پرورش از روزي كه جرقه آن زده شده با مقاومت سنگيني كه گفتم در يك جلسه اي من ،آقاي وزير و معاونين را دعوت كردم و آنها نيامدند به بهانه هاي مختلف ، از داخل جلسه يك نفر تلفن زد كه نياييد و من با كمال افتخار امروز اعلام مي كنم در مورد اين پديد مهمترين مدافع كساني هستند كه آن روز اين پديده را قابل جذب در هاضمه فرهنگي ما نمي ديدند . پس اگر بخواهيم يك مقايسه فرهنگي بكنم يعني شرايطي كه ما قبل از اين كار داشتيم  با شرايط امروز موضوع روشن مي شود ، مهمترين مانع براي جذب يا دفع يك پديده در فضاي فرهنگي جامعه ، اول خود آن فرهنگ است . مهمترين مانع ، مانع فرهنگي است . اما شما مي بينيد اين پديده پيچيده ، خيلي سريعتر ، آسانتر از آنچه كه ما تصور مي كرديم يخ هايش ذوب و روان شده است . درخواست ايجاد كرده است و در سطوح مختلف كشور نه تنها خانواده ها ديده مي شود . بخش تجارت درگير شده ، خانواده ها درگير شدن ، امروز وقتي يك اتفاق مي افتد خانواده مي گويد به بچه اش كه بر سايت را ببين . اين برايش راه است يا خير .

شما سرباز اين جبهه بوده ايد ، دست شما درد نكند ، شما آمديد وارد اين پديده شديد با همه ابهامات اين پديده جرقه اش زودتر از دولت خورد . منتها آموزش و پرورش مظلوم است براي اين مظلوميت بايد چه كاري انجام بدهيم . چرا باور ندارند كه در آموزش و پرورش يك اتفاقي دارد مي افتد . اين بزرگواري كه كنار دست بنده نشسته ( آقاي دكتر حبيبي ) بحث ربوكاپ دانش آموزي را با مسئولين مطرح كرده ، جدي نگرفته اند . شما درگير يك مشكلاتي هستيد در فضاي ملي كه هنوز آموزش و پرورش در باور مسئولان جاي خودش را باز نكرده است . من امروز يقين دارم و يقين داشتم و كارهاي مختلفي را شروع كردم و ديدم كه جواب داده است . در مورد جشنواره خوارزمي وقتي با وزارت فرهنگ و آموزش عالي صحبت شد كه يك بخشي دانش آموزي ايجاد كنيم ، گفتند : جشنواره خوارزمي ! و بخش دانش آموزي ! دانش آموزان اصلاً چه كساني هستند ! باور نداريم ديگر ، ولي امروز وقتي گزارش جشنواره را مي بينيم ، وقتي به پروژه هاي دانش آموزي نگاه مي كنيم مي بينيم كه گاهي كم از پروژه هاي دكترا ندارند . ايمان بياوريم كه دانش آموزان ما داراي استعدادهستند ، ايمان دارم و با تمام ايمانم صحبت مي كنم و غلو نمي كنم شرايط روزيكه وارد شديم با امروز خيلي متفاوت است . آن موقع بايد زور مي زديم تا اين شرايط را جا بياندازيم ، امروز اين پديده بازار دارد . همينكه شما مي گوئيد : تو چه كار كردي ؟ اين يك بازار است . من در يك استاني ب واسطه نوع نگرش مدير كل آن مشكل داشتم براي شروع همين قضيه امروز مي خواهم بگويم كه نگرش ايشان نه تنها 180 درجه عوض شده بلكه آن استان پيشرو است . چه اتفاقي افتاده كه اين آقاي مدير كل اينطور نگرش خود را عوض كرده ؟ اين استعداد اين پديده است . اين پديده محتاج مطالعه است مطالعات جديد و تازه اگر بخواهم ساير جنبه هاي آن را مقايسه بكنم طول مي كشد . 10 ساعت اگر بخواهم صحبت بكنم مي توانم يكي يكي علائم و نشانه به شما نشان دهم و سطح مقاومت ها را بگويم . امروز اين مقاومت ها نيست . يك روزي سطوح فرهنگي كشور مقاوم در برابر اين پديده بودند .امروز مساعد اين پديده شده اند . چه اتفاقي افتاده است ؟ شما در يك جامعه اي زندگي مي كنيد و با يك بيماري براي مثال روبرو هستيد . سيستم در مقابل بيماري به طور  طبيعي مقاومت مي كند . اگر آمديد سيستم بدن را مقاومتهايش را حذف كرديد ، بايستي يك سطح هوشياري ديگر بوجود آورديد كه اگر پديده يا بيماري پيچيده تري از آن بيماري ايجاد شد ، آن سطح هوشياري بتواند عمل كند  در غير اين صورت به سرعت شما را منهدم        مي كند . شايد ما در بخش فرهنگ يكي از دلايل عقب ماندگي مان اين است كه در يك دوره اي سطح هوشياريمان كاهش پيدا كرده است و مقاومتهايمان را از دست داده ايم .

مي گوئيم سطح هوسياري ، به اين معنا است كه وقتي يك جامعه اي در مقابل يك پديده را مي پذيرد بايد سطح هوشياري آن جامعه در هضم كردن آن بالا برود ، نه اينكه پايين بيايد . ما متأسفانه سطح هوشياريمان براي استفراغ كردن ( هضم نكردن ) بالا نرفته است . من دارم ويژگي هاي اين پديده را مي گويم ، مي خواهم بگويم يك جايي ما بايد استفراغ كنيم ، ما يك غذايي را مي خوريم اگر غذا مسموم  باشد بدن ما آن را بر مي گرداند ، ما قدرت استفراغ فرهنگي را از دست داده ايم . اينها آسي هاي اين پديده است . ما بايد سستم بدن فرهنگي مان قدرت اين استفراغ را داشته باشد نه اينكه قبلاً شرايط جذب نداشتيم و امروز مهيا است و يك مرتبه اين پيام را به شما داده باشم كه هر چيزي در اين پديده قابل درك است . اين پديده نيازمند مديريت آگاهانه تر است . براي چي ؟ چون يك روزي اين پديده را وقتي جذب نمي كرديد ، بدنتان سالم مي ماند اما عقب افتاده مي ماند امروز پديده را جذب مي كند ، آن بدن عقب افتاده قدرت حيات داشت اما وقتي به تمام جذب كرديد ممكن است كل بدن را مضمحل بكند و اين مستلزم نگاه ديگري است . چيزهايي من نوشتم براي آقايان و خيلي در سيستم خودمان به جريان نيانداختم . جلساتي داشتم و بحث كردم پيرامون اين پديده به ميزاني كه شما مقاومت را برداشتيد بايد هوشياري را در اين پديده بالا ببريد چون اين پديده پيچيده است دائماً شكل خودش را عوض مي كند ، درست مثل بيماريهايي است كه شكل عوض مي كند شرايط قبل را گفتم و ضعف ها را گفتم .

اين مهمترين آسيبي است كه وجود دارد و از آسيب هاي ديگر مي گذرم . وقتي قرار است سطح هوشياري بالا برود يك راهبرد مديريتي دارد . من حرفم همش همين است : برادري كه در ستاد نشستي ، سطح هوشياري يك سيستم مديريتي وقتي بالا مي رود كه عقل جمعي در آن بالا برود . اينجا فاصله اي بين ستاد و استان جايز نيست . استان عاقل و بالغ است ، در استانها انسانهاي عاقل و بالغ فراوانند اگر ستاد به استانها مثل يك قيم نگاه كند ، هميشه اين استان عقب خواهد ماند ، اين نگرش ، نگرش مانع است در مديريت لذا در چنين جلساتي است كه بايستي از كارهايمان ، ارزيابي كنيم ، سطح هوشياريتان را بالا ببريد . اولش اين است كه همه را عاقل ، بالغ ، فهيم فرض كنيد ، موانع را از سر راه برداريد . اگر غير از اين است قبلاً من عذر خواهي مي كنم . اگر سطح هوشياري را در استان م يخواهيد بالا ببريد بايد آموزش بدهيد . مسئولين ستاد را دائماً درگير كنيد . نمي خواهم تواضع كنم پيش پيش شما آمدم فقط تشكر كنم و بگويم قدمهاي بسياري در اين زمينه برداشته شده است ، اين پديده در دولت هم عقب افتاده است به يك ميزاني ، چون دولت هم خودش را قيم اين موضوع كرده است . در بحث بودجه هم اين اتفاق افتاده است . بلكه عده اي نا آشنا نشستند ، قاضي پروژه هاي ما شدند ، آموزش و پرورش خيلي بالنده است . ولي باورش ندارند . به هر حال شرايط قبلي شما اين است و شرايط جديدتان اين و مي گويم در ستاد بايد سطح هوشياريمان بالا بيايد .همين راه را پيش بگيريد در سطح استانها و من خواهش مي كنم از شما سطح هوشياريتان را بالا بياوريد . چطور مي آيد بالا ! سطح هوشياري مدير كل خودتان را بالا بياوريد . تيم تخصصي براي كارتان تشكيل بدهيد و تشكيل اين تيم فكر نمي كنم خيلي پر هزينه باشد . در اين تيم تخصصي البته كساني كه اشراف به مسائل جامعه شناختي جامعه و تغيير و تحولات دارند بايد جزء متخصصين باشند . نكن شما توقع داشته باشيد كه متخصصان يعني كامپيوتر . مي خواهم بگويم بخش سخت افزار و نرم افزار درست است اضافه بر اين يك نرم افزار ديگري از قبيل همين نكاتي كه من گفتم وجود دارد كه نرم افزار جامعه شناختي توسعۀ اين پديده است كه آنهم جزء تخصص توسعه فرهنگي است ، آنهم جزء تخصصها است و بايد آن را اضافه كنيد . چند تا نكته بگويم : گريز از تمركز گرايي ، در اين پديده متمركز شدن آن مساوي است با مرگ ، چه در سطح ستاد و چه در سطح استان بايستي عوامل مدرسه از قبيل مدير ، معلم و ... را به حساب بياوريد . به همكاران گفته ام چارچوبي تهيه شود بر اساس آن براي هر مدرسه ، تيمي تشكيل بدهيم كه بگوئيد در اين مدرسه شما اين تيم تخصصي است به ازاي هر 100 نفر دانش آموز 4 دانش آموز و يك معلم بيايند مسئول IT مدرسه بشوند . البته اين نسبت را حدوداً گفتم . اينها دغدغه هاي توسعه مدرسه را داشته باشند . تحقيق و پژوهش كنند ، اينها بشوند مركز تخصصي براي آموزش معلمان اينجا مي شود هسته تشكيلاتي مدرسه و اين هسته ، هستۀ سازماني نيست .

اگر در مدرسه اين كار را بكنيد يك انرژي از پايين به بالا ايجاد مي شود . كه آن انرژي ما را هم خيلي كمك مي كند . بچه ها حرفهاي گفتني زيادي دارند ، اميدوارم دستورالعمل و چهار چوب تهيه بشود با معاونت متوسطه و با دوستان ديگر هم مشورت بشود و اين دستورالعمل را ابلاغ بكنيم . از تمركز بپرهيزيد كه پديدۀ  IT تمركز گرا نيست .

ماهيت آن ضد تمركز است . اين پديده استعدادهاي خيلي زيادي دارد ، در بين همه اسنادي كه تاكنون در مورد آموزش و پرورش مطالعه كردم و نسبت آن با اين پديده تا يك نسبت تحولي يافتم . در جلسه 3 الي 4 سال پيش گفتم نسبت اين پديده به آموزش و پرورش يك نسبت پاراديمي است در آن جلسه خيلي به ما تاختند و ما هم حوصله را پيشه كرديم  گفتند حرفهاي عجيب و غريب مي زنيد . الان تقريباً در همه سندهايي كه من نگاه مي كنم نسبت آن با اين پديده نسبت پارادايم شيفت است . يعني همه چيز را شروع مي كند به هم ريختن . من اين را در سطح وزارتخانه گفتم . در سطح دولت هم اين حرف را منتقل كردم . گفتم چون قابليت جذب اين پديده زياد است ، از طرفي يك ساختاري سنتي داريد ، مقاوم و استاتيك ، وقتي يك پديده اي را مي خواهيد جذب بكنيد در اين ساختار استاتيكي است ولي وقتي كه با پديده اي مواجه باشيد كه ساختار آن متغير است و شكل جيوه دارد ، حالا اين را مي خواهيد شكل بدهيد . اگر شما يك قطره جيوه را انداختيد زمين و توانستيد شكل بدهيد من به شما جايزه مي دهم . اين پديده ساختارش جيوه اي است . قدرت و توانايي       فوق الاده اي دارد كه وضع موجود شما را به هم بريزد . من دارم عرض مي كنم اين را و شاهد مي گيرم خدا را كه اين حرف را براي خودش مي زنم ، نمي خواهم بترسانم شما را مي خواهم يك سطح هوشياري ديگر ايجاد بكنم و آن اين است كه اين پديده يك نوع پارادايم شيفت است ، همه چيز را به هم مي ريزد ، دائماً هم خودش عوض مي شود و همه چيز شما را به هم مي ريزد و شروع مي كند به متحول كردن ، در اينجا يك نوع مديريت ديگر طلب مي كند ، نمي شود ادعا كرد كه مي خواهيم با اين پديده زندگي كنيم اما متمركز نگاه كنيم . اصلاً اين دو تا در يك ظرف نمي گنجد . در اين راستا پارادايم كه عرض كردم ، جهت گيري كيفيت است و نسبت به آن به آموزش ، در سندي مي خواندم ديدم نوشته كه ما وارد اين پديده مي شويم براي اينكه كيفيت زندگي عوض بشود . اينها مسائل حوزه فرهنگ است ، ديگر بحث فن آوري و IT نيست . كيفيت زندگي بر مي گردد به كيفيت آموزش و پرورش ، موضوع فن آوري اطلاعات نيست اصلاً اينجا فن آوري اطلاعات يك ابزار است در خدمت كيفيت زندگي . لذا آقاي نوابخش و دوستان عزيز ما توجه نمايند كه در اين قضيه نيازمند به يك سري پژوهشهاي راهبردي از حوزه نگرش فرهنگ هستيم . از جمله موضوعاتي كه اين پديده نياز دارد ماهيت اين پديده است . در واقع اين پديده از حيث نگاه اجتماعي به جامعه به گونه اي است كه جامعه بسته را تبديل مي كند به جامعه باز . در نتيجه شما اگر فرآيند مديريتتان تا امروز اين بوده كه براي كنترل جامعه خودمان كه مدرسه است يك فضاي بسته ايجاد بكنيم . به شما عرض مي كنم اين پديده خيلي طول نخواهد كشيد كه فضاي مدرسه ها را تبديل مي كند به يك مدرسه بزرگ . مي گويند جهاني سازي ، اين حرفي را كه مي خواهم بزنم مال خودم است و كسي اين حرف را نزده ، من مي گويم در مملكت حداقل اثر اين پديده اين است كه تمام مدرسه تان را ادغام مي كند و يك مدرسه وطني درست مي كند و از فضاي بسته تبديل مي شود به فضاي باز و مي شود مدرسه بزرگتر كه مدرسه ملي است . با اين پديده چطور بايد برخورد كرد ؟ موضوعات جامعه شناختي اين پديده از نگاه آآموزش و پرورش چيست ؟ من فقط عبوري نگاه مي كنم به اين پديده ببخشيد اگر من وارد مسائل اجرايي شما نمي شوم اين پديده همه چيز را حل مي كند و من نگراني هايم چيزهايي ديگري است ، شما هم از من بايد همين توقع را داشته باشيد . نگراني اول ما اين بود كه چطور اين پديده را فرهنگي سازي كنيم . من به شما مي گويم امروز قدرت جذب فرهنگ بيشتر از قدرت مديريت است .

 من يك روزي  اين پديده را مي توانستم مديريت كنم چون 500 تا مدرسه متقاضي آن بود ، امروز اين پديده تقاضا دارد و فرمانش را دارد از دست من خارج مي كند ، به همين دليل مي گويم مديريت عقل مند مي خواهد مديريت مشاركت پذير مي خواهد اين جنبه ها ي آينده جامعه شناختي مسائل اين پديده است كه هر انساني مطابق با استعدادي كه دارد توسعه پيدا كند . ما چون نمي توانستيم اين پديده را مديريت بكنيم آدمها را آمديم دسته دسته كرديم و در يك كلاس جمع كرديم و يك برنامه درسي را داديم و گفتيم همه بايد اين را بخوانيد ، رياضي دوست نداشت رياضي را به خودش داديم . خدا هم اين طور نگفته در سوره طه ( ...ربنا الذي اعطي كل شي ء خلقه ثم هدي ) پروردگار ما كسي است كه هرچيزي را خلقتي كه در خور اوست داده سپس هدايتش فرموده ... هر كس خلقتش مساوي خودش است . من مشابه شما نيستم . پس هر كسي نسبت به استعدادش معلمي گذاشتيم  .

يك روزي اين شدني نبود حالا مرتب برويد براي همه كت و شلوار يك جور بدوزيد . اين همان پديده جامعه باز است . اين همان مدرسه باز است . اين حرفهايي كه جامعه شناسان سه دهۀ پيش زدند . بعنوان آرمان مدرسه باز بجاي مدرسه بسته ، آنروز امكان وقوع وجود نداشت اما امروز شدني است و اتفاق مي افتد . بچه هاي شما در مدارس شما زندگي نمي كنند در سايتها زندگي مي كنند . يكي از آدمهاي مشهور به نام فرويد مي گويد :

همۀ وقايع در دنيا بر اساس جنسيت است يعني نگاه آن جنسيتي است مثلاً پسرها در يك سني به مادر خودشان بيشتر گرايش دارند و از همين چيزها كه شما بهتر مي دانيد . ما نگاه مان به جامعه مان كاملاً جنسيتي است ما كه اين را رد مي كنيم با هر پديده اي خواستيم در حوزه تعليم و تربيت برخورد كنيم اول نگاه مان جنسيتي بوده است وب لاگهاي دانش آموزي را نگاه كنيد ببينيد حول چه چيزهايي است و بعد مي خواهيم مسئله را تحت كنترل در بياوريم . در حاليكه از اساس مسئله متفاوت است . نگاه ما جنسيتي است . ما بايد نگاهمان را عوض كنيم . جلسه پاياي همين دوره مسابقه روبوكاپ بود و من حضور داشتم دخترها يك طرف نشسته بودند و پسرها يك طرف ديگر ، من به سالن نگاه كردم كه ببينم اين دخترها و پسرها چه رفتاري دارند . ديدم مامي آنها مشغول تشويق تيم خودشان هستند كه برنده بشود . مي خواهم بگويم من هم كه يك كم عينك خودم را شسته ام كه جنسيتي نگاه نكنم وقتي كه دارم نگاه مي كنم نگراني ام جنسيتي است . بستگي دارد كه بستر را چگونه نگاه كنيم اما معنايش اين نيست كه غفلت كنيم .

من سطح هوشياري را گفتم سطح هوشياري مديريتي ما برود بالا و گفتم بعضي از مسائل را نمي دانيم . مسائل جديد اتفاق مي افتد ستاد بايد نگران اين موضوعات باشد . اين پديده باب فرهنگي اش را باز كرده توليد را بايد بسپاريم به استان ، اينها همه اش ايجاد فضا است . معلم را بايد اجازه بدهيم در اين محيط توليد كند ، ولي بايد يادش دهيم و بايد به معلم بسپاريم . كارشناس مركز تأليف ما بايد ذره ، ذره برود در اين فضا كار كند ، بايد با اين نگاه به مسئله نگاه كند ؟ آنچه كه در اين جلسه عرض كردم برداشت من است تا امروز . خدا مي داند در مقابل اين پديده ها كه قرار مي گيريم مي بينيم كه هيچ نمي دانيم و نيازمند دقت و هوشياري بيشتري هستيم . بايد ديگران را كمك بگيريم . در اين پديده راه براي خودخواهي بسته است . اگر كسي ادعا مي كند جاهل است در نظام باز كسي نمي تواند كسي بگويد من مي دانم . بايد بگويم تصور مي كنم اين گونه باشد . اين پديده شديد و دانش ما وسيع شده لطفاً ما را نقد كنيد . انتقاد كنيد . از سر تواضع نمي گويم نيازمند عقل جمعيهستيم . تا نوع مديريت را تغيير بدهيم عذر خواهي مي كنم كه وقت شما ها را گرفتم و باز هم از دوستاني كه در ستاد كار كردند كه اين جلسه انجام شود . تشكر مي كنم از زحمتي كه كشيديد و براي شما آرزوي توفيق مي كنم ممنون خواهم بود كه اگر مطلبي به ذهن شما رسيد بنويسيد و براي بنده بفرستيد .

والسلام

 

http://www.tehranedu.com/?pgurl=/articles/Details.asp&newsCode=9&unitCode