اعتماد به نفس،عزت نفس،موفقیت،تعريف اعتماد به نفس ،اعتماد به نفس چیست،ابراز وجود،روشهای افزایش اعتماد به نفس،مقاله اعتماد به نفس،دانش آموز،معلم،مدرسه،Assuranceکلمات کلیدیkeywords:

 zibaweb.com  زیبا وب ،سایت مفید برای پسران ودختران ایرانی

مطالب : نقش کلاس درس در رشد شخصیت دانش آموز - چرا اعتماد به نفس ندارم - جوان و ابراز وجود  -   اعتماد به نفس رمز موفقیت  -  تعریف اعتماد به نفس از دیدگاه قرآن  -      خصوصیات افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند 

 

اعتماد به نفس رمز موفقیت

عزت نفس؛ رمز موفقيت و سلامت
 
عزت نفس از اصلى ترين عوامل رشد مطلوب شخصيت است و از جمله مفاهيمى است كه در چند دهه اخير مورد توجه پژوهشگران و صاحب نظران روان شناسى و علوم تربيتى قرار گرفته است.
دانشمندان بسيارى به اين نتيجه رسيده اند كه كودكان برخوردار از «عزت نفس بالا»، افرادى هستند كه با احساس اعتماد به نفس و بهره گيرى از استعداد و خلاقيت خود به ابراز وجود مى پردازند و به راحتى تحت تاثير عوامل محيطى قرار مى گيرند.
به اعتقاد روان شناسان، شخصيتى كه از عزت نفس بالايى برخوردار است خود را به گونه اى مثبت ارزشيابى كرده و برخورد مناسبى با نظريات مثبت خود و ديگران دارد. اما در مقابل كسى كه عزت نفس پايينى دارد اغلب نوعى نگرش مثبت تصنعى نسبت به جهان پيرامون خود دارد. اين شخص اساساً فردى است كه غرور كمى در خود احساس مى كند.
به نظر مى رسد عزت نفس مثبت بر چهارعامل مبتنى است كه عبارتند از:
الف- ارتباطات بچه ها با والدين
ب- كنترل برخورد درباره عواطف منفى
ج - پذيرش خود
د - رفتار اجتماعى


گفته اند كه نوجوانان با عزت نفس پايين نسبت به ماهيت انسان عقده حقارت دارند، اين گونه اشخاص معمولاً از ابراز وجود ناتوان و چنين تصور مى كنند كه ديگران دوستشان ندارند. بنابراين در فعاليت هاى فوق برنامه به طور مداوم شركت نمى كنند و به ندرت به مديريت جهت موقعيت هاى خاص انتخاب مى شوند و بيشتر تمايل دارند كه ناشناخته باشند و چنين اشخاصى مى كوشند كه از حضور در بحث هاى رسمى و غيررسمى اجتناب كنند.
رويكرد اسلام نسبت به عزت نفس
اسلام عالى ترين مكتب تربيتى است كه ارزش هاى انسانى و متعالى را در وجود انسان پرورش مى دهد. از ديدگاه اسلام، انسان بايد ارزش خويشتن را مبنى بر اين كه اشرف مخلوقات است و در بهترين صورت (وجه) آفريده شده است و امانت الهى را بر دوش دارد، بشناسد تا به عزت نفس نايل آيد
علماى اخلاق براى نفس (احساسات و غرايز و عواطف آدمى) سه مرحله قايل اند كه در قرآن مجيد نيز به آن اشاره شده است:


۱- نفس اماره: نفس سركشى كه انسان را به گناه فرمان مى دهد.
۲- نفس لوامه: پس از تعليم و تربيت و كوشش و مجاهدت انسان به تعالى و برترى مى رسد.
۳- نفس مطمئنه: اين مرحله اى است كه پس از تهذيب و تزكيه و تربيت كامل انسان به مرحله اى مى رسد كه غرايز سركش در مقابل او رام مى شود و اين همان مرحله آرامش است.
همچنين حضرت على (ع) مى فرمايد : بزرگترين سرمايه انسان اعتماد به نفس است و نيز امام صادق عليه السلام مى فرمايد: از آن اشخاص تندخو مباش كه مردم خوش ندارند به آن ها نزديك شوند، ولى خيلى هم سست مباش كه هر كه تو را ببيند تحقير كند.
امام حسين (ع) نيز مى فرمايد: كار بدى مكن كه ناگزير از عذرخواهى باشى زيرا انسان با ايمان نه بد مى كند و نه عذر مى خواهد، ولى منافق همه روزه بد مى كند و پوزش مى طلبد.
نيازهاى مربوط به عزت نفس را مى توان در زمره مقوله هاى زير دانست، شامل:
- نياز به كسب اعتماد در پذيرش و مورد تاييد قرار گرفتن
- نيازهاى مربوط به عشق و محبت
- نيازداشتن به روابط محبت آميز با ديگران
- نياز به احساس امنيت، عدم نگرانى خاطر و داشتن محيطى امن
- نيازهاى فيزيولوژى مانند نياز به آب، غذا و هوا و غيره
پس از آن كه نيازهاى سطح سوم ارضا شدند نوبت به نيازهاى مربوط به عزت نفس يعنى نياز به قدرشناسى خود و مورد قدرشناسى ديگران قرار گرفتن مى رسد و منظور اين اين نيازها آن است كه فرد احتياج دارد تا در خانه، اجتماع و محل كار مورد احترام ديگران واقع شود و خود نيز تصور مثبت از خويشتن داشته باشد. www.zibaweb.com
يا اين كه فرد احساس كند ديگران او را مى شناسند و دركش مى كنند و از طرفى خود و ديگران را مى شناسد و درك مى كند.
تعريف اعتماد به نفس
اعتماد به نفس را اين گونه تعريف كرده اند كه اعتماد به نفس يعنى ايمان به توانايى هاى ذاتى و استعدادهاى فطرى خويش و ايمان به يارى خداوند در پرورش و گسترش آن ها.
روان شناسان مى گويند در اعتماد به نفس قدرتى است كه توانايى ها و اقتدارتان را دو چندان مى كند .
- يكى از بهترين راه هاى ايجاد و پرورش اعتماد به نفس اين است كه شب در بستر، پيش از آن كه به خواب فرو رويد با انديشه هاى قدرتمند سرشار از اعتماد به نفس به ذهنتان خوراك برسانيد. روان شناسان همچنين معتقدند كه آخرين انديشه هايى كه پيش از خواب به سرتان مى آيند در مدت زمان خواب به ذهن نيمه آگاهتان خوراك مى رسانند.
اگر در اين هنگام ذهنتان را از انديشه كاميابى و توانگرى و ثمرات نيكو سرشار كنيد، ذهن نيمه هوشيارتان آن ها را به صورت فرمان از شما مى پذيرد.
يكى ديگر از بهترين عبارات تاكيدى براى ايجاد اطمينان و اعتماد به نفس اين است كه: «خداوند دوستم دارد، خداوند هدايتم مى كند و خداوند راه را نشانم مى دهد.» منتظر نشويد تا ديگران به شما اطمينان و اعتماد به نفس بدهند يا تحسينتان كنند.
و خلاصه آن كه در خودتان و ديگران مواردى نظير: قدردانى، تحسين و تمجيد كه از جمله نكات مثبت است را تقويت كرده و دل و جرات به خرج دهيد و از ديگران نيز تعريف و تمجيد كنيد و آن ها را ستايش كنيد، با مردم مهربان باشيد و با كلامى مهرآميز آن هارا به سوى تعالى و كاميابى سوق دهيد.
ريشه هاى اعتماد به نفس
پدر و مادر اولين منبع قابل دسترسى جهت تقويت ريشه هاى اعتماد به نفس هستند. براى گروهى داشتن كمال و فضيلت، كار، موفقيت، خلاقيت و ابتكار سبب تقويت ريشه هاى اعتماد به نفس است و براى برخى ديگر، ظاهرى آراسته، زيبايى صورت و اندام، لباس، خانه و ماشين و پول جهت تقويت اعتماد به نفس ضرورى است. اعتماد به نفس با داشتن احساس مثبت نسبت به خود و قبول و پذيرش خود رشد و نمود مى يابد و براى استحكام و پايدارى به يك سيستم حمايتى قوى نياز دارد.
نشانه هاى ضعف اعتماد به نفس
معمولاً يك يا چند علامت از نشانه هاى فيزيكى زير مبين و نشانه ضعف اعتماد به نفس است:
۱- لبهاى آويزان ۲- صورت پژمرده و سيمايى غمگين ۳- چشمان بى فروغ ۴- لرزش خفيف دست ها ۵- صداى ضعيف و نامطمئن ۶- پشت قوز كردن ۷- ظاهرى شلخته و نامرتب
همچنين علايم و نشانه هاى شخصيتى افراد مبتلا به ضعف اعتماد به نفس را مى توان در يك يا چند طبقه زير جاى داد:
- افراد مهاجم و ستيزه جو، افراد كم رو و گوشه گير، افراد مبتكر و مغرور، افرادى كه در تمام زمينه ها تشنه رقابت هستند، افرادى كه لاف مى زنند و به ديگران فخر مى فروشند، افرادى كه به سختى نياز به كامل و بى عيب بودن را در خود احساس مى كنند، افرادى كه محتاج تصديق از سوى ديگران هستند.
علايم و نشانه هاى روانى ضعف اعتماد به نفس:
۱- بخل و حسادت ۲- نسبت به ديگران مشكوك بودن ۳- مشوش و نگران بودن ۴- نداشتن اعتماد به خود ۵- احساس عدم شايستگى و لياقت و غرق در مشكلات خود بودن ۶- حريص در قدرت و جاه و مقام بودن ۷- اعتقاد داشتن به اين كه نكته كه هميشه حق با آنان است ۸- تصور مى كنند كه مجبورند همه توقعات ديگران را بر آورده نمايند.
خواستن توانستن است
توانا كسى است كه به توانايى خويش اعتماد دارد. راه هاى موفقيت فقط جلوى پاى صاحبان عزم و كسانى است كه موانع را با لبخند استقبال مى كنند و همانگونه كه امرسون مى گويد: «مردى كه با اراده براى رسيدن به يك ستاره، اسب مى تازد احتمال موفقيتش بيشتر از كسى است كه براى رسيدن به منزل خويش با بى حالى در معبر تنگى مى خزد.»
اعتماد، كليد موفقيت است، مهارت را بيشتر مى كند، نيرو را زيادتر مى سازد، مغز را سالمتر مى كند و بر قدرت عمل مى افزايد. كارى كه انجام مى دهيد حاصل عقايد شما، عزم و اراده شما و اعتماد شماست. اگر اين ها ضعيف باشند، حاصل كارتان نيز ضعيف است.
وقتى كه مى خواهيد كارى را انجام دهيد، پيوسته پيش خود تكرار كنيد كه قادر به انجام آن هستيد، به اين ترتيب جرات به نيروى خود داشته باشيد، اگر موفق شده باشيد كه احساسات معنوى تان را به خوبى متوجه هدف خويشى سازيد، مسلماً به تمام آمال و آرزوهايتان خواهيد رسيد هر روز موضوع شاد و مورد علاقه اى براى خود پيدا كنيد و هرگز از خاطر دور نسازيد كه خداوند وعده نيكى هاى فراوانى به شما داده است. به پيروزى خود معتقد باشيد و بدانيد كه موفق خواهيد شد و اطمينان داشته باشيد كه خواستن توانستن است.
زهرا خضرى
**************************************



چرا اعتماد به نفس ندارم؟

 

دانش ‏آموز مقطع پیش دانشگاهى هستم. مشکلى که امسال براى من پیش آمده آن است که با وجود این که شاگرد اوّل کلاس هستم، ...

پرسش : دانش‏آموز مقطع پیش دانشگاهى هستم. مشکلى که امسال براى من پیش آمده آن است که با وجود این که شاگرد اوّل کلاس هستم، در فعّالیت‏هاى داخل کلاس شرکت کمى دارم. جرأت جواب دادن ندارم و در برقرارى ارتباط با دیگران ناتوان هستم و تاحدى خجالت مى‏کشم. لطفاً مرا راهنمایى کنید.
پاسخ:
نشانه‏
هاى گفته شده همه حاکى از احساس حقارت (کوچکى) و عدم اعتماد به نفس است که خودتان نیز بدان اشاره کرده‏اید. قطعاً در پیدایش این معضل، عواملى دخیل بوده است که شناخت آن در درمان احساس حقارت و اصلاح رفتار بسیار مهم و حیاتى است، ولى متأسفانه در نامه در این باره توضیحى نداده‏اید، یعنى باید مشخص شود دانش آموزى که در طول تحصیلات خود در مقطع راهنمایى و دبیرستان، در برقرارى ارتباط و جواب گویى به سؤال معلّم مشکلى نداشته، چگونه یک مرتبه در پیش دانشگاهى با وجود این که شاگرد اوّل است، احساس خود کم بینى دارد؟ از این رو لازم است با خود بیندیشید چرا امسال خود را پایین‏تر از دیگران مى‏بینم؟ چه اوضاعى عوض شده است؟ آیا محیط فرهنگى، عوامل تربیتى و یا برخورد والدین در این جهت مؤثر بوده است؟ پس از شناخت عامل مذکور که در نامه بعدى بدان اشاره مى کنید، باید وارد عمل شوید و عوامل را بر طرف کنید و بدانید:
1- اعتماد به نفس، پدیده‏اى اکتسابى است، نه ذاتى. هر جوانى که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان مى‏یابد، مى‏تواند با استفاده از روش‏هاى علمى و با روحیه امیدوارى براى تغییر شخصیت خود اقدام نمایید.
2- اعتماد به نفس، شرط موفقیت شما در مراحل مختلف زندگى است. پس کسب آن را با جدّیّت دنبال کنید. ثبات شخصیت و پایدارى جوان در برابر دشوارى‏ها و تنگناهاى زندگى، درگرو اعتماد به نفس و خودباورى است. اگر خواهان ارتباط با دوستان و حضور در جمع و اظهار نظر هستید، باید خود را باور کنید.
3- نگرش و دید جامع فرد درباره خود که از آن به «خود پنداره»(1) یاد مى شود، تأثیر خاصى بر رفتار فرد دارد. اگر قضاوت انسان درباره خود مثبت باشد، از فعالیت خویش لذّت مى برد و به آینده امیدوار مى گردد. اما اگر ارزش یابى انسان از خود منفى باشد. از عزت نفس کم‏ترى برخوردار است. نیز از موقعیت‏هاى اجتماعى، هراسناک است و خیلى سریع دلسرد مى شود و احساس یأس دارد. بر این اساس بعضى از روان شناسان در طبقه بندى نیازهاى انسان، نیاز به احترام و عزّت نفس را از نیازهاى اساسى بر شمرده‏اند.(2)
اسلام نیز بر این نکته پا مى فشارد و در احکام فردى و اجتماعى و توصیه‏هاى اخلاقى اسلام، عزت و کرامت انسان محوریّت دارد. اگر فکر کنید از دوستانتان پایین ترید، با این تصور و تخیّل اوّلین قدم در راه شکست را برداشته‏اید.
این اصل مهم در روان شناسى است که معمولاً همان اتفاقى مى افتد که به وقوع آن فکر مى کنید.(3)
ویلیام جیمز مى گوید: «بزرگترین کشف در زمانه ما، پى بردن به این راز است که مردم با تغییر در طرز تفکّر خود، قادر خواهند بود زندگى خود را عوض کنند».(4) جالب این که قرن‏ها پیش، این نکته ظریف را مولاى متقیان على(ع) مطرح کرده و فرموده‏اند: «من لم یُنجِد لم ینجد؛ کسى که خود را بالا نگیرد، بالا نمى رود».(5)
4- به هنگام بروز افکار منفى، اندیشه مثبت را درباره خویش مشخص کنید و آن را به ذهنتان تلقین نمایید. از واژه «نمى توانم، غیر ممکن است» استفاده نکنید و به جاى آن به خود بگویید: مى توانم و مى خواهم. بهترین موقع براى انجام تلقین به نفس، شب و قبل از خواب است.
5- هرگز از موقعیت‏هاى دشوار نگریزید، بلکه به جاى فرار از مسئله، به حل آن فکر کنید و در وسط میدان حاضر شوید و خود را در معرکه‏ها قرار دهید، مثلاً از پاسخ دادن به سؤال معلّم یا دوستتان و ابراز وجود نهراسید و به رغم میل باطنى، این کار را انجام دهید و برخى مواقع خود را وارد آن کرده و بیفکنید.
امام على(ع) مى فرماید: «هرگاه سختى چیزى باعث بیم و هراست شد، تو نیز در مقابل آن سخت و مقاوم شو که با تن دادن به سختى‏ها، مشکل بر تو آسان خواهد شد».(6)
6- زندگى نامه بزرگان و نام آوران عرصه‏هاى علم و اندیشه و ادب و هنر در ایجاد اعتماد به نفس بسیار مؤثر است.
7- با تقویت مبانى دینى و انجام عبادات مانند نماز و روزه و دعا و توکّل بر خدا، اراده خود را تقویت کنید. از این طریق احساس مى کنید دیگر تنها نیستید و توانایى غلبه بر مشکلات را پیدا کرده‏اید.
در پایان کتاب جوان و نیروى چهارم زندگى از محمد رضا شرفى و معجزه اراده از وینسنت پیل را معرّفى مى کنیم.
به این نکته توجه داشته باشید که همه کمالات و خوبى‏ها در یک شخص جمع نشده است.
اگر دوستتان امتیازى دارد که شما فاقد آن هستید، قطعاً عکس آن صادق است، یعنى امتیازى شما دارید که دوستتان ندارد. امتیازاتى که انسان‏ها دارند، در مقابل آن چه ندارند، بسیار اندک است و این اختصاص به شما ندارد و در همه انسان‏ها چنین است.
بنابراین نباید به آنچه ندارید، اصلاً فکر کنید. باید به آنچه دارید بیندیشید و با اتکا و تکیه به آن‏ها به امورى دیگر دست یابید. این رمز بزرگ موفقیّت و اعتماد به نفس است. نیز هر انسانى با توجه به آن چه دارد، مورد سؤال واقع مى شود، نه آنچه ندارد.
امام على(ع) در مورد تفاوت میان انسان‏ها مى فرماید: «آدمیان در آغاز ترکیبى از خاک شور و شیرین، سخت و نرم بودند، پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان با هم، نزدیک و به اندازه دورى آن از هم، دور و متفاوت اند. یکى زیبا روى و کم خِرَد، دیگرى بلند قامت و کم همّت، یکى زشت روى و نیکوکار، دیگرى کوتاه قامت و خوش فکر، یکى پاک سرشت و بد اخلاق، دیگرى خوش قلب و آشفته عقل و آن دیگر سخنورى دل آگاه است».(7)
در امور مادى ما موظف به نگاه کردن به زیردستان هستیم تا از این طریق احساس حقارت نکنیم. امام صادق(ع) مى فرماید:
«بپرهیزید از این که نگاه شدید و توجه عمیق خود را به آن چه در دست فرزندان دنیاست، معطوف دارید. اگر کسى چنین کرد، غصه و اندوهش به درازا مى کشد و خشم درونى اش فرو نمى نشیند و نعمت خداوند را کوچک مى شمرد و آن طور که باید، اداى شکر نمى کند».(8)
زمانه پندى آزاد وار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگرى همه پند است‏
به روز نیک کسى زینهار غصه مخور
بسا کسا که به روز تو آرزومند است‏
اگر مى خواهید در پاسخ گفتن به سؤال معلّم، جرأت و شهامت داشته باشید، باید در آن لحظه خود را فراموش کنید و تنها به نقل مطالب بیندیشید. در حین سخن گفتن، مخاطب را پایین‏تر از خود بدانید تا بر تکلّم و خطابه تسلّط داشته باشید. در این صورت به خود اعتماد پیدا مى کنید. ارزش یابى دیگران با ارزیابى خودتان مرتبط است.
امام على(ع) مى فرماید: «شخصیت انسانى گوهر گران بهایى است که هر کس آن را حفظ کند، رشد یابد و هر کس آن را پس گرداند، فرو مى افتد».(9)
در روایت دیگر مى خوانیم: «ارزش هر فرد، وابسته به روشى است که اتخاذ مى کند. اگر خود را حفظ کرد، رفعت مقام پیدا مى کند و اگر آن را خوار شمرد، به پستى مى گراید».(10)
-------------------------------------------------
پى نوشت‏ها:
1. نهج البلاغه، خطبه 225.
2. برونینگ، روان شناسى تربیتى، اصول و کاربرد آن، ترجمه على نقى خرازى، ص 245.
3. مزلو،ابراهام، انگیزش و شخصیت، ترجمه احمد رضوانى، ص 82.
4. وینسنت پیل، معجزه اراده، ص 76.
5. همان.
6. غررالحکم، ج 5، ص 253.
7. همان، ج 3، ص 164.
8. نساء (4) آیه 104.
9. غررالحکم، ج 2، ص 522.
10. همان، ص 77.
http://www.pasokhgoo.ir
********************************

جوان و ابراز وجود 

« به استعداد خودت ايمان داشته باش، همانطور كه به خدا ايمان داري . روح تو پاره
اي ازآن« واحد » بزرگ است نيروهايي كه در تو هست، مانند درياي عميق و بيپايان است.» ويلكو
« هيچ راهي، بهتر از آنكه به مشكلات منتهي مي
گردد، انسان را به سرمنزل احتياط و مآلانديشي نميرساند، دست تواناي مصائب بهتر از انگشتان نيكبختي و اقبال، هر خطا و اشتباهي را به انسان نشان ميدهد.» دانيال 
از مناسبات انساني جوانان در زندگي، رابطه آنان با خويشتن خود مي
باشد. و چگونگي اين رابطه برارتباطات آنان با جامعه ، خانواده، خدا و هستي، نيز اثري تعيين كننده دارد. رابطه جوان و خويشتن در چند مقوله فرعيتر به طور دقيق اينگونه تبيين ميشود: (درك) كشف خود ، پذيرش خود ، علاقه به خود(حب ذات) و ابراز خود (ابراز وجود اثبات ذات) با اين توضيح كه جوان، ابتدا درصد كشف ظرفيتهاي پنهان خويش برميآيد تا بتواند خود را درك كند و اين امر، علاوه برمهارتهاي خودشناسي، در پرتو معاشرت سازنده با ديگران، حاصل ميشود .پس از آن جوان، موجوديت خويش اعم از قابليتها و نارساييهايش را ميپذيرد و اصطلاحاً با واقعيات سازگار ميشود و در مرحله بعد: علاقه به خويشتن، از راه ميرسد كه اين علاقه در همه اشخاص، ضرورتاً، درحدي معتدل، تنظيم نميشود بلكه بعضاً حالت افراط يا تفريط نيز به خود ميگيرد . و در نهايت پس از وصول به اين مرحله، موقعيت مناسبي براي ابراز خود يا « ابراز وجود» مهيا ميشود.
آثار برجسته كه در پرتو ابراز وجود، حاصل مي
شود عمدتاً عبارتند از : خود شكوفايي (تحقق خويشتن)، تأمين يك نياز اساسي رواني، مساعدت در جهت سلامت روحي، تقويت حس خوشبيني، پرورش اعتماد به نفس و بهبود مناسبات انساني با ديگران، كه البته هر يك از مفاهيم مذكور، نياز بيشتري به توضيح و تبيين دارد كه از عهده اين بحث خارج است و صرفاً به ذكرآثار اكتفا ميشود .
در مقابل اگر، فرد نتواند به خوبي نياز به ابراز وجود را درخويشتن تأمين نمايد، ناگريز به واكنشهاي دست مي
زند كه خالي از نگراني و مخاطره نيست، به عنوان مثال، جواني كه نميتواند از طريق مثبت ابراز وجود نمايد، « به منفي گرايي» روي ميآورد و به مقابله و جبههگيري در قبال اطرافيان و همسالان اقدام مينمايد و سعي برآن دارد كه از موضعي خصمانه و منفي با ديگران مواجه شود. حتي بايد اذعان كرد كه برخي از پديدههاي رفتاري نامطلوب نظير دروغ، تظاهر به موفقيت، اغراق در ارزيابي خويشتن و مبالغه در تواناييهاي شخصي، زماني در شخصيت جوان، ظاهر ميشوند كه وي فرصتهاي مناسب را براي « ابراز وجود» به صورت مثبت و سازنده از دست داده و در كمال نا اميدي به شيوههاي منفي روي آورده است .www.zibaweb.com
پيشنهادهايي براي تأمين ابراز وجود جوانان 
1- قبلاً اشاره نموديم كه« ابراز وجود» متكي و منوط به « كشف و شناخت خود» است. از اين روي، رسانه
ها ميتوانند با ارائه مباحثي ساده مفيد در زمينه « خود شناسي علمي » جوانان را در« شناخت خويشتن» ياري دهند تا آنان بتوانند در موقعيت ابراز وجود، به موقع و صحيح عمل كنند .
2- « توانايي سخن گفتن» يا« فن بيانِ» زير مجموعه« ابراز وجود» است . با طرح مباحث عملي و كاربردي در اين زمينه به ويژه در رسانه
ها جوانان را آموزش دهيم تا هم بتوانند « خوب صحبت» كنند و نيز« صحبت خوب» داشته باشند، كه اولي ناظر به « روش» و دومي ناظر به« محتوا» است. 
3- نقش اطلاعات عمومي و دانش
هايي جنبي زندگي در توانايي ابراز وجود جوانان غير قابل انكار است. آنان كه اطلاعات وسعي از جهان بيرون و جهان درون خويش دارند، به طور قابل ملاحظهاي بيش از سايرين ميتوانند وجود خويش را به منصه ظهور برسانند.
4- جوانان به همان اندازه كه نياز به« خوب سخن گفتن» براي ابراز وجود دارند، نياز به « خوب شنيدن» از جانب ديگران نيز دارند. اگر بتوانيم اين مفهوم را گسترش دهيم كه در صورت تمايل جوانان به سخن گفتن برايشان شنونده خوب، پرحوصله و با تجربه
اي باشيم، در اين صورت آنان را براي ابراز وجود ياري نمودهايم. از ياد نيريم كه هنر« خوب شنيدن » در روابط انساني، مكمل « هنر خوب گفتن» محسوب ميشود .
5- مدارس،كانونهاي فرهنگي و تربيتي و دانشگاهها در تقويت ابراز وجود و از جمله هنزر خوب سخن گفتن ، نقش قابل ملاحظه اي دارند. ضروري است در فرصتهاي مناسب با تشكيل كلاسهاي فن بيان، براي جوانان، ظرفيت ابراز وجودشان را افزايش دهيم .
6- آموزش « شيوه
هاي كاربردي» تقويت اعتماد به نفس فرزندان به والدين به ويژه از طريق رسانههاي گروهي، فرصت مطلوبي است تا اين دسته از والدين، خود از برترين افرادي باشند كه ميتوانند اعتماد به نفس فرزند خويش را تقويت نمايند.
7- براي تأمين نياز مورد نظر، چنانچه به والدين، مربيان، معلمان و دبيران بياموزيم كه فرزند( دانش آموز) خود را همان
گونه كه هست بپذيرند و حدود انتظاراتشان را با امكانات وي تطبيق دهند، عملاً در جهت تأمين ابراز وجود نوجوانان و جوانان گام برداشته‎‎ايم و در اين صورت در زمينه رشد و تعالي انها كوشيدهايم .
8- نوجوانان و جوانان متذكر اين واقعيت باشند كه مطمئن
ترين راه ابراز وجود ،« عمل» آنان است. زيرا آنچه در «عمل» از آدمي سر ميزند به مراتب بيش از« سخن » در اثبات لياقتشان تأثير دارد.http://www2.irib.ir

************************

یک نظر در مورد ابراز وجود

حتما در برخورد با افراد مختلف دیده اید که به گونه های مختلفی نظرات خود را بیان می کنند.عده ای نظرات خود را با احتیاط و با تن پایین بیان میکنند.عده ای به صورت غیر مستقیم و عده ای نیز به صورت مستقیم و با صراحت نظرات خود را بیان می کنند.البته امروز قرار نیست که در مورد شکلهای بیان نظرات صحبت شود.این مقدمه ای بود برای ادامه صحبت و آنچه نامش را ابراز وجود گذاشته ایم.

ممکن است در تعریف ابراز وجود این جمله به نظر بیاید:فرآیندی که در آن با توجه به ویژگیهای شخصیتی،فرد نشان می دهد که چیست و کیست.در اینجا ابراز وجود به معنای اینست که فرد چگونه با موقعیتهای فشار زا از طرف محیط، برخورد می کند.

هر کدام از ما در مقابل به اتفاقاتی که در محیطمان است به گونه های مختلفی واکنش نشان می دهیم.درا ین میان بعضی از افراد،مثلا وقتی که دوستشان حرف ناراحت کننده ای را به آنها می زنند،جواب نمی دهند یا اینکه صحبت او را می پذیرند.یا فردی که در معامله ای می داند که طرف مقابل دارد سر او کلاه می گذارد،هیچ نمی گوید و سریع از موضع خود عقب می نشیند و به صورت ناخودآگاه حتی از تجربه خود نیز استفاده نمی کند.احتمالا این افراد برای اینکه نکند که فرد مقابل،از دست آنها ناراحت شد و او نیز باید همیشه فردی باشد که دیگران از دستش راضی باشند،اینچنین رفتار می کنند.یا همین موضوع را مثلا می توان به ابراز نظر در مورد رفتار پدر و مادر،رئیس،یکی از اقوام،فروشنده،راننده تاکسی،همسر و ...تعمیم داد.اینگونه طرز فکر،باعث می شود همیشه از علائق خود پا پس بکشیم و در نگرانی اینکه نکند اتفاق بدی بیفتد سیر کنیم.این افراد به مرور زمان اعنماد به نفس خود را از دست داده و خود را به صورت ناخودآگاه در اختیار دیگران قرار می دهند تا هر آنچه آنها می خواهند بشوند.این به این دلیل است که عقیده دارند که آدم خوب،آدمی است که دیگران از دستش ناراحت نشوند.

به نظر شما تا کجا می توان اینگونه پیشرفت؟مطمئنا زمانی می رسد که دیگر طاقت شنیدن و هیچ نگفتن،یا ضرر کردن چند هزار یا چند میلیونی را نخواهیم داشت.شاید در اینگونه مواقع بهتر باشد،تعریف خود را از خوب و بد تغییر دهیم.یادمان باشد که دیگران از آدم خوب هم، به خاطر اینکه از حق خودش دفاع می کند ناراحت می شوند.این دلیل بر بد بودن نیست.کم کم و از جاهایی که می دانیم بهتر می توانیم شروع کنیم،سعی کنیم ناراحتی خود را(مثلا)از رفتار دوستمان بیان کنیم.به او بگوییم:فلانی،اگر میشه در مورد حرفت بیشتر توضیح بده،چون این حرفت منو ناراحت کرد.وقتی این کار را امتحان کنید خواهید دید،که به سرعت خود را جمع و جور خواهد کرد.بعد این کار را به جاهایی که بیشتر خود را  مجبور کرده اید که تاکنون سختی بکشید،منتقل کنید.این کار باعث خواهد شد از خود احساس رضایت کرده و اعتماد به نفس شما نیز بالا رود.ضمن اینکه هر اتفاقی شمارا ناراحت نخواهد کرد چراکه شما یاد گرفته اید که با آن مقابله کنید.کافیست کمی با تغییر فکر،شجاعت را تمرین کنید.مطمئن باشید هیچ آسیبی به شما وارد نمی شود.http://nassir.blogsky.com

 

*********************************

 

نقش کلاس درس در رشد شخصیت دانش آموز

مقدمه

دانش‌آموزان به عنوان آینده سازان جامعه ، ‌افرادی حساس با ویژگی‌های منحصر به فردی هستند که قسمت عمده شخصیت آنها ، در همین دوران نوجوانی و در کانون همین کلاس‌ها و در مدارس شکل می‌گیرد. توجه به ویژگی‌های منحصر به فرد و نیر خصوصیات عمومی دانش‌آموزان و ایجاد بستری مناسب برای آموزش آنها ، می‌تواند گره از بسیاری از مشکلات بعدی باز کند. نگاهی گذرا به ویژگی‌های رفتاری شاگردان ما را به تعدادی از ویژگی‌های روانی سوق می‌دهد.

اضطراب

علی رغم باور عمومی ، اضطراب به معنی واقعی کلمه ، عاملی مشکل ساز نیست، بلکه عامل بسیاری از پیروزی‌ها می‌باشد. فرد بدون داشتن اضطراب نمی‌تواند به موقعیت‌های بهتر و موثرتر برسد. اما نوع شدید آن که غیر قابل تحمل باشد، برای فرد ایجاد مشکل خواهد کرد. اضطراب در واقع ، واکنش در مقابل خطری که وجود خارجی ندارد، می‌باشد. می‌توان فردی را در نظر گرفت که با وجود داشتن فرصت کافی باز هم مسیرش را تا مقصد می‌رود که مبادا دیر برسد.

و یا دانش‌آموزی که درس خود را خوبی یاد گرفته اما از ترس فراموش کردن بطور مداوم ناخن‌های خود را می‌جود. به این ترتیب اضطراب برای دانش آموز مانند مرض می‌شود و در صورت عدم مقابله صحیح با آن تبدیل به یکی از خصوصیات او می‌شود و حتی ممکن است اقدام بی‌موقع در جهت رفع این مشکل کمکی به ما نکند. یک معلم یا پدر و مادر آگاه خیلی زود می‌تواند کودک یا نوجوان پرخاشگر را تشخیص دهد. رنگ او همواره پریده و خودش نگران است. ضربان قلبش شدید می‌باشد و میل به پرخاشگری دارد.

باید این سوال را برایش ایجاد کنیم که وقتی خطری وجود ندارد، چرا باید واکنش وجود داشته باشد؟ بنابراین اقدام نخست ایجاد آگاهی است که هیچ خطر خارجی که عامل این حالت ترس کاذب شده، وجود ندارد. قدم بعدی مطمئن ساختن فرد از عواقب این مسئله است. باید یک فرد مضطرب را اندک اندک از موقعیت اضطراب‌آورش دور کنیم و به او اطمینان بدهیم که نگرانی بیش از اندازه واقعا لازم نیست در صورت پاسخ ندادن فرد باید از والدین او کمک بگیریم.

خود کم‌بینی

خود کم‌بینی در تضاد با اعتماد به نفس و یکی از موانع بزرگ رشد شخصیت یه شمار می‌رود. فردی که فکر می‌کند کمتر از دیگران است و چیزی برای عرضه ندارد، در واقع دارای عقده خود کم‌بینی است. او در مسابقه‌ای شرکت نمی‌کند‌، از بازی‌های دسته جمعی گریزان است و از این رو در مقام مقایسه با دیگران احساس وحشت می‌کند. وظیفه یک معلم در برابر دانش آموز خود کم‌بین دشوار است.

او باید بتواند تشخیص دهد ناتوانایی‌های جسمی ، نامناسب بودن لباس و حتی اسم در احساس خود کم‌بینی دخیل هستند. برای چنین مشکلی نباید به این کودکان به عنوان افرادی بیمار توجه نشان بدهیم، بلکه باید آنها را همانند سایر افراد بشماریم، تنها با این تفاوت که آنها یک مشکل قابل حل دارند. یک معلم توانا با دادن مسئولیت‌های قابل اجرا و در اندازه توان این افراد و با یاری کردن آنها در به سامان رسانیدن آن کار ، لذت اعتماد به نفس و پیروزی را به فرد می‌چشاند.

احساس مهم بودن

غالبا انسان‌ها دوست دارند ارزش واقعی‌شان توسط اطرافیان دریافته شود. شاید نتوان کسی را یافت که خود را از برخی جهات بهتر و برتر از دیگران بداند. البته بسیاری از افراد این میل درونی را آشکار نمی‌سازند، اما این بدان معنی نیست که چنین میلی وجود ندارد. افراد خود را مهم می‌دانند و سعی می‌کنند این مهم بودنشان هم برای خودشان و هم برای دیگران آشکار و روشن باشد.

اگر معلم بتواند به این احساس افراد ارزش قائل شود و به آنها از صمیم قلب احترام بگذارد و یادآوری کند که واقعا با هوش ، توانا و موثر هستند، هنر معلمی خود را ایفا کرده است. نباید یک کودک یا نوجوان را که به طرز ناشیانه ابراز وجود می‌کند، سرخورده کرد، بلکه باید به جنب و جوش و فعالیت او اهمیت داد. اهمیت به احساس مهم بودن و تقویت آن باعث می‌شود، طرف مقابلمان ما را به عنوان فردی منحصر بپذیرد و بدین وسیله ما نفوذ قابل ملاحظه‌ای بر روی او خواهیم داشت. www.zibaweb.com

حسادت

حسادت در افراد مختلف و به اشکال متفاوت جلوه می‌کند. چشم هم‌چشمی و مبارزه و رقابت نتیجه داشتن همین صفت است. حسادت می‌تواند مبنای بسیاری از پیروزی‌ها هم باشد، به شرط آنکه فرد به نسبت معمول و متعارفی این خصیصه را داشته باشد. اغلب دانش‌آموزان به دوستان صمیمی خود حسادت می‌کنند و دوست دارند همیشه نمره خودشان از نمره او بیشتر باشد و این عاملی در ایجاد رقابت بین دو نفر می‌باشد. ممکن است سوال اشتباه دوستش را که معلم متوجه نمی‌شده است، او بدهد. یک معلم نباید در اندیشه سرکوب این صنفت باشد، بلکه باید بتواند این ویژگی را در مسیر صحیح خود هدایت کند. اصولا نقش یک معلم در پرورش افراد باید نقش هدایت‌کننده باشد نه راهبرنده.

یک معلم می‌تواند حس رقابت و حسادت را در گروه‌ها ایجاد کند. مثلا بدین ترتیب که افراد کلاس را در گروه‌های خاصی تقسیم کند. یادگیری در گروهها به اختیار باشد. سپس نامی را که هر گروه برای خود می‌پسندد برای آن گروه انتخاب کند. سپس به طور غیر مستقیم به ایجاد رقابت در این گروه‌ها بپردازد. او می‌تواند نمرات تمام افراد گروه جمع کرده و از آنها میانگین بگیرد و عدد بدست آمده را به عنوان نمره یک گروه در نظر بگیرد.

اعتماد به نفس

شناخت مثبت و سازنده که هر فرد از خود دارد، اعتماد به نفس می‌باشد. اعتماد به نفس به فرد کمک می‌کند تا نیروی درونی خود را به خوبی شناخته و از آنها در جهت شکوفایی استعدادها و بهبود زندگی خود بهره ببرد و فردی که اعتماد به نفس دارد در مقابله با مشکلات خود را نمی‌بازد و استقامت و پشتکار فراوانی از خود نشان می‌دهد. او در شرایط دشوار همواره خود را آماده نشان می‌دهد. و همواره دارای این تصور است که بهتر از هر کسی از عهده کارها بر می‌آید یک معلم در کلاس درس بدون شک با چنین افرادی مواجه خواهد شد. عدم توجه به این صفت باعث می‌شود، دانش آموز از معلم خود دور شود.

او دارای اثری نهفته‌ای است که باید توسط معلم و در جهت مثبت آزاد شود. می‌توان با دادن مسئولیت نمایندگی کلاس به فرد این احساس او را ارضا کرد. در مقابل افرادی هم هستند که اعتماد به نفس آنها بسیار ضعیف است، این صعف را هم می‌توان جبران کرد. یک معلم نباید دانش‌آموزی را که جسارت خودنمایی ندارد به حال خود رها کند. او باید در مقابل هر اظهار وجود دانش‌آموز خجل و سر به زیر او را در یک موقعیت دلپذیر قرار دهد. این موقعیت دلپذیر نقش تقویت‌کننده مثبتی را ایفا می‌کند که باعث می‌شود فرد رفتار دلیرانه را تکرارکند.

بی‌بند و باری

هر معلمی در کلاس درس خود با عده‌ای دانش‌آموزان نامرتب و بی‌بند و بار مواجه می‌شود. این بی‌بند و باری مطمئنا ریشه در بسیاری از عوامل دارد. یک معلم متعهد باید از خود سوال کند چه عاملی باعث می‌شود عده‌ای از شاگردان دیر سر کلاس حاضر شوند؟ چگونه می‌شود که حرف‌های من اثری در رفتار بعضی‌ها ندارد؟ چرا عده‌ای مخالف قوانین مدرسه لباس می‌پوشند و سر و وضع خود را می‌آرایند؟

این گونه رفتارها در واقع از خانواده ، جامعه ، زندگی خصوصی و حتی دوستان فرد تاثیر پذیرفته است. تعهد و مسئولیت معلم در قبال این گروه از دانش‌آموزان بسیار زیادتر است. او باید مانند یک روانکاو شاگردش را روانکاوی کند. او باید خانواده و دوستان شاگردش را بشناسد. اگر چه این کار فرصت حوصله بسیاری می‌خواهد، اما از آنجایی‌که تربیت یک انسان ، با ویژگی‌های انسانی کار پراهمیتی است، توجه به این نوع ناهنجاریها و کمک به حل و رفع آنها می‌تواند بسیار لذت‌بخش باشد. بی‌بند و باری ، اگر زود تشخیص داده و مهار نشود، بزهکاری را بدنبال خواهد داشت.

پرخاشگری

فردی که جایگاه خود را در این دنیا به درستی درنیافته است، کسی که از نعمت یک خانواده آرام و منسجم محروم است، کسی که طعم طلاق و جدایی پدر و مادر چشیده، کسی که همیشه بدلیل فقر فرهنگی و اقتصادی همیشه تحت فشار بوده ، پرخاشگر ، خود آزار و دیگر آزار می‌شود. او می‌خواهد از تمام دنیا بخاطر بی‌رحمی‌هایش و بخاطر توزیع ناعادلانه امکانات انتقام بگیرد.

باید به این افراد بیاموزیم که عملا و واقعا همه انسان‌ها نمی‌توانند از سهم یکسانی در این دنیا بهره‌مند شوند. و برای مقابله با این تفاوت‌ها نباید در پی انتقام از کسی بود. بلکه باید سعی کنیم در سایه تلاش و کوشش موقعیت خود را بالا ببریم و به موقعیتی که در حسرتش بودیم، برسیم. همچنین می‌توان با خانواده فرد پرخاشگر صحبت کرد تا شاید راهی برای بهبود روابط آنها پیدا کرد. چرا که حتما این پرخاشگری ریشه‌ای هم در خانواده دارد. از آنجا که ناهنجاری عوامل نامحدودی دارد، یک معلم نمی‌تواند همه را از بین ببرید، ولی می‌توانند در رفع پیامدهای آن نقش موثری داشته باشد و حدالامکان آن را تقلیل دهد.

نتیجه بحث

دانش‌آموزان به عنوان آینده سازان جامعه ، ‌افرادی حساس با ویژگی‌های منحصر به فردی هستند که قسمت عمده شخصیت آنها ، در همین دوران نوجوانی و در کانون همین کلاس‌ها و در مدارس شکل می‌گیرد. توجه به ویژگی‌های منحصر به فرد و نیر خصوصیات عمومی دانش‌آموزان و ایجاد بستری مناسب برای آموزش آنها می‌تواند گره از بسیاری از مشکلات بعدی باز کند. مدارس باید جای امنی برای فراگیران باشد. به گونه‌ای که دانش‌آموز در آنجا احساس راحتی کند. جلسه امتحان نباید صورت باز خواست ، اضطراب آور و تنش‌زا باشد.

رابطه مدرسه با اولیا کودکان باید بهبود یابد و پدر و مادر باید عوامل قابل ذکر کودکانشان را به معلم و مسئولان مدرسه توضیح دهند، تا شاید به این وسیله یک ارتباط مناسب بین شاگرد ، مدرسه و والدین برقرار شود. و آخر اینکه سازمان آموزش و پرورش بهتر است افرادی را به عنوان معلم جذب کند که به روانشناسی و علوم تربیتی آشنا باشد و معلمان نیز بعد از حضور در کلاس تمام موارد جانبی زندگی خود را کنار گذاشته و به ایفای وظیفه و تعهد خود بپردازند.

http://daneshnameh.roshd.ir

 

************************

اعتماد به نفس رمز موفقیت

تمام وعده وعيد هاي دنيا فريب است.بهترين دستور زندگاني اين است كه اعتماد به نفس داشته باشيد. « ميكل آنژ»
موضوع اعتماد به نفس از اساسی ترین عوامل در رشد شخصیت افراد و کسب موفقیت های زندگی انسانها ست داشتن اعتماد به نفس و مجهز بودن به مهارتهای زندگی بدون تردید پیشرفتهای تحصیلی و کارآمدی بیشتری را به ارمغان می آورد. چه بسا بسیاری از شکست های شما محصول عدم اعتماد به نفس و احساس حقارتی است که در وجود تان به سر می برد. مقابله با احساس حقارت و خود کم بینی گام مهمی است در جهت تقویت اعتماد به نفس،و اعتماد به نفس قدم اول در راه موفقیت است.اکنون ضمن آشنایی شما با موضوع اعتماد به نفس پاره ای از مهارتها و راههای ساده کسب اعتماد به نفس جهت آشنایی شما عزیزان ارائه میگردد.
وقتي از چيزي خوف و تر س داريد خود را به دامان آن بياندازيد تا راه حل مناسبي بيابيد. حضرت علي (ع)

تعریف اعتماد به نفس
اعتماد به نفس یک ارزشیابی کلی در باره فضایل و قابلیتهای خودمان،ارزشهایمان و پاسخهای دیگران نسبت به ما میباشد.
اولین نماد درونی اعتماد به نفس همان رضایت خاطر است از احساس توانائی های مان و نماد درونی آن نیز همان تبسمی است که بر لب داریم پس همیشه خندان باشید.
کسب اعتماد به نفس
اعتماد به نفس تماماً اکتسابی می باشد. هیچکس با اعتماد به نفس ازمادر زاده نمی شود . اعتماد به نفس تنها با همت و تلاش شما ذره ذره اندوخته می شود.
رو راست بودن وجدان تان را آسوده نگاه می داردودرشما اعتماد به نفس ایجاد می نماید. و در مقابل آن احساس گناهی که معمولاً پس از انجام کارهای بد و ناپسند به سراغ ما می آید کشنده اعتماد به نفس است.پس هرگز اعمالی نظیر دروغگوئی،غیبت و...را انجام ندهید که نه تنها اعتماد به نفس شما را اضافه نمی نماید،بلکه مخرب آن نیز می باشد.
عدم اعتماد به نفس چرا؟؟؟
عدم اعتماد به نفس در بیشتر موارد به استفاده های غلط از حافظه بر می گردد.
مغز شما شباهت زیادی به یک بانک دارد. شما هر روز در بانک ذهنی خود سپرده های فکری می گذارید و هنگام بر خورد با مشکلات برای حل آن به بانک ذهنی خود مراجعه می کنید تا راه حل بیابید.پس برای اینکه بانک ذهنی خود را صحیح اداره کنید تا اعتماد به نفس شما بالا رود،بدین منظور:
الف:فقط افکار مثبت را به ذهن خود بسپارید.
هیچگاه خاطرات نا خوشایند و تجربیات نا موفق خود را به ذهن نسپارید و به آن فکر نکنید.مردم موفق اندیشه های مثبت خود را به ذهن می سپارند.
ب:فقط افکار مثبت از ذهن خود برداشت کنید.
وقتی خاطره ای را بیاد می آورید فقط روی قسمتهای خوب آن تاکید کنید.هر گاه دیدید که افکار ناخوشایند را مرور می کنید ذهن خود را به سوی مسئله دیگری منحرف سازید.
راههای ساده و عملی برای تقویت نیروی اعتماد به نفس
اعتماد به نفس و اطمينان بي شك لا زمه پيشرفت در كارها مي باشد‎‏‏,به خود واعمال خود اطمينان داشته با شيدبا اين اقدام اعتماد به نفس رادر خود شكوفا مي كنيد.
اين راهها در عين حال كه ساده اند ولي بكار گيري و استفاده از آنها معجزه اي در بر دارد كه فقط كساني كه آنرا پيموده اند واز آنها استفاده كافي برده اند درك مي كنند.
شما نيز بپيمائيد تا موفق باشيد.
1ـ افكارتان را پیشاپيش بر موفقيت متمركز كنيد.
2ـ با تمركز بر استعداد ,توانائي و امكانات خود نيروي درونيتان را تقويت كنيد.
3ـ سعي كنيد با تكرار كلمات اميد بخش و دلگرم كننده روحيه خود را از هر لحاظ قوي سازيد.
4ـ در پي هدفتان باشيد و فكر تاثير از جانب ديگران را از خود دور سازيد.
5ـ از شكست هراسي به دل راه ندهيد,زيرا شكست آغاز پيروزي است.
6ـ اميد وايمان را باور كنيد و آنراشعار هميشگي خود سازيد.
7ـ دائماًَ به خود تلقين كنيدكه: من ميتوانم راه حل هر مشكلي را پيدا كنم.
8ـ براي رفع هر مشكلي به مغزتان رجوع كنيد واز آن كمك بخواهيد.

هفت تمرين براي افزايش اعتماد به نفس

اين تمرينها بيشتر بدنبال هماهنگ نمودن شرايط جسمي با شرايط روحي می باشد.
1ـ هميشه در رديف هاي جلو بنشينيد.
2ـ نگاه كردن به چشمان ديگران را تمرين كنيد.
عدم نگاه به ديگران 2معنا دارد:
الف: احساس گناه در برابر او
ب:احساس ضعف وناتواني در برابر او
3ـ سرعت راه رفتنتان را 25%تندتر كنيد.حركات بدن نتيجه واكنش ذهن است. آدمهاي با اعتماد به نفس راه رفتنشان كمي شبيه به دويدن است,انگار به جاي مهمي مي روندو يا كار مهمي دارند.اين تكنيك را بكار ببريدتا نگرش محيط خارجي نسبت به شما تغيير كند.
4 ـ بلند وجدي حرف بزنيد.
5ـ هنگام دست دادن جدي باشيد.
6ـدر جمع نظر بدهيد.
7ـخندان باشيد.لبخند شما بهترين دارو براي كمبود اعتماد به نفس است.
توصيه هاي ديگر:
1ـ سعي كنيد هميشه بهترين لباسها را بپوشيد.
2ـ در هر مكالمه تلفني خود را معرفي كنيد.
3ـ در برابر هر كاري كه برايتان انجام مي دهند لفظ متشكرم را بكار ببريد.
4ـمقتدرانه,افراشته و با گامهاي بلند و تند راه برويد.
5ـ هيچگاه خود را با ديگران مقايسه نكنيد.
6ـ هميشه با زبان مثبت با ديگران هم صحبت شويد. http://hamra.blogfa.com/
*****************************************************************

 

 

تعريف اعتماد به نفس از ديدگاه قرآن :



اعتماد به نفس از نظر قرآن ، به معناى پى بردن به کرامت و ارزش نفس است;(اسراء ،70 )

و اين کرامت انسان از ويژگى هاى او است که سائر مخلوقات از آن برخوردار نيستند;

و به همين خاطر نسبت به ديگر مخلوقات برترى دارد .

از ديگر کرامات و ارزش هاى انسان ، مقام «خليفة اللهى » (بقره ،30) و «مسجود ملائکه » (بقره ، 33)

و «تعليم الاسماء» (بقره ،31) بودن او است کشف اين حقايق سبب مى شود انسان ، جايگاه و ارزش خود را بشناسد ،

و به خود ببالد و اعتماد کند; و با اين ويژگى ها در مسير سعادت و کمال گام بردارد .

البته يادتان باشد در روان شناسى غرب ، اعتماد به نفس در مقابل توکل به خداست ;

زيرا توکل به خدا به معناى اعتماد به خدا است ، ولى اعتماد به نفس از ديدگاه روان شناسان غرب به معناى اعتماد به خود است .

و اگر اعتماد به خدا جايش را به اعتماد به خود داد شرک خواهد شد .www.zibaweb.com

اما آثار اعتماد به نفس Influence Self-Confidence

با تعريفى که از اعتماد به نفس شد ، آثار اعتماد به نفس به معناى آثار کرامت نفس خواهد بود .

برخى از آثار کرامت نفس عبارت است از:


1. عزت نفس

2. موفقيت

3. پرهيز از گناه

4. بي نيازي به غيرخدا

5. به بن بست نرسيدن

6. ياد دائمي خدا




1 . عزت نفس : کسى که مقام و ارزش خود را شناخته باشد تلاش مى کند آن را از دست ندهد ، و با قدرت و قوت ، موقعيت والاى خود را حفظ کند و هرگز شکست نخورد» . و از آن جا که تمامى اين ارزش ها از سوى خدا است ، عزت را نيز از خدا مى خواهد . «مَن کَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيِّب ُ وَ الْعَمَلُ الصَّــلِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذِينَ يَمْکُرُونَ السَّيِّـَات ِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيد;(فاطر ،10) کسى که خواهان عزت است (بايد از خدا بخواهد) که تمام عزت براى خدا است ، سخنان پاکيزه به سوى او صعود مى کند ، و عمل صالح را بالا مى برد ، و آن ها که نقشه هاى سوء مى کشند ، عذاب شديد براى آن ها است و مکر آن ها نابود مى شود» . امام باقر(عليه السلام)مى فرمايد: «الياس عمانى ايدى الناس عزّ للمومن ; نااميد و مايوس بودن از آن چه در دست مردم است براى مومن عزت است .

2 . موفقيت ، پيشرفت و ترقى در کارها:

«وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الاَْعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِينَ;(آل عمران ،139) و سست نشويد و غمگين مگرديد و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد .» ايمان به خدا به ارزش هاى والاى خدادادى سبب آن مى شود که انسان از کسى ترس نداشته باشد ، سست نشود و خودرا برتر ببيند . اين روحيه ، عامل مهمى براى موفقيت و پيشرفت در کارها است .

3 . پرهيز از گناه :

نتيجه ايمان به خدا و ايمان به مقام بلند انسان ، عاملى است که انسان از هر گناه پرهيز کند; زيرا گناه ، انسان را از موقعيتى که دارد تنزل مى دهد . «وَ ثِيَابَکَ فَطَهِّر * وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ;(مدثر ،4ـ5) و لباست را پاک کن و از پليدى هاى بپرهيز» . امام على(عليه السلام)مى فرمايد: «کسى که کرامت خودش را حفظ کند موقعيت گناه برايش پيش نمى آيد» .

4 . استغناء; بى نيازى به غير خدا نيز از آثار کرامت نفس است . امام على(عليه السلام) مى فرمايد: «بى نيازى تو از مردم در پاکى تو از آبروى تو و بقاء عزت تو است » .

5 . به بن بست نرسيدن :

شناخت خود ، و شناخت راه و هدف ، انسان را در پيمودن راه و رسيدن به هدف ثابت قدم نگه مى دارد; و در اين مسير هيچ مشکلى و يا شکست ظاهرى او را به بن بست نخواهد کشاند; «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَآ إِلآَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَن يُصِيبَکُمُ اللَّهُ بِعَذَاب مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُم مُّتَرَبِّصُونَ;(توبه ،52) بگو آيا درباره ما جز يکى از دو نيکى انتظار داريد (يا بر شما پيروز مى شويم و يا شربت شهادت مى نوشيم ) ولى ما انتظار داريم يا عذابى از طرف خداوند (در آن جهان ) يا به دست ما (در اين جهان ) به شما برسد ، اکنون که چنين است شما انتظار بکشيد ما هم با شما انتظار مى کشيم » .

6 . ياد دائمى خدا:

نتيجه ايمان به خدا و ايمان به کرامات انسانى و تحمل تمامى سختى ها آن است که انسان در نهايت به خوشى و سعادت واقعى برسد; و اين جز با ياد و حضور خدا در متن زندگى حاصل نخواهد شد . کسى که اعتماد به کرامت نفسانى خود کرده باشد هرگز از ياد خدا غافل نمى شود; اما کسى که غافل از ياد خدا شد زندگى تلخى خواهد داشت ; «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَـمَةِ أَعْمَى;(طه ،124) و هر کس از ياد من روى گردان شود زندگى تنگ (و سختى) خواهد داشت و روز قيامت او را نابينا محشور مى کنيم » .

و . . .



پي نوشت ها:

1 . التذهيب ، شيخ طوسى ، ج 6 ، ص 387 ، دارالکتب الاسلامية .

2 . مستدرک ، محدث نورى(رحمه الله) ، ج 11 ، ص 339 ، آل البيت .

3 . کافى ، کلينى(رحمه الله) ، ج 2 ، ص 148 ، دارالکتب الاسلامية .

4. تفسير نمونه ، آيت الله مکارم شيرازى و ديگران ، ج 18 ، ص 192ـ198; هم
http://saeed623.parsiblog.com/-135148.htm

**************

چگونه اعتماد به نفسمان را تقويت کنيم ؟



دعوا سر اسم نيست. اعتماد به نفس، خودباوري، حس اطمينان شخصي و امثالهم همگي سر و ته يک کرباس‌اند که همه‌مان کم و بيش مي‌شناسيم‌اش. اگر تعريف اعتماد به نفس و خوبي‌هايش را دانسته فرض کنيم و دلايل عدم اعتماد به نفس و بدي‌هايش را هم مفروض بگيريم، آن‌وقت فقط مي‌ماند يک سوال مهم: چگونه اعتماد به نفس‌مان را تقويت کنيم؟

رفقاي خوب: بيشتر اوقات‌تان را با آدم‌هايي بگذرانيد که اعتماد به نفس‌شان بالاست. اگر اين کار براي‌تان ممکن نيست، لااقل توي برنامه هر روز‌تان مدتي را براي هم‌نشيني با افرادي اختصاص بدهيد که خودباور و خودساخته‌اند. حقيقت اين است که انرژي مثبت و نيروي دروني آدم‌ها تا حدي مسري است. در حضور اين آدم‌ها اصلا لازم نيست کاري بکنيد. کافي است کنارشان باشيد و آنها حرف بزنند، رفتار کنند، زندگي کنند و شما تماشاگر باشيد تا اعتماد به نفس‌شان کم‌کم به شما هم سرايت کند. ضمن اين که چيزهاي بسياري را هم مي‌شود از همين جماعت و با همين هم‌نشيني‌هاي ساده آموخت. گاهي تنها با آموختن و به کار بستن يک نکته تازه، مسير زندگي آدم زير و رو مي‌شود.



آن يک نفر: تقريبا تمام آدم‌هاي موفق دنيا يک مشاور دانا و قابل اعتماد داشته‌اند. اين مشاور يا معلم خوب ممکن است يکي از اعضاي خانواده، يک دوست صميمي،‌ يک معلم مدرسه و يا اصلا يک شخص غريبه و خيرخواه باشد. ممکن است توي زندگي‌تان حضور داشته باشد يا ممکن است اصلا خودش زنده نباشد و شما از طريق آثاري که از او به جا مانده،‌ از او کمک بگيريد. به هر حال، راهي که شما مي‌خواهيد طي کنيد و هدفي که مي‌خواهيد به آن برسيد، احتمالا پيش از شما هم ديگراني در آن راه رفته‌اند و به آن هدف رسيده‌اند. مشورت با آن رفته‌ها و رسيده‌ها و هم‌نشيني با آن آدم‌ها، اعتماد به نفس‌تان را براي رفتن و رسيدن تقويت مي‌کند؛ ضمن اين که سرعتِ رفتن و رسيدن‌تان را هم چند برابر مي‌کند.



اين حس‌ دوست‌داشتني : سعي کنيد اين را بفهميد که اعتماد به نفس فقط يک حس است. تا به حال براي‌تان پيش نيامده که در يک موقعيت خاص، اين حس را تجربه کرده باشيد؟ ‌اگر قبلا توانسته باشيد اين حس را حتي براي يک بار تجربه کنيد، قطعا باز هم مي‌توانيد. چگونه؟ با فراهم آوردن مقدمات پديد آمدن آن حس. اين همان چيزي است که ارزش تمرين هر روزه دارد. لااقل 15 دقيقه از هر روزتان را اختصاص بدهيد به تجسم همان شرايطي که در آن، با حس اعتماد به نفس رفتار کرده‌ايد. آن شرايط را با جزييات دقيق توي ذهن‌تان مرور کنيد و به حس‌تان در آن لحظه توجه کنيد. پس از مدتي، همراه داشتن اين احساس براي‌تان به شکل يک عادت درمي‌آيد.



از مهارت تا اطمينان: پاواروتي سرشناس‌ترين خواننده اپراي دنياست. چندي پيش، او در مصاحبه‌اي با يک روزنامه ايتاليايي گفته بود که هر روز لااقل 6 ساعت تمرين مي‌کند و هنوز هم احساس مي‌کند که هر روز، چيز تازه‌اي درباره صدا و موسيقي ياد مي‌گيرد. اين تمرين و تمرين و تمرين که منجر به مهارت بيشتر مي‌شود، يکي از لازمه‌هاي اعتماد به نفس است. در يک مهارت يا توانايي ويژه‌اي که حس مي‌کنيد علاقه‌ و اشتياق‌تان براي آموختن‌اش بيشتر است، سرمايه‌گذري کنيد و بکوشيد تا هر روز چيز تازه‌اي در همان زمينه ياد بگيريد.



در جستجوي ارزش‌هاي از دست نرفته: اگر توي زندگي‌تان ارزش‌هاي قطعي و شناخته شده‌اي هست که واقعا باورشان داريد و مي‌خواهيد به‌شان عمل کنيد، خوب بشناسيدشان و مراقب باشيد که ازشان تخطي نکنيد. تخطي از اين ارزش‌ها به ويژه در آنهايي که زندگي آگاهانه را انتخاب کرده‌اند، موجب شعله‌ور شدن حس گناه و در هم شکسته شدن خانه اعتماد به نفس مي‌شود. مي‌توانيد اين ارزش‌هاي شخصي يا اعتقادي را فهرست کنيد و زير ميز تحريرتان يا گوشه و کنار اتاق منزل يا اتاق کارتان نصب کنيد تا ملکه ذهن‌تان شود. اين پايبندي، پايه‌هاي عزت نفس و اعتماد به نفس‌تان را محکم مي‌کند.



از تو مي‌پرسم خودم را: توي زندگي‌تان چه کسي يا چه کساني را تحسين مي‌کنيد؟ چرا؟ به خاطر کدام ويژگي يا کدام ويژگي‌هاي‌شان؟ پاسخ به اين پرسش‌ها را به دقت يادداشت کنيد و فهرستي تهيه کنيد تا ويژگي‌هاي مورد علاقه‌تان هميشه جلوي چشم‌تان باشد. هر روز براي رسيدن و نزديک‌تر شدن به اين ويژگي‌ها تلاش کنيد.



فهرست‌هاي به‌دردبخور : چرا بايد اعتماد به نفس داشته باشيد؟ دلايل‌تان را فهرست کنيد. در تهيه اين فهرست، سخت‌گير نباشيد. اگر همه آدم‌ها بخواهند مته به خشخاش بگذارند و مو را از ماست بکشند، هيچ کس هيچ دليل موجهي براي اعتماد به نفس نخواهد داشت. يک فهرست هم از آدم‌هايي تهيه کنيد که به دلايلي در زمان گذشته يا حال، از خصوصيات خوب شما حرف زده‌اند. حرف‌هاي آنها را هم تا آنجا که يادتان هست، در فهرست‌تان بگنجانيد و هر از گاهي به اين دست‌نوشته‌هاي‌تان نگاهي بيندازيد.



حرمت نگه داريد: تا حالا کسي يا کساني به‌تان بي‌احترامي کرده‌اند؟ آيا اين اتفاق، زياد تکرار مي‌شود يا به ندرت براي‌تان اتفاق مي‌افتد؟ اگر ميزان تکرار اين اتفاق، زياد است و اگر نمي‌توانيد شخص يا اشخاصي را که به‌تان بي‌احترامي مي‌کنند به رفتار صحيح مجاب کنيد، از آنها دور شويد. آن روي اين سکه هم در تقويت اعتماد به نفس حقيقي، موثر است. يعني خودتان هم نبايد به کسي بي‌احترامي کنيد. حتي با کساني که از آنها خوش‌تان نمي‌آيد با مهرباني رفتار کنيد و اين را براي خودتان به شکل يک عادت در بياوريد تا تاثيرش را در جذب ديگران و تقويت اعتماد به نفس خودتان مشاهده کنيد.



روزي يک کار ترسناک: هر روز يکي از کارهايي را که هميشه ازشان واهمه داشتيد و داريد، انجام بدهيد. خيلي از ترس‌هايي که در زندگي ما وجود دارند و با ما زندگي مي‌کنند، اجازه نمي‌دهند که ما قابليت‌هاي‌مان را بروز بدهيم. خودتان را مقيد کنيد که هر روز لااقل يک قدم از محدوده تنگ و تاريک اين مرزها فراتر برويد و يکي از اين حصارهاي ترس را بشکنيد. هر چه از اين ترس‌ها بيشتر فاصله بگيريد و بيشتر ازشان دوري کنيد، ترسناک‌تر به نظر مي‌رسند. در عوض، هر چه به آنها نزديک‌تر شويد و بيشتر با آنها مواجه شويد، مي‌بينيد که چقدر راحت‌ مي‌شود از آن مرزهاي خيالي رد شد



در ستايش دانستن : با اين همه کتاب و کتابخانه و شبکه‌هاي اطلاع‌رساني، ديگر هيچ دليل موجهي براي بي‌اطلاعي وجود ندارد. اگر بر حسب شرايط کار و زندگي‌تان احتياج داريد که از چيزي يا چيزهايي سر در بياوريد، کوتاهي نکنيد. خودتان را مجهز کنيد به دانستن و بيشتر دانستن. به مطالعه منابع مختلف عادت کنيد. تسلط و اطلاع کافي در زمينه شغلي منجر به افزايش اعتماد به نفس در محيط کار مي‌شود. پس از کسب اين تسلط، کم‌کم به سمت علايق و سلايق شخصي‌تان برويد و درباره آنها هم بيشتر و بيشتر بدانيد تا پايه‌هاي خودباوري‌تان محکم شود.



ببخشيد :خودتان را ببخشيد. خب، هر کسي ممکن است هر از گاهي در طول زندگي‌اش به کارهاي اشتباه و حتي احمقانه‌اي دست بزند. سخت نگيريد. بگذاريد دست درمان‌گرِ بخشش و بخشايش به شانه‌تان بخورد. باور کنيد و ايمان داشته باشيد که اين نواقص هم جزو زندگي است و ما حتي براي اصلاح اين نواقص هم به اعتماد به نفس احتياج داريم.



از خدا جوييم توفيق ادب : حتي اگر خودتان هم جزو اين آدم‌ها نباشيد، لابد ديده‌ايد آدم‌هايي را که تا دست از پا خطا مي‌کنند يا اتفاق بدي براي‌شان مي‌افتد، شروع مي‌کنند به سرزنش خود و طوري با خودشان حرف مي‌زنند که فقط بوي تحقير از آن مي‌آيد. اين کار، اعتماد به نفس را ويران مي‌کند. اگر تا به حال هم اين‌گونه بوده‌ايد؛ ديگر تمامش کنيد. تمرين‌اش آسان است. وقتي خودتان را مخاطب مي‌کنيد، حرمت خودتان را حفظ کنيد. خودتان را در مقام کسي مورد خطاب قرار بدهيد که ارزش عشق و ملاطفت و خوش‌رفتاري دارد. طوري با خودتان حرف بزنيد که با عزيزترين عزيزان‌تان توي اين دنيا. با خودتان مودب باشيد تا بقيه هم حرمت‌تان را نشکنند و ادبِ حضورتان را حفظ کنند.



شروع از نقطه نهايي :اعتماد به نفس از بيرون به درون نمي‌آيد. اين حس، يک حس کاملا دروني است که البته آثار و برکاتش در بيرون از وجودتان هم ظاهر مي شود. وقتي مي خواهيد کاري انجام بدهيد يا به هدف خاصي برسيد، هميشه از انتها شروع کنيد. مثلا امروز يا فردا مي‌خواهيد چه کار کنيد؟ کجا برويد؟ به چه هدفي برسيد؟ چطور باشيد؟ چگونه حرف بزنيد؟ و . . . پس از پاسخ به اين سوال‌ها، يک لحظه چشمان‌تان را ببنديد و توي ذهن‌تان سعي کنيد خودتان را رسيده به آن نقطه هدف فرض کنيد: در حال سخنراني به همان نحو دلخواه، در حال رانندگي بدون اشتباه، در حال هم‌کلامي بدون عصبانيت و . . . تصوير دلخواه‌تان را با تمام جرييات‌اش در ذهن‌تان بسازيد و دايما آن را پررنگ‌تر و پررنگ‌تر کنيد تا لوازم و لواحق ذهني‌اش هم براي‌تان ايجاد شود. اين تصوير مي‌شود عصاي دست‌تان براي رسيدن به آنجا و آن شرايطي که دلتان مي‌خواهد. مطمئن باشيد.



مثبت باشيد: مثبت باشيد اما کمال‌گرا نه. مثبت بودن منجر به افزايش جاذبه‌‌هاي دروني و بيروني مي‌شود، در حالي که کمال‌گرايي افراطي، آدم را فلج مي‌کند و باعث مي‌شود آدم به خيلي از هدف‌هاي ديگرش در زندگي نرسد. با مثبت بودن، هم در وجود خودتان احساس ارزشمندتري را تجربه مي‌کنيد، هم ديگران نسبت به شما اين حس را پيدا مي‌کنند. البته براي مثبت بودن، هيچ الزامي به انجام کارهاي فوق العاده نيست. کافي است خوبي‌هاي ديگران را سرمش زندگي خودتان کنيد و تا آنجايي که از دست‌تان برمي‌آيد، خيرخواه و ياري‌رسان باشيد.



ظاهر از باطن پيروي مي‌کند: نسبت به ظاهرتان بي‌توجه نباشيد. آراستگي ظاهري يک از لازمه‌هاي رسيدن به اعتماد به نفس حقيقي است. سعي کنيد حتي در روزهايي که حس و حال چندان خوبي هم نداريد، باز هم ظاهرتان مرتب باشد و آراسته باشيد. اتفاقا آن روزهايي که بي‌حوصله‌تريد، بيشتر بايد به اين نکته توجه کنيد. اين کار هم بايد به شکل يک عادت دربيايد و البته اين عادت هم از آن عاد‌ت‌هايي است که شمشير دولبه است. يعني با افراط در آن، از آن سوي بام اعتماد به نفس مي‌افتيد وباز هم خودباوري‌تان ضربه مي‌خورد. پس براي اين آراستگي، حد و مرز روشني تعريف کنيد.



انرژي توليد کنيد: از انرژي دروني‌تان غافل نشويد. هر روز لااقل يک کار مثبت انجام بدهيد که حس خوبي در درون‌تان ايجاد کند و در رابطه با اين کار هم با هيچ‌کسي حرف نزنيد. اين حس و انرژي مثبت دروني را فقط و فقط براي خودتان نگه داريد. اين تمرين واقعا اثربخش است.



سلامت باشيد: به سلامت‌تان توجه داشته باشيد. نرمش يا ورزش روزانه و منظم حتي در حد پياده روي روزانه، دويدن، شنا و . . . کمک‌کننده است. اين طوري واقعا احساس مي‌کنيد که به جسم‌تان تسلط بيشتري داريد و اين حس مي‌تواند اعتماد به نفس‌تان را هم تا حدي تقويت کند. هر روز، زماني را براي گوش کردن به موزيک دلخواه‌تان کنار بگذاريد و توي آن مدت، ذهن‌تان آزاد کنيد تا پرواز کند و روياهاي‌تان را بازسازي کند.



تا پخته شود خامي :سفر چيز خوبي است، خصوصا براي شما که مي خواهيد اعتماد به نفس‌تان را تقويت کنيد. وقتي از محيط آشناي‌تان جدا مي‌شويد و از آن فاصله مي‌گيريد، دست‌‌تان براي رها شدن و افزايش اعتماد به نفس بازتر مي‌شود چون در بسياري از اوقات مجبور مي شويد به نوعي با خودتان درگير شويد و نيازهاي معمول‌تان را مرتفع کنيد. از اين درگيري نترسيد. نتيجه‌اش مثبت است.


ديدن نور در ظلمات :در هر محيط تاريکي لااقل مي‌شود يک نقطه روشن پيدا کرد. اگر عادت کنيد، مي‌توانيد هميشه و در هر محيط تاريکي با ديدن آن نقطه، روشن و دلگرم باشيد. اين طوري، روحيه‌تان شاداب‌تر مي‌شود و انگيزه‌تان براي تلاش، بيشتر. سعي کنيد منفي‌ها را گذرا و ناپايدار ببينيد و مثبت‌ها را پايدار و ماندني. اگر کسي به‌ سلام‌تان جواب نداد، هميشه اين احتمال را در نظر بگيريد که شايد سلام‌تان را نشنيده يا ذهن‌اش آن‌قدر مشغول بوده که متوجه سلام‌تان نشده است، کما اين که در بيشتر مواقع هم همين طور است.چ
http://success.parsiblog.com
000000000000000
 

 

استقلال انسان


انسان‌ها بر حسب طبع مدني هستند و هرگز از زندگي دسته جمعي بي نياز نيستند. لذا براي ادامة حيات به يکديگر نيازمندند. استقلال انسان‌ها و جوامع به معناي بي نيازي کامل و صد در صد از يکديگر نيست‌; زيرا هيچ انساني به تنهايي نمي‌تواند همة نيازهايش را پاسخ‌گو باشد.

استقلال يعني وابسته نبودن و براي برطرف شدن نيازها، اطاعت بي چون و چرا نکردن از ديگران‌.

اگر فرد يا جامعه‌اي به اين مرحله برسد که براي رسيدن به خواسته‌ها و نيازهايش هر چه ديگران مي‌گويند اطاعت کند، گرچه بر خلاف عزّت و شرف انساني و عقل و دستورات الهي باشد، چنين فرد يا جامعه از خود استقلال ندارد.

برخي از راه هاي بدست آوردن استقلال فردي و اجماعي عبارت است از:

توکل و تکيه بر خداوند و از منبع فناناپذير قدرت الهي کمک طلبيدن‌. يکي از چيزهايي که ممکن است به استقلال ضربه بزند، مشکلات و حوادث سخت زندگي است‌. توکل بر خدا، سبب مي‌شود تا مقاوت انسان در برابر مشکلات افزايش يابد.

(ابراهيم‌،12)... و توکل کنندگان بايد تنها بر خدا توکل کنند."

از مجموع آيات قرآن استفاده مي‌شود که منظور از توکل اين است که در برابر عظمت مشکلات‌، انسان احساس حقارت و ضعف نکنند ،بلکه با اتّکا بر قدرت بي پايان خدا، خود را پيروز بداند. بنابراين‌، توکل‌، اميد آفرين‌، نيروبخش و سبب فزوني مقاومت است‌.

توکل بر خدا آدمي را از وابستگي‌ها که سرچشمة ذلت و بردگي است نجات مي‌دهد و به او استقلال و آزادگي مي‌بخشد.

تلاش و فعاليت در تمام ابعاد زندگي‌. (نجم‌،39) و اين که براي انسان جز حاصل تلاش او نيست‌.(انفال‌،60) و هر چه در توان داريد از نيرو بسيج کنيد...(ملک‌،15) اوست کسي که زمين را براي شما رام گردانيد، پس در فراخناي آن رهسپار شويد و از روزي خدا بخوريد..."

اين آيات و مانند آن‌، مسلمانان را به تلاش و فعاليت ترغيب مي‌کند

اعتماد به نفس و در برابر بيگانه احساس حقارت نکردن و خود را کوچک‌تر از آنان نديدن و توانايي خود را کم‌تر از آنان ندانستن‌.

اتحاد مسلمانان‌; تفرقه و اختلاف سبب به هدر رفتن امکانات و نيروها و زمينه‌ساز وابستگي است‌. (آل عمران‌،103) و همگي به رسيمان خدا چنگ زنيد و پراکنده نشويد.(انفال‌،46) و از خدا و پيامبرش اطاعت کنيد و با هم نزاع مکنيد که سست شويدومهابت شما از بين برود..."

صبر و استقامت در برابر مشکلات فردي و اجتماعي و پايداري بر اصول اسلامي‌.(جن‌،16) و اگر مردم در راه راست پايداري ورزند، قطعاً آب گوارايي بديشان نوشانيم‌. http://saeed623.parsiblog.com‌
 

******************************************************

عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنيادي ترين بخش شخصيت يـك فرد مي بـاشـد كه در تمام جوانب زندگي فرد خود را به نـحـوي متـظـاهــر مي سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا يك ضرورت حـيـاتي و مـطـلق بـــراي هر فردي ميباشد.

اعتماد بنفس را ميتوان چنين تعريف كرد:
* باور و اعتقادي كه فرد نسبت به خود دارا ميباشد.
* شناخت ارزش و اهميت خويش - داشتن اعتماد و رضايت از خويش.
* توانايي برخورد و كنارآمدن با چالشهاي اساسي زندگي.
* تـوانـايـــي ارزيابي درست و دقيق خويش - پذيرش خويش و ارزش نهادن به خود بدون هيچگونه قيد و شرطي.
* توانايي شناخت و پذيرش نقاط ضعف و قـوت و محدوديتهاي خويش.
افرادي كه از اعتماد بنفس پاييني برخوردار ميباشند داراي خصوصيات زير هستند:
* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار ميدهند.
* هنگام صحبت كردن در چشمان فرد مقابل خود نگاه نميكنند. با سر پايين و قدمهاي آهسته قدم بر ميدارند.
* در پذيرش تعريف و تمجيدها و تعارفاتي كه به آنان ميشود مشكل دارند (تصور ميكنند سزاوار آنها نبوده و يا ديگران در صدد تمسخر آنها ميباشند).
* معمولا احساس ميكنند قرباني رفتار ديگران هستند.
* احساس تنهايي ميكنند حتي زماني كه در يك جمع قرار دارند.
* در درون خود احساس خلاء و پوچي ميكنند.
* احساس ميكنند با ديگران تفاوت دارند.
* احساس افسردگي، گناه و شرمساري دارند.
* نسبت به تواناييهاي خود براي رسيدن به موفقيت ترديد دارند. عدم خودباوري.
* از موقعيتهاي نو و جديد مي هراسند.
* از شكست وموفقيت مي هراسند.
* مرتبا سعي در راضي نگاه داشتن ديگران دارند.
* دچار هراس اجتماعي ميباشند.
* قادر به مديريت زمان خود نمي باشند.
* عادت به پشت گوش انداختن كارها دارند.
* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهاي ديگران (خواه واقعي، خواه واهي) بسيار آسيب پذير
مي باشند.
* از ابراز عقايد و احساسات خود خودداري ميكنند زيرا از چگونگي واكنش ديگران هراس دارند.
* خود را درگير مواد مخدر و يا روابط مخرب ميكنند.
* از تعيين يك هدف مشخص و پيروي از آن عاجز ميباشند.
* قادر به بيان خواسته ها و نيازهاي خويش نميباشند.
* معمولا عصباني و پرخاش گر ميباشند.
* ارزيابي غير واقعي از خود دارند.
* تحمل عيب و كاستي را نداشته و كمالگرا ميباشند.
* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجي اعم از وقايع روزانه و يا نوع رفتار ديگران با آنها دارد.
* وابستگي هيجاني دارند: براي دستيابي به يك احساس خوشايند به دنياي خارج خود وابسته ميباشند. مانند:
وابستگي به مواد: مانند غذا، داروها، الكل مواد مخدر به منظور پر كردن خلاء دروني خود و تسكين دردهايشان.
وابستگي به رفتارها: مانند خرج كردن پول، قمار بازي و تماشاي تلويزيون. به منظور پر كردن خلاء دروني و تسكين دردهايشان.
وابستگي به مال: براي تعيين ميزان ارزش و شايستگي خود به پول و مال وابسته هستند.
وابستگي عاطفي : براي داشتن حس ارزشمندي، شايستگي و امنيت به توجه، پذيرش و تائيد فرد ديگري (معشوق خود) وابسته ميباشند.
اعتماد بنفس واقعي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعتماد بنفس حقيقي يك حس دروني مي باشد بدون وابستگي به جهان خارج، رويدادها، موفقيتها، شكستها و افراد ديگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعي بسيار نادر و ناياب ميباشد زيرا اغلب اعتماد بنفسها كاذب و نقابي براي پنهان سازي اعتماد بنفس پايين ميباشد. اعتماد بنفسهاي غير واقعي را ميتوان در موارد زير يافت:
*اعتماد بنفسهاي كاذب: اينگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر ميباشند.مانند اعتماد بنفسهايي كه به جهت ثروت،شهرت،محبوبيت،به تن داشتن لباسهاي فاخر،قدرت و زيبايي ظاهر در افراد نمود مي يابند كه همگي كاذب بوده و ارتباطي به ماهيت واقعي فرد ندارند.
* گستاخي: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه ميگيرند.اما پررويي نيز يك نوع نقاب براي استتار بي كفايتي و اعتماد بنفس پايين ميباشد.
* متظاهرها: اينگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شكست ناپذير نشان ميدهند. اما از درون احساس پوچي و خلاء كرده و از شكست بسيار هراسانند.
همچنين اعتماد بنفس به مفهوم برتري داشتن، تكبر وخود بيني نميباشد زيرا اين خصوصيات رفتاري از اعتماد بنفس پايين نشات ميگيرند. اعتماد بنفس شما نبايد يك پديده مقايسه اي و رقابتي باشد زيرا در اين هنگام شما خود را در معرض احتياج و وابستگي به پذيرش ديگران قرار خواهيد داد كه با اعتماد بنفس واقعي و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نيازي به پذيرش، موافقت، تائيد، تشويق و دلگرمي ديگران ندارند. همچنين اعتماد بنفس بالا اينگونه نيست كه شما را از هر گونه ترديد، ياس ونگراني مصون بدارد بلكه تنها تحمل و غلبه بر آنها را براي شما آسانتر ميسازد.
خصوصيات افراد با اعتماد به نفس بالا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برخوردار از مركز كنترل دروني: غم و شادي آنان وابسته به عوامل خارجي نيست.
* از لحاظ جسماني، احساسي، ذهني و معنوي از خود مراقبت ميكنند.
* ميانه روي را در افكار، احساسات و رفتارهاي خويش حفظ ميكنند.
* قادر به پذيرش و پند گيري از اشتباهات خود ميباشند. قادر به بيان جمله "من اشتباه كردم" ميباشند.
* توانايي بخشش اشتباهات خود و ديگران را دارند.
* مسئوليت اداره زندگي خود را بعهده ميگيرند.
* تفاوتهاي فردي ميان افراد را ارج مينهند.
* به نقطه نظرات ديگران گوش ميدهند.
* همواره مسئوليت ادراكات، احساسات و واكنشهاي خود را بعهده گرفته و هيچگاه آنها را فرافكني نميكنند.
* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهي دارند.
* همواره در حال پيشرفت و ترقي بوده و از ريسكهاي مثبت در زندگي بيم ندارند.
* داراي اعتماد بنفس و خود باوري بوده و به خود ارج ميدهند.
* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبيني و غرور ميباشد.
* از آنكه مورد انتقاد قرار گيرند نمي هراسند.
* هنگامي كه از آنان پرسشي ميگردد حالت تدافعي بخود نميگيرند.
* در برابر موانع و مشكلات به آساني تسليم نميگردند.
* نيازي به تحقير و تمسخر ديگران ندارند.
* از آنكه در كاري شكست بخورند ويا در حضور ديگران نادان بنظر برسند ابايي ندارند.
* هيچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شديد قرار نميدهد.
* توانايي خنديدن به خود و زياد جدي نگرفتن خود را دارند.
* به خويشتن و توانايي خودشان ايمان و اعتماد دارند.
* به تصميم گيري هايشان اعتماد دارند
* باور دارند كه فردي با ارزش، با قابليت، دوست داشتني، پذيرفتني و مهم ميباشند.
* نيازي به كمالگرايي ندارند.
* هيچگاه خودشان را با ديگران مقايسه نميكنند.
* از آنكه ديگران چگونه نسبت به آنان مي انديشند واهمه و نگراني ندارند.
* نيازي به اثبات و توجيه افكار و عقايد خود به ديگران ندارند.
چگونه اعتماد بنفس خود را افزايش دهيد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* آگاه باشيد كه ارزش شما به عنوان يك انسان بستگي به داشتن وزن ايده آل، زيركترين و باهوشتر بودن، مشهوربودن، محبوب تر بودن، سريع تر بودن، بالاترين نمره و يا رتبه را داشتن، شوخ طبع تر بودن، خوش لباس تر بودن، بهترين خانه و ماشين را داشتن و بهترين دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگي دارد.
* توانايي ها، استعدادها و موفقيتهاي خود را جشن بگيريد.
* خود را به خاطر اشتباهاتي كه مرتكب گشته ايد عفو كنيد.
* برروي نقاط ضعف خود تمركز نكنيد. هر انساني نقاط ضعف خاص خود را دارد.
* با حقوق فردي خود آشنا شده و از آنها پيروي كنيد.
* از تحقير و سرزنش خود دوري كرده و مثبت انديشي را فرا گيريد.
* خود را بر اساس يك سري استانداردهاي منطقي و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهيد.
* ياد بگيريد كه شما يك انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصميم گيريهاي زندگيتان مي باشيد.
* بياموزيد كه با پشتكار و سماجت قادر خواهيد بود به موفقيت دست يابيد.
* بياموزيد كه شما نيازي به تلاش بي وقفه براي كامل گشتن نداريد.
* خودتان تعيين كننده مفهوم موفقيت باشيد.
http://www.falahisocialworker.blogfa.com/cat-2.aspx
***********************************************


زن و شوهران جوان  ، تفاهم ايجاد كنيم
هميشه به ياد داشته باش تا به فراموشى بسپارى آن چه را كه اندوهگينت مى سازد.
اما ...  هرگز فراموش مكن به ياد داشته باشى آن چه را كه شادمانت مى سازد .
«آلبرت هوبارد»
       زن و شوهر جوان، معمولاً در آغاز زندگى، به مشكلات توجه عميقى ندارند و شادمان از اين هستند كه هر دو به آرامش روان رسيده اند اما چند صباحى كه از اين پيوند مقدس مى گذرد، حساسيت ها شروع شده، مشكلات و پيچ و خم هاى زندگى، توجه آنان را به خود جلب مى كند. چرا كه مرد براى رسيدن به استقلال اقتصادى، سعى در حل اين گونه مشكلات دارد و كمتر به اوضاع و احوال خانواده مى رسد. زن نيز در گير و دار اين مسايل، سطح توقعاتش از زندگى بالاتر مى رود و به همين ترتيب، كم كم مشكلات روانى ناشى از خستگى ها و حساسيت ها، خود را مى نماياند. بدون شك، جدى گرفتن مشكلات زندگى و دايم در فكر آن ها بودن، زندگى را در كام دختر و پسر جوانى كه دل به فرداى زيباى خويش بسته اند، تلخ مى سازد.
مشكلات زندگى در سال هاى اوليه را مى توان به دو دسته عمده تقسيم كرد:
مشكلات اقتصادى
مشكلات اقتصادى مانند تهيه مسكن، هم سطح نبودن ميزان دخل و خرج، مشكل اشتغال و ... كه خرج تراشى ها، چشم و هم چشمى ها، تجمل پرستى و توقعات نابه جا مى تواند اين مشكلات را دامن بزند و موجب بروز نابسامانى و فشارهاى روانى شود.
اين گونه مشكلات كه در آغاز هر زندگى نوپايى وجود دارد، چيزى نيست كه نتوان آن را بر طرف كرد. كمك و يارى مالى و فكرى خانواده هاى عروس و داماد، مى تواند مانع بروز چنين مشكلاتى شده، يا عاملى براى رفع آن ها باشد. در اين ميان، زن و مرد نيز با درايت و كاردانى، مديريت صحيح و چشم پوشى از خواسته هاى نابه جا، قادر به رفع مشكلات اقتصادى خويش هستند.
در اين مورد، زن نقش عمده و مهمى بر عهده دارد، چرا كه او مى تواند با مراعات اقتصاد خانواده و كاستن از مخارج غيرضرورى، به شوهر خويش كمك كند و بارى از دوش او بردارد. در آغاز زندگى، اغلب اين چنين است و زن و مرد توقع چندانى از زندگى ندارند و اعتدال را در هزينه و خرج زندگى رعايت مى كنند. اما اگر آن ها بخواهند اندكى سطح زندگى خود را بالاتر ببرند، توقعات بى مورد زيادتر شده، خوشى ها و لذت ها را از بين مى برد و چه بسا مواردى سبب پيدايش اختلاف و درگيرى مى شود.
در آغاز زندگى، زنان و شوهران جوانى كه با تكيه به هدف هاى معنوى و اخلاقى با يكديگر پيمان زناشويى بسته اند و به يكديگر عشق مى ورزند، چه بسا بعضى شب ها حتى نان خالى هم براى خوردن ندارند و اين هيچ مشكل حادى در روابط صميمانه آنان پديد نمى آورد. زن و شوهر مومن و معتقد، به خوبى مى دانند كه «در پى دشوارى، آسانى و راحتى است» و بر همين اساس دل به آينده مى بندند و مشكلات را بر خود هموار و آسان مى كنند. آنان مى دانند كه شكوه از كمبودهاى زندگى و نداشتن وسايل و ... خود پديدآورنده كدورت ها و مواجه كردن زندگى با مشكلات و ناآرامى هاست و حاصل آن چيزى نيست، جز اين كه شوهر بخشى از هزينه لازم زندگى را بزند و توقع نابه جاى همسر را بر آورده كند، يا تن به گناه، حرام و اختلاس و ... دهد تا بتواند زندگى را تامين كند و يا با همسر به مشاجره و درگيرى بپردازد، كه اين ها همه راه حل هاى نامطلوب و مردودند و تنها راه سعادتمندى و آبرومندى، توكل به خداوند و تحمل سختى هاى زندگى است.


گوش به زنگ علايم منفى باشيم
اگر فردى از رفتار يا گفتار شما رنجيده باشد، زبان رفتار او پيشاپيش با علايم خود به شما هشدار مى دهد كه در ارتباطات متقابل خللى به وجود آمده است. گوش به زنگ باشيد، گاه برقرارى ارتباط آسان تر از حفظ ارتباط است.
در مجموع علايم منفى زبان رفتار را مى توان به شرح زير خلاصه كرد، دقت كنيد:
۱- نوك پاها در جهت مخالف شماست.
۲- تكان دادن سريع سر
۳-نشستن و ايستادن در جهت مخالف.
۴- ماليدن و گرفتن گوش ها.
۵-ماليدن و خراشيدن گردن .
۶- مشت كردن و فشردن پنجه .
۷- بى قرار بودن، براى مثال نوك مداد را بى وقفه روى ميز زدن .
۸- پا به زمين كوبيدن .
۹- برآمدگى عضلات.
۱۰- به آسمان و يا بالا نگاه كردن.
۱۱- چرخيدن به دور و اطراف.
علايم مثبت همواره وجود دارند
هر وقت هريك از علايم مثبت زبان رفتار زير را مشاهده كرديد مطمئن باشيد كه يك ارتباط مثبت و ثمربخش برقرار كرده ايد. اعمال و گفتار خود را مرور كنيد تا آنچه سبب انگيزش مثبت فرد ديگر شده را بشناسيد.
باز هم مى توان علايم مثبت زبان رفتار را به شرح زير خلاصه كرد:
۱- انديشمندانه سر تكان دادن.
۲- تماس چشمى مناسب.
۳- نشستن يا ايستادن فرد ديگر به طرف شما.
۴- طرز نشستن و نشستن راحت.
۵- نوك پاها در جهت شماست.
۶- انديشمندانه حرف ها را تاييد كردن.
۷- دست به چانه كشيدن.
۸- عضلات آرام و راحت.
در هر صورت اميدواريم
http://www.javannewspaper.com همواره علايم مثبت دريافت كنيد.

***********************

بهداشت روان در مدارس

خبرگزاري دانشجويان ايران - زنجان
كارشناس مسئول مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان زنجان گفت: برنامه‌هاي بهداشت روان سازمان‌ آموزش و پرورش استان زنجان در سطح آموزش و پرورش در مقاطع تحصيلي مختلف توسط 300 مشاور تخصصي در مدارس اجرا مي شود.

كريم فيضي در گفتگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه زنجان ، اظهار داشت: بهداشت روان رشته‌اي تخصصي از علم بهداشت عمومي محسوب مي‌شود كه بيماري‌هاي رواني در جامعه را كاسته و به بررسي انواع مختلف اختلالات رواني و عوامل موثر در بروز آنها در قلمرو علم مي‌پردازد.

وي ابراز داشت: دست اندركاران اين رشته بايد با مطالعه راه‌هاي از بين بردن علت‌هاي بروز اختلالات رواني ، نحوه غلبه بر اين اختلالات را پيدا نمايند.

كارشناس مسئول مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان زنجان تصريح نمود: سلامت فكر و نشان دادن وضعيت مثبت سلامت روان مي تواند ، نسبت به ايجاد سيستم با ارزشي كه منجر به تحرك ، پيشرفت و تكامل در حد فردي و بين المللي مي‌شود ، كمك نمايد.

فيضي ادامه داد: زماني كه سلامت روان شناخته شود و نسبت به تحقق اين مقوله تلاش شود ، راه براي تكامل فردي و اجتماعي گشوده مي شود. به همين منظور بهداشت روان در برنامه‌هاي‌ آموزشي و پرورشي مقاطع تحصيلي ابتدايي ، راهنمايي و متوسطه به صورت جدي و با توجه به ويژگي‌هاي سني هر دوره اجرا مي شود.

وي بيان داشت: دست اندر كاران تعليم و تربيت بايد برنامه‌هاي بهداشت روان را به مولفه‌هاي آن متمركز نمايند تا اين فعاليت‌ها منجر به ارتقاء بهداشت روان دانش آموزان گردد.

كارشناس مسئول مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان زنجان با بيان اينكه نتايج برنامه‌هاي بهداشت روان در مدارس موجب ارتقاء اين مقوله در بين دانش آموزان مي‌شود ، افزود: با اجراي برنامه‌هاي بهداشت روان دانش آموزان بااعتماد به نفس و احساس مسئوليت بيشتري به وضع مطلوب جسمي و روحي و اجتماعي مي رسند.

وي ادامه داد: تقويت مقاومت دانش آموزان نسبت به اضطراب و استرس محيط ، تقويت درك واقعي دانش آموزان از محيط ، تقويت پذيرش ضريب اشتباه خود و تلاش براي جبران اشتباه ، تقويت احترام فرد به شخصيت خود ، ديگران و اجتماع ، از نتايج توجه به بهداشت روان در مدارس محسوب مي‌شود.

فيضي خاطرنشان ساخت: معلمين و والدين بايد با توجه جدي و مراقبت از دانش آموزان و آموزش مهارت‌هاي زندگي ، قدم‌هاي اساسي در ارتقاء بهداشت روان دانش آموزان بردارند ؛ چرا كه آموزش مهارت‌هاي زندگي براي زندگي و تفكر سالم لازم و ضروري مي باشد.

كارشناس مسئول مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان زنجان مهارت‌هاي جرات مندي ، برقراري ارتباط موثر با ديگران ، حل مسئله و تصميم گيري موثر ، مقابله با استرس ، تفكر نقادانه و خلاق ، كنترل خشم ، خودآگاهي و همدلي را از انواع مهارت‌هاي زندگي برشمرد و گفت: دانش آموزان نيازمند يادگيري مهارت‌هاي فوق مي‌باشند.

فيضي در پايان اظهار داشت: اميدواريم دانش آموزان با روحيه شاد ، قله‌هاي سعادت و پيروزي بهداشت روان را در كنار خانواده و معلمين خود فتح نمايند. http://zanjan.isna.ir
 

*********************************